زمینه و هدف: یکی از بحرانیترین مراحل زندگی زنان، دوران یائسگی و یکی از اهداف بهداشت برای همه در قرن 21، بهبود کیفیت زندگی است. در مورد زنان یائسه اغلب واژه کیفیت زندگی به مفهوم وجود علائم یائسگی مانند گرگرفتگی، تعریق شبانه و خشکی واژن اطلاق میشود. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت ارتقای سطح سلامت و بهبود زندگی در دوران یائسگی و به منظور بررسی تأثیر آموزش بر کیفیت زندگی زنان یائسه انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 62 زن 44-55 سال مراجعهکننده به درمانگاه مطهری شیراز به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند و به روش تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد (هر گروه 31 نفر) قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه تغییریافته هیلدیچ و همکاران در زمینه کیفیت زندگی در دوران یائسگی بود. قبل و سه ماه پس از اجرای مداخله آموزشی (به روش بحث گروهی) کیفیت زندگی نمونهها (در ابعاد وازوموتور، روانی-اجتماعی، جسمی و جنسی) بررسی شد. دادهها با استفاده از روشهای آماری آزمون تی مستقل، تی زوجی و تکنیک لیکرت برای امتیازدهی و محاسبه ابعاد کیفیت زندگی، در سطح معنیداری 05/0> P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: قبل از اجرای مداخله میانگین نمره کیفیت زندگی در گروه آزمایش 4/6 ± 7/81 و در گروه شاهد 8/1 ± 8/74 بود که سه ماه پس از مداخله به ترتیب به 7/6 ± 3/75 و 4/1 ± 8/75 تغییر یافت. آزمون آماری نشاندهنده بهبود نمره کیفیت زندگی در گروه آزمایش بود (001/0= P ). مقایسه تفاوت میانگین نمرات کیفیت زندگی سه ماه بعد از مداخله و قبل از آن بین گروه آزمایش و گروه شاهد تفاوت آماری معنیدار نشان داد (001/0= P ).
نتیجهگیری: در این تحقیق چهار بعد کیفیت زندگی پس از آموزش به طور معنیداری تغییر یافت و آموزش با کاهش مشکلات زنان یائسه و تخفیف شدت آن، موجب بهبود کیفیت زندگی شد؛ بنابراین توجه به ضرورت طراحی و اجرای برنامههای آموزشی مناسب جهت ارتقای کیفیت زندگی این قشر از جامعه و تأثیر این قبیل برنامهها مشخص میگردد. ارائه آموزش مناسب به زنان یائسه موجب بهبود کیفیت زندگی آنان و ارتقای سطح سلامت زنان میشود.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |