۴ نتیجه برای فراهانی
محمدنقی فراهانی، مهدی اعلمی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک نوع بیماری مزمن دستگاه عصبی مرکزی است که یکی از شایعترین اختلالات عصب شناختی می باشد. این بیماری در نتیجه آسیب به ماده ای به نام میلین به وجود می آید و علایم متعدی را به وجود می آورد. این مطالعه با هدف مقایسه پنج عامل بزرگ شخصیت و منبع کنترل در افراد مبتلا به MS و افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: در این تحقیق که به روش علی - مقایسه ای (پس رویدادی) انجام شد، ۴۲ بیمار مبتلا به MS و ۴۲ فرد سالم مورد مطالعه قرار گرفتند که از نظر جنس، سن، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات با یکدیگر همسان بودند. پرسشنامه های پنج عامل شخصیت گردون و منبع کنترل لونسون به عنوان ابزار کار مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل و در سطح معنی داری P≤۰,۰۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین افراد بیمار و سالم در عامل روان رنجورخویی به ترتیب ۲۸,۴۰±۸.۷۷ و ۲۳.۲۱±۵.۴۴ حاصل شد؛ میانگین بیماران و افراد سالم در عامل وظیفه شناسی به ترتیب ۵۰.۸۳±۶.۶۶ و ۵۴.۲۱±۳.۶۴ بود (P<۰.۰۰۵) در مورد منبع کنترل، میانگین خرده مقیاس اعتقاد به شانس در بیماران مبتلا به (۲۸.۳۳) MS به طور معنی داری از میانگین افراد سالم (۲۲.۷۸) بیشتر بود (P<۰.۰۰۵).
نتیجه گیری: بیماران MS تنها در دو عامل شخصیتی روان رنجورخویی و وظیفه شناسی تفاوت معنی داری با افراد سالم نشان دادند؛ بدین معنی که این بیماران در عامل روان رنجورخویی نمره های بالاتر و در عامل وظیفه شناسی نمره های پایین تری کسب می کنند؛ همچنین این بیماران، در زمینه منبع کنترل، تنها در خرده مقیاس شانس با افراد سالم تفاوت نشان دادند.
معصومه داوودآبادی فراهانی، نفیسه سیدزاده اقدم، کتایون وکیلیان، رضا گلستانی عراقی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: اکسی توسین با خاصیت هیپواسموتیک خود، منجر به احتباس آب در گلبول های قرمز نوزاد و کاهش قدرت تغییر شکل آنها می شود و لیز این سلول ها را هنگام عبور از داخل عروق و سیستم رتیکولواندوتلیال افزایش می دهد و هیپربیلی روبینمی نوزاد را به دنبال خواهد داشت. پرومتازین نیز با تاثیر بر کبد و مجاری صفراوی نوزاد، منجر به یرقان انسدادی برگشت پذیری در اولین روزهای بعد از تولد می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط اکسی توسین و پرومتازین تزریقی هنگام زایمان با هیپربیلی روبینمی روز سوم بعد از تولد انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه مقطعی که در سال ۱۳۸۱ انجام شد، طی یک ماه تمام نوزادان ترم و واجد شرایط متولد شده در بیمارستان قدس وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک، به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند و مورد بررسی قرارگرفتند. مشخصات فردی مادر، دوز اکسی توسین و پرومتازین تزریقی در هنگام زایمان، زمان تولد، جنس نوزاد و وزن هنگام تولد، ضریب آپگار دقیقه اول و پنجم، مقدار هموگلوبین و بیلی روبین غیر مستقیم خون بند ناف، زمان شروع اولین تغذیه نوزاد، نوع تغذیه (شیر مادر، شیر خشک و یا آب قند) و تعداد دفعات آن در ۷۲ ساعت اول تولد و زمان اولین دفع مکونیوم و مقدار بیلی روبین غیر مستقیم سرم نوزادان در ۴۸ تا ۷۲ ساعت بعد از تولد در فرم بازنگری ثبت شد؛ داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری Z و Chi-Square در سطح معنی داری P<۰,۰۵ مورد تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافته ها: در مجموع ۸۵ نوزاد مورد بررسی قرار گرفتند؛ هیپربیلی روبینمی غیرمستقیم روز سوم بعد از تولد، با تزریق اکسی توسین و پرومتازین در هنگام زایمان، ارتباط معنی داری نشان نداد (P>۰,۰۵)؛ در حالی که با دفعات تغذیه با شیر مادر در ۲۴ ساعت ارتباط معکوس (P<۰.۰۱) و با دفعات تغذیه با آب قند در ۲۴ ساعت، ارتباط مستقیم نشان داد (P<۰.۰۵)؛ معادله خط همبستگی نشان داد که به ازای هر بار شیردهی با شیر مادر در ۲۴ ساعت، مقدار بیلی روبین غیر مستقیم سرم روز سوم، ۰.۹۸ mg/dL کاهش می یابد و هر بار تغذیه نوزاد با آب قند در ۲۴ ساعت، این میزان را به اندازه ۱.۱۶ mg/dL افزایش می دهد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق، چنانچه نوزادان ترم، در روزهای اول بعد از تولد، فقط با شیر مادر تغذیه شوند، با وجود تزریق اکسی توسین و پرومتازین هنگام زایمان، خطر هیپربیلی روبینمی غیرمستقیم روز سوم بعد از تولدشان کاهش خواهد یافت.
سیده فاطمه حسینی، رضا ماستری فراهانی، محسن نوروزیان، نزهت شاکری، محمدمهدی حسنزاده طاهری،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: سفالومتری- بهعنوان یکی از مهمترین بخشهای آنتروپومتری- به اندازهگیری ابعاد سر و صورت میپردازد. از آنجاییکه اندازههای سفالومتریک، تحت تأثیر فاکتورهای سنی، جنسی، جغرافیایی و نژادی قرار میگیرند، لذا استفاده از نتایج این تحقیقات، باید متّکی بر اطلاعات حاصل از افراد جامعه هدف باشد؛ از اینرو، با توجه به فقدان پژوهشهای سفالومتریک در شهر بیرجند، هدف از انجام این پژوهش، تعیین شاخص سفالیک و شکل سر در دختران بالغ شهر بیرجند در سال ۱۳۹۲ بود. روش تحقیق: این مطالعه توصیفی، بر روی ۴۳۷ نفر از دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه شهر بیرجند، در سال ۱۳۹۲ انجام شد. نمونهها به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و سپس اندازههای جمجمه عصبی نمونهها، با سفالومتر استاندارد و مطابق پروتکل سفالومتری آناتومی گری اندازهگیری شد. اطلاعات حاصله جمعآوری شد و سپس شاخص سفالیک، تعیین و بر اساس آن، انواع تیپ سر مشخص گردید. یافتهها: میانگین ماکزیمم طول جمجمه عصبی، ۵۴/۷±۶/۱۷۷ و میانگین ماکزیمم عرض آن ۸۴/۵±۶/۱۴۱ میلیمتر بود. شاخص سفالیک کلی جمجمه عصبی، ۶۴/۴±۸۸/۷۹ تعیین گردید. ۴۳% اَشکال سر، از نوع مزوسفال، ۴/۳۳% از نوع براکیسفال، ۱۲/۱۲% از نوع هایپربراکیسفال و ۴۴/۱۱% از نوع دولیکوسفال بودند. نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که فنوتیپ غالب جمجمه عصبی دختران بیرجند، مزوسفال است.
زینب سیارفرد، پرویز آزادفلاح، حجتاله فراهانی،
دوره ۲۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: ذهنیسازی عاطفه رویکرد جدیدی است که با دیدگاهی پویا، فرآیند تنظیم هیجان را بیان میکند. از آنجا که متغیرهای شناختی-اجتماعی و بافت فرهنگی در فرآیند ذهنیسازی عاطفه نقش مهمی ایفا میکنند؛ در پژوهش حاضر، بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس ذهنیسازی عاطفه در نمونهای ایرانی صورت گرفتهاست.
روش تحقیق: تعداد ۴۴۷ نفر از دانشجویان شاغل به تحصیل کشور با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب شدند. نسخه فارسی مقیاس ذهنیسازی عاطفه، همزمان با سایر مقیاسها اجرا شد. برای بررسی روایی مقیاس، از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. همچنین روایی ملاک همزمان و روایی واگرای این مقیاس با سایر مقیاسها بررسی و اعتبار مقیاس توسط آلفای کرونباخ، تتای ترتیبی و اعتبار مرکب محاسبه شد.
یافتهها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، چهار عامل شناخت هیجان، پردازش هیجان، ردیابی هیجان و ابراز هیجان را نشان داد و نتایج تحلیل عاملی تأییدی مطلوب بودن مدل را نشان دادند. همبستگی معنادار عوامل مقیاس با مقیاسهای استفاده شده، دلالت بر روایی ملاکی همزمان و روایی واگرای مقیاس ذهنیسازی عاطفه داشتند. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس ۰/۹۳ گزارش شد. اعتبار مرکب عوامل در دامنه ۰/۸۲ تا ۰/۸۹ و تتای ترکیبی کل مقیاس برابر با ۰/۹۸ بهدست آمد. با توجه به میزان میانگین واریانس استخراج شده (AVE) بیشتر از ۰/۵ و اعتبار مرکب بیشتر از ۰/۸، روایی همگرای عوامل احراز شد.
نتیجهگیری: نسخه فارسی مقیاس ذهنیسازی عاطفه ابزاری معتبر و روا در حوزه تنظیم هیجان و شناخت اجتماعی است که میتوان آن را در مورد جمعیتهای ایرانی استفاده نمود. ساختار عاملی دربرگیرنده ۴ عامل است.