زهرا وحدانی نیا، مریم نخعی، غلامرضا شریف زاده، احمد نصیری، بی بی فاطمه باقرنژاد حصاری،
دوره ۲۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: کودکان بهدلیل ویژگیهای فیزیولوژیکی و رفتاری خاص، بیش از سایرین در معرض حوادث بوده و نیازمند مراقبت از سوی یک فرد بالغ هستند؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش به دو روش داستانگویی و خودآموز بر توانمندی مادران در زمینه پیشگیری از حوادث کودکان صورت پذیرفته است.
روش تحقیق: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی میدانی تصادفیشده است که بر روی ۶۰ مادر دارای کودک ۱ تا ۵۹ ماهه اجرا گردید. ابزار پژوهش یک پرسشنامه محققساخته است که روایی و پایایی آن به اثبات رسیده است. جلسات آموزشی در قالب ۲۴ جلسه آموزش اصول پیشگیری از حوادث شایع استان، به دو روش داستانگویی و خودآموز اجرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها بهوسیله آزمونهای آماری کایاسکوئر، فیشر، تیتست مستقل، تعقیبی بنفرونی و آزمون آنالیز واریانس تکرارشده در سطح ۰/۰۵=α صورت پذیرفت.
یافتهها: هر دو روش آموزشی، نمره توانمندی مادران را نسبت به قبل بهصورت معنیداری ارتقا داد (۰/۰۰۱P<). در مقایسه دو روش، اگر چه میانگین تغییرات نمره توانمندی، قبل و بلافاصله پس از مداخله تفاوت معنیداری نداشت، اما میانگین تغییرات نمره سه ماه بعد نسبت به قبل و بلافاصله بعد از آن تفاوت آماری معنیداری را نشان داد و داستانگویی توانست اثربخشی بیشتری بر ارتقای توانمندی مادران سه ماه پس از مداخله نسبت به قبل (۰/۰۲=P) و بلافاصله بعد از آن (۰/۰۴=P) داشته باشد.
نتیجهگیری: آموزش به هر دو روش میتواند منجر به توانمندی مادران گردد؛ ولی با توجه به کاهش نمره توانمندی پس از سه ماه در گروه خودآموز، داستانگویی روش مؤثّرتری در مادران است.