جستجو در مقالات منتشر شده


۱۵ نتیجه برای توکلی

سیدحسن کرباسی، سیدمحمود حسینی، محمودرضا توکلی، غلام حسین محمودی راد،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۳ )
چکیده

زمینه و هدف: در سالهای اخیر ارزش آزمایشهای روتین در ارزیابی قبل از عمل مورد تردید قرار گرفته است؛ مطالعه حاضر به منظور بررسی ارزش رادیوگرافی قفسه سینه در تصمیم گیری و اداره بیهوشی انجام شد.روش و بررسی: در این مطالعه مقطعی ۴۲۵ بیمار بالای ۶۰ سال کاندید عمل جراحی انتخابی کوچک از گروههای ASA I و ASA II مورد بررسی قرار گرفتند. عوارض این اعمال و تغییر در اداره بیهوشی در بیمارانی که یافته غیرطبیعی در معاینه بالینی یا رادیوگرافی قفسه سینه داشتند، مورد مقایسه قرار گرفت. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون نسبت شانس (Odds Ratio) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: در مجموع ۱۱% از بیماران در معاینه بالینی و ۲۷,۱% در رادیوگرافی، یافته غیر طبیعی داشتند. عارضه این عمل در ۵.۲% و نیاز به تغییر روش بیهوشی فقط در ۱,۹% از بیماران مشاهده شد که در گروه ASA II به طور معنی داری نسبت به گروه ASA I بیشتر بود (P<۰.۰۰۱) در بیمارانی که در معاینه بالینی سالم تشخیص داده شده بودند و سه یافته غیر طبیعی در رادیوگرافی داشتند، هیچ گونه عارضه یا نیاز به تغییر روش بیهوشی مشاهده نگردید.نتیجه گیری: انجام رادیوگرافی قفسه سینه در غیاب علایم واضح کلینیکی، تاثیر چندانی در تخمین عوارض حین عمل و تغییر روش بیهوشی ندارد.
فاطمه حقیقی، اصغر حبیبی، محمودرضا توکلی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده

زمینه و هدف: پروستات یکی از غدد مهم برون ریز در دستگاه تناسلی مردانه است که نئوپلاسم آن در ایران و سایر کشورها بسیار شایع می باشد. میزان بروز این بیماری در جمعیتهای نژادی مختلف یکسان نیست؛ بنابراین مطالعات اپیدمیولوژیکی در کشور ما مفید به نظر می رسد. مطالعه حاضر به منظور تعیین خصوصیات اپیدمیولوژیک نئوپلاسم های پروستات در شهر بیرجند انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی - مقطعی تمام پرونده های آسیب شناسی مربوط به نئوپلاسم های پروستات که در آزمایشگاههای آسیب شناسی بیرجند از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۱ ثبت شده بود، مورد بازبینی قرار گرفتند. اطلاعات موجود در این پرونده ها شامل سن، محل سکونت، تشخیص بالینی، تشخیص آسیب شناسی، نوع و درجه (grading) سرطان وارد فرم های بازنگری شد؛ سپس اسلایدهای میکروسکوپی مربوط به این تومورها استخراج و مورد بازنگری قرار گرفتند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمونهای آماری Chi-Square و Fisher در سطح معنی داری P≤۰,۰۵ مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: از ۹۱۱ مورد نئوپلاسم گزارش شده در پروستات، ۷۲ مورد (%۷,۹) سرطان پروستات و ۸۳۹ مورد (%۹۲.۱) هایپرپلازی خوش خیم پروستات بودند. بیشترین فراوانی نسبی سرطان پروستات مربوط به دهه نهم سنی ۸۰) سال و بالاتر( بود. %۸.۳ از موارد سرطان Transitional Cell Carcinoma (TCC) و %۹۱.۷ مربوط به پروستات آدنوکارسینوم بود. میانگین سنی بیماران مبتلا به هایپرپلازی خوش خیم پروستات و سرطان پروستات به ترتیب ۶۷.۸± ۲۵.۸ و ۷۰.۷۵± ۱۰.۸۳ سال بود. در مقطع زمانی مورد مطالعه، فراوانی نئوپلاسم های پروستات روند رو به افزایش و فراوانی نسبی سرطان پروستات روند رو به کاهش داشت.
نتیجه گیری: براساس نتایج این تحقیق و با توجه به فراوانی نئوپلاسم های پروستات و تاثیرات نامطلوب آن پیشنهاد می شود برای شناساندن بهتر این بیماری و علایم بالینی آن و نیز معرفی عوامل خطرزا از جمله سیگار، رژیم غذایی پرچربی و تاثیر عوامل جغرافیایی، محیط و نژاد در بروز آن، ضمن انجام مطالعات اپیدمیولوژیک بیشتر به منظور شناسایی عوامل خطر منطقه ای و شیوه های زندگی، از روشهای جدید غربالگری جهت تشخیص زودرس موارد نهفته سرطان پروستات استفاده گردد.

غلام حسین محمودی راد، فاطمه فطورچی، مرضیه مقرب، سیدحسن کرباسی، محمودرضا توکلی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده

زمینه و هدف: بعد از بیماریهای قلبی و عروقی، سرطان دومین عامل مرگ و میر در ایالات متحده آمریکا و سرطان کولورکتال (Colorectal)، چهارمین سرطان شایع در سطح جهان می باشد. تقریبا سالانه یک میلیون نفر به این بیماری مبتلا می شوند. سطح بالای فعالیت فیزیکی با کاهش احتمال ابتلا به بعضی از سرطان ها همراه می باشد. اطلاعات حاصله بیشتر در ارتباط با سرطان پستان و کولون می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین عادات فعالیتی بیماران مبتلا به سرطان کولون و رکتوم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقطعی در بخش های درمانی مختلف (رادیوتراپی، شیمی درمانی، جراحی و درمانگاه های تخصصی) بیمارستان های منتخب دانشگاهی شهر تهران انجام شد. ۱۷۰ بیمار از جامعه آماری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات اولیه با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. پرسشنامه شامل دو بخش اطلاعات فردسنجی و فعالیت فیزیکی افراد مورد پژوهش بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری Chi-Square و Fisher Exact در سطح معنی داری P≤۰,۰۵ استفاده شد.
یافته ها: از ۱۷۰ بیمار مورد مطالعه، %۵۵,۹ مبتلا به سرطان کولون و %۴۴.۱ مبتلا به سرطان رکتوم بودند. %۷۲.۹ کل فعالیت فیزیکی این افراد در محدوده ۱۰-۶ ساعت در روز بود و %۷۱.۲ در برنامه فعالیت خود ورزش و پیاده روی نداشتند. عادات فعالیت %۸۰ از مبتلایان به سرطان کولون و %۷۶ از مبتلایان به سرطان رکتوم در حد نامطلوب بود. در این مطالعه بین عادات فعالیتی و سن (P<۰.۰۵)، سطح تحصیلات (P<۰.۰۰۱) و شغل (P<۰.۰۵) ارتباط معنی دار آماری وجود داشت.
نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود افرادی که دارای مشاغل کم تحرک مانند قالیبافی یا دارای فعالیتهای سنگین فاقد تفریح می باشند، اوقاتی از برنامه روزانه خود را به فعالیتهای فیزیکی مفرح اختصاص دهند.

احمد خسروی خراشاد، علی صادقیان، مهرانگیز خواجه کرم الدینی، مرتضی میلانی، تهمینه توکلی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۵ )
چکیده

زمینه و هدف: هلیکوباکترپیلوری عامل یکی از شایعترین عفونتها در دنیاست؛ پروبیوتیک هایی مانند لاکتوباسیل ها از رشد طیف وسیعی از پاتوژن های انسانی و حیوانی جلوگیری می کنند. یکی از پتانسیل های مفید پروبیوتیک ها اثر آنتاگونیستی آنها بر ضد میکرارگانیسم های مضر می باشد؛ به طوری که این ارگانیسم ها در پیشگیری و درمان هلیکوباکترپیلوی می توانند مفید باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش مهارکنندگی لاکتوباسیل های موجود در مواد غذایی روی هلیکوباکترپیلوری انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه آزمایشگاهی که در سال ۱۳۸۲ و در بیمارستان قائم وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد، پس از کشت و بررسی ۱۱۴ نمونه معده، ۲۰ نمونه هلیکوباکترپیلوری جداشد؛ لاکتوباسیل های موجود در ۱۲ نوع ماده لبنی نیز جدا گردید و مایع رویی آنها برداشته شد و پس از کشت هلیکوباکترپیلوری در محیط کشت اختصاصی کلمبیا آگار، اثر مهار رشد مایع رویی برداشت شده، بر باکتری مذکور به روش Well Diffusion Agar بررسی شد. اطلاعات با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری P<۰,۰۵، مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین قطر هاله عدم رشد در تمام موارد ۳,۱± ۷.۶ میلیمتر بود (P<۰.۰۵). بیشتر نمونه های هلیکوباکترپیلوری توسط مایع رویی حاصل از کشت لاکتوباسیل ها مهار شدند. آزمون آنالیز واریانس یک طرفه در مورد ۱۲ ماده مختلف لبنی معنی دار بود. میانگین قطر هاله عدم رشد مواد لبنی غیر پاستوریزه (۲.۹±۸.۲)، بیشتر از مواد پاستوریزه (۳.۴±۷.۵) بود؛ همچنین میانگین قطر هاله عدم رشد هلیکوباکترپیلوری در برابر مایع رویی لاکتوباسیل جداشده از محصولات لبنی محلی (۱.۸±۸.۹) بیشتر از غیر محلی (۳.۶±۷.۲) بود.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق، استفاده روزافزون از مواد لبنی حاوی پروبیوتیک، شناسایی مواد غذایی ارگانیسم دار مفید، تهیه مواد غذایی لبنی که حاوی بیشترین و موثرترین لاکتوباسیل باشند و نیز اضافه کردن لاکتوباسیل مفید در مواد لبنی توصیه می شود.

حسن نقی‌زاده، محسن توکلی، محمدرضا میری، حسین اکبرزاده،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۸ )
چکیده

  زمینه و هدف: هوش هیجانی یک دسته از توانایی‏ها و مهارت‏های غیر شناختی است که توانایی فرد را در مقابله با فشارهای محیطی بویژه تنش ناشی از کار افزایش می‏دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه هوش هیجانی با تنش شغلی انجام شد.

  روش تحقیق: این پژوهش به صورت توصیفی و بر روی ۲۰۰ نفر از مدیران و کارکنان بیمارستان‏های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تبریز در سال ۱۳۸۶ انجام شد. داده‏ها با استفاده از پرسشنامه‏های استانداردشده هوش هیجانی و تنش شغلی جمع‏آوری گردید. اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون‏های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، آزمون تی و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی‏داری ۰۵/۰>P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته‌ها: تفاوت معنی‏داری در میزان هوش هیجانی و تنش شغلی در دو جنس مشاهده شد (۰۵/۰>P). همچنین رابطه معکوس معنی‏داری بین هوش هیجانی با تنش شغلی مشاهده گردید (۰۵/۰>P). مؤلفه‏های هوش هیجانی، بویژه خود آگاهی، همدلی، خودانگیزی در پیش‏بینی تنش شغلی نقش معنی‏داری داشت.

  نتیجه‌گیری: برخورداری از زیر مؤلفه‌های هوش هیجانی منجر به کاهش تنش شغلی خواهد شد. پیشنهاد می‏گردد کلیه سازمان‏ها، بویژه سازمان‏های پزشکی، برای ارتقا و بهبود هوش هیجانی و کاهش تنش شغلی نسبت به برگزاری دوره‏های آموزشی لازم مبادرت ورزند.


فرزاد رجایی، مریم اخوان توکلی، حسن اژدری زرمهری،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش استرس به دنبال پیشرفت تکنولوژی، می‌تواند باعث اختلال در فعالیت بافت‌ها و اعضای بدن شود. با توجه به نقش مخچه در هماهنگی حرکات بدن، مطالعه حاضر به منظور بررسی آثار استرس بر روی قشر مخچه موش صحرایی انجام شد. روش تحقیق: ۱۸ سر موش‏ صحرایی نر نژاد ویستار، به صورت تصادفی به ۲ گروه مساوی تقسیم شدند. حیوانات در گروه تحت استرس، به مدت ۱۰ روز، در معرض استرس‌های مختلف به صورت محرومیت غذایی، محرومیت آب، بی‌حرکتی در دمای ۴ درجه، شنای اجباری و ایزولیشن قرار گرفتند؛ در حالی که حیوانات گروه کنترل، بدون هیچ مداخله‌ای در قفس‌های خود نگهداری شدند. پس از مدت مورد نظر، حیوانات بیهوش شده و مخچه آنها جدا و وزن شد. پس از آماده‌کردن برش‌های میکروسکوپی از لب راست مخچه و رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین، تعداد و اندازه سلول‌های پورکینژ و ضخامت لایه مولکولار قشر مخچه، با برنامه نرم‌افزاریImage Tool ، در گروه‌های مورد مطالعه تعیین شد و داده‌ها از نظر آماری در سطح معنی‌داری ۰۵/۰P< مقایسه گردید. یافته‌ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میانگین تعداد و اندازه سلول‌های پورکینژ، در گروه تحت استرس (به ترتیب ۸۷/۱±۱۷/۶ و ۷/۱۴±۷۵/۸۹) نسبت به گروه کنترل (به ترتیب ۶۵/۱±۴۳/۸ و ۲۵/۱۷±۶۸/۹۶) کاهش معنی‌داری داشت (به ترتیب ۰۰۱/۰ P< و۰۰۴/۰(P<، ولی میانگین ضخامت لایه ملکولار در گروه تحت استرس، تفاوت معنی‌داری نسبت به گروه کنترل نداشت. نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که استرس مزمن چندگانه ترتیبی، با کاهش اندازه و تعداد سلول‌های پورکینژ، احتمالاً اثرات منفی بر قشر مخچه موش دارد.
محمودرضا توکلی، غلامرضا عنانی سراب، سید محمود حسینی، زینب شکیبی، رضا غلامی ملکشاهی، بهزاد مصباح‌زاده،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ویژه نامه قلب و عروق ۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای بیماری های قلبی – عروقی، تشخیص به موقع این بیماری ها ضروری است. روش اسکن پرفیوژن قلب به علت غیرتهاجمی بودن و دقت در تشخیص، یک روش مؤثر و فراگیر برای غربالگری بیماران قلبی و نیز تشخیص به موقع ضایعات شایع قلب است. در این مطالعه ما به بررسی یافته های اسکن پرفیوژن قلب در بیرجند پرداختیم. روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی برروی ۳۵۰ نفرازبیماران ارجاع شده طی شش ماهه دوم سال ۱۳۹۰ به مرکزپزشکی هسته ای بیرجندموردبررسی قرارگرفتند.داده هاازطریق پرسشنامه ای که شامل برخی مشخصات دموگرافیک ،سابقه بیماریهای زمینه ای فردی وخانواده ازنظرضایعات قلبی وفشارخون،دیابت ونوع ضایعات قلبی جمع آوری شد. سپس داده ها در نرم افزار SPSS‌ (ویرایش ۱۹) آنالیز آماری گردید. یافته‌ها: میانگین سنی آزمودنی ها ۸/۱۱±۱/۵۷ سال بود,۶/۵۸درصدزن،۶/۸۶ درصددرشهرسکونت داشتندو۶۶ درصد در فامیل سابقه ضایعه قلبی نداشتند. از ۴۰درصدی که ضایعات قلبی درآنها مشاهده شد ۸۵ درصد ضایعه قلبی آنها ایسکمیک و ۱۵ درصد انفارکتوس گزارش شد. فراوانی نسبی ضایعات قلبی در مردان نسبت به زنان بیشتر بود (۰۰۱/۰ P<). بین ضایعات قلبی با دیابت ارتباط معنی داری وجود داشت (۰۵/۰ P<). ولی بین ضایعات قلبی و نوع ضایعه با سن، محل سکونت و نسبت فامیلی ارتباط معنی داری بدست نیامد. نتیجه‌گیری: اسکن پرفیوژن میوکارد، به عنوان یک روش غیر تهاجمی در تشخیص ضایعات قلبی، می تواند مفید باشد.
محمودرضا توکلی، فاطمه‌زکیه توحیدی، غلامرضا شریف‌زاده، سعید قاسمی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود فواید پرتونگاری، پرسنل شاغل در این بخش‌‌ها بایستی احتیاط و رعایت لازم در به حداقل‌رساندن تابش‌های غیر ضروری به بیمار و خود را داشته باشند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد تکنیکی و حفاظتی پرتونگاران و میزان آگاهی آنان تدوین شده است. روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، کلّیه پرتوکاران شاغل در بخش‌های پرتوشناسی بیمارستان‌های امام رضا و ولیعصر بیرجند (۲۶ نفر) داشتند. با استفاده از چک‌لیست محقق‌ساخته‌ای که روایی و پایایی آن تأیید شده بود، ۱۷ عملکرد تکنیکی و ۱۲ عملکرد حفاظتی پرسنل در سه نوبت کاری مشاهده و ثبت گردید. برای سنجش میزان آگاهی از اصول حفاظتی و تکنیکی کارکنان، پرسشنامه‌ای ۱۲ سؤالی در دو حیطه تدوین و توسط پرسنل تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS (ویرایش ۱۵) و با کمک آزمون کای‌اسکوئر، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته‌ها: میانگین نمره عملکرد در حیطه تکنیکی ۶۰/۱±۱۵ و میانگین نمره عملکردی در حیطه حفاظتی ۱/۱±۹/۱۰ بود که در حدّ متوسط بود. ۵/۴۶ درصد افراد، به سؤالات اصول حفاظت و ۲/۳۷ درصد به سؤالات اصول تکنیکی به‌طور صحیح پاسخ دادند. مقایسه میانگین نمره عملکرد تکنیکی و حفاظتی بر اساس شیفت کاری، سطح تحصیلات، جنسیت و وضعیت استخدام، تفاوت معنی‌داری نشان نداد (۰۵/۰P>). نتیجه‌گیری: نتایج به‌دست آمده نشان داد که میزان آگاهی کارکنان درباره اصول تکنیکی و حفاظتی بسیار پایین می‌باشد؛ بنابراین علاوه بر توجه به آموزش‌های دوران تحصیل، آموزش‌های حین خدمت نیز ضروری به نظر می‌رسد.


حسن نکیسا، فاطمه ایوبی، وحید احسانی، مجتبی اکرمیان، فاطمه خواجه حسنی، محمدرضا رحمانی، محمد الله توکلی، علی شمسی‌ زاده،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: استرس‌های اکسیداتیو، در تخریب نورون‌های واقع در جسم سیاه و ایجاد پارکینسون دخالت دارند. گزارش شده است، گیاه رازیانه دارای اثراتی بر تولید شیر و سیستم دوپامینرژیک و همچنین دارای اثرات آنتی‌اکسیدانی است. در این مطالعه، اثر عصاره دانه گیاه رازیانه بر مدل پارکینسونی ایجادشده توسط تزریق داخل بطنی ۶- هیدروکسی دوپامین (۶-OHDA) در موش‌های صحرایی ماده بررسی شد. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ۶۰ سر موش صحرایی ماده، به‌صورت تصادفی، به ۶ گروه سالین، پارکینسونی و گروه‌های پارکینسونی تحت تیمار با عصاره تقسیم شدند. القای پارکینسون، با تزیق داخل بطنی تک‌دوز ۶-OHDA انجام شد. عصاره متانولی رازیانه با دوزهای ۱۰۰ و ۲۰۰ میلی‌گرم به‌ازای هر کیلوگرم وزن بدن حیوان، به دو روش مکرّر (روزانه و به‌مدت۱۴ روز قبل و ۱۴ روز پس از تزریق ۶-OHDA) و یا حاد (روز ۱۴ پس از تزریق ۶-OHDA) گاواژ شد. ارزیابی پارکینسون، با استفاده از آزمایش Rotarod و Wire grasping، چهاده روز پس از تزریق ۶-OHDA انجام شد. یافته‌ها: یافته‌های این مطالعه نشان داد که گاواژ مکرّر با هر دو دوز ۱۰۰ و ۲۰۰ میلی‌گرم عصاره رازیانه به‌ازای هر کیلوگرم وزن حیوان، فعالیت‌های حرکتی و قدرت عضلانی را در حیوانات پارکینسونی بهبود بخشید (۰۵/۰p<)؛ از سوی دیگر گاواژ حاد عصاره، اثر معنی‌داری بر عملکرد حیوانات پارکینسونی‌شده نداشت. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که مصرف مزمن عصاره رازیانه می‌تواند باعث بهبود علایم ناشی از پارکینسون در موش‌های صحرایی ماده شود.
صدیقه امیراسماعیلی، مسعود مبینی، علی روح بخش، علی شمسی‌زاده، فاطمه امین، محمد اله توکلی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: اوپیوئیدهای درون‌زاد بدن و داروهای اپیوئیدی اعتیادآور، بسیاری از عملکردهای بدن را تغییر می‌دهند. در مطالعات گذشته به اثرات مرفین بر عضلات صاف و تنفسی اشاره شده؛ اما اثرات اوپیوئیدها بر عملکرد عضلات اسکلتی به خوبی شناخته نشده است. این مطالعه با هدف ارزیابی اثر تزریق تک‌دوز مرفین بر خستگی عضلانی در موش صحرایی نر طراحی و اجرا گردید.

روش تحقیق: این مطالعه تجربی، بر روی ۴۰ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن ۲۷۰-۲۲۰ گرم انجام شد. موش‌ها به‌طور تصادفی در ۴ گروه شامل: گروه کنترل (موش‌های این گروه فقط در قفس‌های خود نگهداری شده و آب و غذا دریافت می‌کردند)، گروه دریافت‌کننده مرفین (mg/kg۵)، گروه خستگی (موش‌های این گروه به‌صورت اجباری، بر روی دستگاه تردمیل به‌مدّت ۱۲۰ دقیقه با سرعت ۲۰ متر در دقیقه دوانده می‌شدند) و گروه خستگی بعلاوه مرفین توزیع شدند. در نهایت از گوشه چشم موش‌ها خون گرفته شد و پلاسمای آن برای اندازه‌گیری متغیّرهای خستگی عضلانی شامل: لاکتات دهیدروژناز (LDH) و کراتین فسفوکیناز (CPK) به آزمایشگاه فرستاده شد.

یافته‌ها: مدّت‌زمان دویدن در گروه دریافت‌کننده خستگی بعلاوه مرفین از بقیّه گروه‌ها به‌صورت معنی‌داری کمتر بود (۰۰۹/۰P=)؛ همچنین سطح سرمی LDH (۰۰۹/۰P=) و CPK (۰۰۸/۰P=) در این گروه نسبت به گروه‌های دیگر افزایش معنی‌داری داشت.

نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد که تزریق تک‌دوز مرفین باعث افزایش شاخص‌های خستگی عضلانی (LDH و CPK) در موش‌های صحرایی نر می‌شود.


زینب صارمی، تهمینه توکلی، احمدرضا سبزاری،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده

ترومبوز ورید ژوگولر داخلی، یک بیماری عروقی بسیار نادر است که معمولاً به‌دلیل ضربه، بیماری‌های عفونی یا ترومبوز ورید مرکزی رخ می‌دهد. همراهی با برخی بدخیمی‌ها یک تظاهر غیرشایع از ترومبوز ورید ژوگولر داخلی است.

بیمار معرفی شده خانم ۴۹ ساله‌ای می‌باشد که با شکایت تورّم دردناک در سمت راست گردن مراجعه کرد. در معاینه بالینی، یک توده بدون حرکت دردناک در سمت راست گردن لمس شد. در سونوگرافی داپلر گردن، ترومبوز ورید ژوگولر داخلی راست گزارش شد. بررسی‌های اولیه برای یافتن علت ترومبوز منفی بود. در طی مدت بستری، بیمار تحت درمان با آنتی‌بیوتیک وریدی و هپارین تزریقی قرار گرفت. بعد از یک هفته، درد و تورّم گردن بیمار کاهش یافت. شش ماه بعد، بیمار با استفراغ مکرّر و درد سردل مراجعه کرد که در آندوسکوپی فوقانی انجام‌شده، توده در معده رؤیت شد و در آسیب‌شناسی مطابق با آدنوکارسینوم معده بود.

همراهی ترومبوز ورید ژوگولر داخلی با برخی بدخیمی‌ها از جمله ریه و لنفوم گزارش شده است. این ترومبوز می‌تواند اولین تظاهر یک بدخیمی باشد. تشخیص ترومبوز منفرد ورید ژوگولر در بیماران با درد گردن، بایستی مدّ نظر قرار گیرد و در این بیماران پیگیری طولانی‌مدت به‌دلیل همراهی با بدخیمی‌ها لازم است.


مریم عرب، محمدرضا عرب، محمدرضا شهرکی، نرجس سرگلزایی، ثاریه شهرکی، فریدون سرگلزایی اول، محمد ریگی‌منش، سیما توکلی نژاد،
دوره ۲۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده

عصاره گیاه عاقرقرحا، حاوی ترکیباتی است که می‌تواند بافت بیضه را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این مطالعه، شناسایی اثرات بافتی عصاره ریشه گیاه عاقرقرحا در بیضه موش صحرایی بود. در این مطالعه تجربی، تعداد ۴۸سر موش صحرایی نر و بالغ در قالب دو گروه شاهد (۱۲سر) و آزمایش (۳۶سر) مورد بررسی قرار گرفتند. رت‌های گروه آزمایش، به سه زیرگروه یک، دو و سه تقسیم شدند و هر زیرگروه به‌ترتیب دوزهای ۵۰، ۱۰۰ و mg/kg ۱۵۰ از عصاره را به‌صورت داخل صفاقی به‌مدت چهار هفته دریافت کردند.  سپس موش‌ها‌ تحت بیهوشی عمیق قرار گرفتند و نمونه‌برداری از بیضه آنها انجام و بلوک‌های پارافینی از آن تهیه گردید. از بلوک‌های پارافینی تهیه‌شده، مقاطعی با ضخامت ۶میکرومتر تهیه و با روش هماتوکسیلن- ائوزین رنگ‌آمیزی گردید. درنهایت در هر رت حدقل ۱۰۰ لوله منی‌ساز مطالعه و متغیرهای قطر داخلی و خارجی و ضخامت پوشش ژرمینال اندازه‌گیری شد.
قطر خارجی و داخلی لوله‌های منی‌ساز در موش‌های هر سه زیرگروه آزمایش نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی‌داری داشت (۰/۰۲P<)؛ اما اختلاف ضخامت پوشش ژرمینال بین گروه شاهد با گروه آزمایش دریافت‌کننده دوز mg/kg ۵۰ از عصاره معنی‌دار نبود؛ در حالی که این اختلاف بین گروه شاهد با دیگر گروه‌های آزمایش معنی‌دار بود (۰/۰۰۲P<). بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که عصاره ریشه گیاه عاقرقرحا می‌تواند باعث تغییرات ساختاری در پوشش ژرمینال در بیضه گردد.

فاطمه سلمانی، بتول اقبالی، محمود گنجی فرد، یحیی محمدی، سیاوش کافیان عطاری، تهمینه توکلی،
دوره ۲۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهمترین اجزای آموزش دانشجویان پزشکی، آموزش بالین است که به دلیل اهمیت آن همواره باید رصد شود؛ بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف بررسی موانع آموزش بالین از دیدگاه دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال تحصیلی ۹۸-۹۷ انجام شد.
روش تحقیق: این مطالعه به روش مقطعی- توصیفی بر روی دانشجویان پزشکی انجام شد. تعداد ۱۳۳ دانشجو که دوره علوم پایه خود را گذرانده بودند، به‌طور در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، پرسشنامه پژوهشگرساخته بود که روایی و پایایی آن به تأیید رسید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار  SPSS  (ویرایش ۱۶) تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمره حیطه اساتید ۵/۶۹±۱۵/۰۶، محیط آموزشی و کارکنان ۲/۳۸±۶/۱ ویژگی‌های فردی دانشجویان ۲/۴۳±۶/۶۴ و برنامه آموزشی ۳/۰۵±۷/۶۶ بود. عدم تأکید بر نکات مهم مطالب آموزشی ضمن ارائه درس، عدم توجه استاد به برقراری ارتباط بین دانش نظری و مهارت‌های بالینی،کافی‌نبودن اطلاعات تئوری دانشجویان و عدم اعتماد به نفس دانشجو بر بالین بیمار به‌عنوان مهمترین موانع آموزش بالین، شناخته شد. همچنین توافقی بین شرایط موجود و مطلوب در حیطه‌های مورد نظر از دیدگاه دانشجویان وجود نداشت و بیشترین عدم توافق در حیطه محیط بالین و کارکنان بود.
نتیجه‌گیری: بر اساس مطالعه حاضر دانشجویان از بین حیطه‌های اساتید، خصوصیات فردی دانشجو، برنامه آموزشی، کارکنان و محیط بالین، مهمترین مانع اثرگذار بر آموزش را مربوط به حیطه کارکنان و محیط بالین دانستند که با فراهم‌ساختن تجهیزات و امکانات و ایجاد هماهنگی‌های لازم بین دانشجویان و کارکنان، می‌توان این مانع را برطرف نمود.
 
ابراهیم شفائی، امیر توکلی کارشک، محمدحسن نمایی، مهرانگیز رستمی،
دوره ۲۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده

هلیکوباکتر پیلوری شایع‌ترین پاتوژن انسانی است و با توجه به تفاوت در شیوع عفونت این باکتری در مناطق جغرافیایی مختلف، این مطالعه با هدف بررسی سرواپیدمیولوژی این باکتری در بیماران مبتلا به اختلالات گوارشی مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا‌(ع) شهر بیرجند در سال ۱۳۹۷ انجام گرفت. پس از نمونه‌گیری خون از ۲۵۵۰ بیمار مراجعه کننده و جداسازی سرم، تیتر آنتی‌بادی‌های ضد هلیکوباکتر پیلوری به‌وسیله کیت تجاری مورد سنجش قرار گرفت. در این مطالعه واکنش سرمی مثبت ضد هلیکوباکتر پیلوری در ۱۰۴۵ نفر (۴۱ درصد) نشان داده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بین واکنش مثبت سرمی و جنسیت ارتباط معنی‌داری وجود ندارد و همچنین آنتی‌بادی IgG با ۸۳ درصد، فراوان‌ترین آنتی‌بادی در افراد دارای واکنش سرمی مثبت است و بررسی مطالعات     اپیدمیولوژیک به‌ویژه سنجش IgG سرمی ضد هلیکوباکتر پیلوری می‌تواند کمک بسیار زیادی در شناسایی عفونت به‌ویژه در افراد دارای علائم بالینی کند. سطح معناداری ۰/۰۵>P در نظر گرفته شد.

شهاب توکلی، مریم السادات رحیمی،
دوره ۳۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: شانه یخ‌زده یک بیماری دردناک شانه است که با انقباض فیبروتیک و التهابی روتاتور کاف، کپسول و رباط‌‌‌‌ها همراه است. هدف مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژیک فاکتورهای مستعدکننده در بیماران شانه یخ‌زده در دوران کووید-۱۹ و پسا کووید-۱۹ و ارزیابی نقش ابتلا به کووید-۱۹ یا واکسیناسیون در ابتلا به شانه یخ‌زده در بیماران مراجعه کننده به کلینیک طب فیزیکی و توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در ۶ ماهه دوم سال ۱۴۰۱ بود.
روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی ۸۳ بیمار مبتلا به بیماری شانه یخ‌زده مراجعه کننده به کلینیک طب فیزیکی و توانبخشی بیمارستان امام رضا (ع) بیرجند از از تاریخ اول مهر ۱۴۰۱ تا ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ با درد شانه با تشخیص شانه یخ‌زده توسط پزشک متخصص وارد مطالعه شدند. چک‌لیست مطابق بر اهداف مطالعه شامل: اطلاعات دموگرافیک از جمله سن، جنس، قد، وزن، دست غالب و دست مبتلا بود. همچنین سابقه ابتلا به کووید-۱۹، سابقه واکسیناسیون علیه کووید-۱۹ (نوع و تعداد دوز دریافتی) و بیماری‌های زمینه‌ای فرد بررسی شد.
یافته‌ها: میانگین سنی بیماران مورد بررسی برابر با ۲/۱۰±۴۵/۵۸ سال بود. بر اساس نتایج، ۵۹% بیماران مؤنث، ۴/۹۰% بیماران دست غالب راست داشته و در ۱/۵۹% بیماران بروز بیماری در شانه غیرغالب مشاهده شد. همچنین ۸/۵۱% بیماران سابقه ابتلا به کووید-۱۹ داشتند. همه بیماران مورد بررسی واکسن کرونا را دریافت کرده بودند.
نتیجه‌گیری: احتمالاً سن بالا، جنسیت مؤنث و بیماری دیابت از جمله عوامل خطر ابتلا به بیماری شانه یخ‌زده می‌باشد. احتمالاً کووید-۱۹ نمی‌تواند به عنوان یک فاکتورخطر مستقل شناخته شود. با این حال، مطالعات بیشتر در این زمینه توصیه می‌شود.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات پزشکی ترجمانی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Translational Medical Research

Designed & Developed by : Yektaweb