احمدرضا زمانی، مرتضی مهدی زاده، زهرا یکتا،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۹ )
چکیده
مقدمه و هدف: امروزه استفاده مردم از روش های طب جایگزین در نقاط مختلف رو به افزایش است. این تحقیق با هدف تعیین جایگاه طب جایگزین در ارائه خدمات درمانی، سیاست گزاران بهداشتی را در بهبود برنامه ریزی و کنترل کیفیت ارائه این خدمات یاری خواهد داد.روشها: در یک مطالعه مقطعی۸۷۵ نفر از خانوارهای ساکن شهر اصفهان بود به روش نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مطالعه پرسشنامه ای شامل ۱۴ سوال که ۷ سوال در برگیرنده مشخصات فردی و ۷ سوال مربوط به نوع شکایت بیماران و خدمات دریافت شده و علل استفاده از خدمات بود. و اطلاعات پس از جمع آوری تحت نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج از مجموع ۸۷۵ نفر، ۵۴۷ نفر (%۶۲,۵) طی ۵ سال گذشته از حداقل یکی از روش های طب جایگزین استفاده کرده بودند که از این تعداد %۷۲ را خانم ها تشکیل می دادند و %۶۴.۷ خانه دار بودند. %۲۱ بیسواد %۱۰.۱ دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. مشکلات گوارشی %۲۰.۸ و اختلالات روانی %۱۷.۹ به ترتیب بیشترین فراوانی علل استفاده از طب جایگزین بودند. رویکرد به طب جایگزین در %۵۷.۴ مربوط به توصیه اطرافیان و در %۱۳.۵ مربوط به توصیه پزشکان بوده است. نوع درمان جایگزین در %۷۶.۶ موارد گیاه درمانی و %۱۰.۱ دعا درمانی و %۵.۹ حجامت و %۵.۵ طب سوزنی بود.نتیجه گیری: گرایش درصد زیادی از افراد در بهره گیری از روش های مختلف طب جایگزین، ضرورت توجه بیشتر مدیران و سیاستگزاران بهداشتی را می طلبد.
محمدرضا نیک روش، مهدی جلالی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۸۲ )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه شنبلیله با نام علمی Fenugreek (Trigonella Foenum-Graceum)، یکی از گیاهان خوراکی است که جنبههای دارویی مؤثری نیز برای آن قائل شدهاند. یکی از خواص درمانی که در مورد این گیاه گزارش شده، اثر ضد دیابتی آن است. مطالعه حاضر با هدف بررسی و ارزیابی تأثیر خوراکی عصاره دانه گیاه شنبلیله بر کاهش قند خون موشهای مبتلا به دیابت تجربی انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه تجربی، ۱۲ موش balb/c پس از تخریب سلولهای بتای پانکراس به روش شیمیایی و با استفاده از تزریق زیرجلدی ۱۲۰mg/Kg آلوکسان، به دیابت مبتلا شدند و به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد با مقدار روزانه ۱ g/Kg وزن بدن از عصاره آبی پودر دانه شنبلیله به صورت خوراکی و به مدت ۶ روز تحت درمان قرار گرفتند. در گروه شاهد همزمان به جای عصاره شنبلیله از واحد معادل آب مقطر استفاده شد. اطلاعات به دست آمده از قند خون هر دو گروه با استفاده از آنالیز واریانس و آزمون t مورد تحلیل قرار گرفت.یافتهها: پس از هر نوبت تجویز عصاره دانه شنبلیله، سطح قند خون در نمونههای گروه مورد نسبت به گروه شاهد کاهش چشمگیری پیدا کرد؛ به نحوی که در روزهای پنجم و ششم سطح قند خون گروه مورد به حد طبیعی نزدیک شد؛ ولی در گروه شاهد از روز اول تا ششم سیر صعودی داشت.نتیجهگیری: کاهش قابل توجه در سطح سرمی قند خون میتواند به صورت تأخیری بعد از مصرف شنبلیله در موشها ایجاد شود.
علیرضا شریف، محسن کاشانیان، رضا بخردی، مهدی دارابی، حسین اکبری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای اسهالی حاد نه تنها به عنوان یکی از عوامل عمده ایجاد عوارض در مناطق مختلف جهان (حدود یک میلیارد نفر در سال) هستند، بلکه علت اصلی مرگ و میر (علل ۴ تا ۵ میلیون مورد مرگ در سال) نیز می باشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر کپسول نرم مرزه (Lomex) در درمان اسهال نوع I و مقایسه آن با دارونما انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی دوسوکور تصادفی کنترل شده، ۵۶ نفر از بیماران مبتلا به اسهال نوع I در محدوده سنی ۱۰ تا ۶۵ سال مورد بررسی قرار گرفتند. پس از جلب رضایت شرکت در پژوهش، ابتدا پرسشنامه ای شامل مشخصات فردی، زمان شروع اسهال، تعداد دفعات در روز، تب و... تکمیل و بیماران به صورت تصادفی در ۲ گروه دریافت کننده کپسول نرم مرزه (دارو) و گروه دارونما قرار گرفتند و وضعیت آنان ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت بعد مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمونهای آماری t و Mann-Whitney مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: میزان بهبودی اسهال در ۲۴ ساعت اول در گروه دارو ۶۳% و در گروه دارونما ۹/۲۵% بود؛ این اختلاف از نظر آماری معنی دار تلقی گردید (۰۱۳/۰=P). این تفاوت ۴۸ و ۷۲ ساعت بعد از شروع بیماری نیز معنی دار بود (به ترتیب ۰۰۱/P<۰ و ۰۵۸/P=۰). فراوانی دل پیچه ۲۴ ساعت بعد از شروع درمان در گروه دارو ۷/۳۵% و در گروه دارونما ۶۸% بود (۰۵۸/۰=P). از نظر فراوانی دل پیچه، ۴۸ ساعت بعد از اولین مراجعه اختلاف معنی داری بین گروه دریافت کننده دارو و گروه دارونما وجود داشت (۰۰۱/P<۰). در مورد تعداد دفعات اجابت مزاج، ۴۸ ساعت بعد از مراجعه اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده گردید (۰۰۱/P<۰) و در گروه دارو به نحو بارزی کمتر بود. میانگین زمان قطع اسهال در گروه دارو ۶/۲۲± ۷/۲۵ ساعت و در گروه دارونما ۷/۲۵± ۲/۵۰ ساعت بود؛ این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۱/P<۰)؛ زمان قطع دل پیچه در گروه دارونما ۵/۲۱± ۲۴ و در گروه دارو ۱۲± ۸/۱۰ ساعتبود (۰۳۸/P=۰).نتیجه گیری: نتایج این تحقیق ارزش داروی گیاهی کپسول نرم مرزه (LomexR) را در برطرف کردن علائم اسهال نسبت به دارونما مشخص نمود.
سیداحمد محمودیان، رویا کلیشادی، مهین هاشمی پور، پدرام معینی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف: تغذیه سالم در دوران کودکی و رشد قد و وزن آنها از شاخصهای مهم بهداشتی به شمار می رود و یکی از مهمترین مشکلات کودکان، بی اشتهایی و امتناع از خوردن غذا است. با توجه به نگرش جامع هومیوپاتی و ماهیت داروهای آن، در این مطالعه تاثیر استفاده از روش هومیوپاتی برای اصلاح رفتار غذایی کودکان مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسی: در این مطالعه تجربی دو سویه کور، ابتدا کودکان ۱ تا ۶ ساله دارای مشکل غیر عضوی در رفتار غذایی (به صورت امتناع از خوردن غذا و یا بیزاری از گوشت) از طرف متخصصان کودکان ارجاع شدند. پس از تکمیل پرسشنامه و تعیین داروهای فوق رقیق مناسب هر کودک به وسیله شرح حال هومیاپاتی، کودکان به طور تصادفی یک در میان دارو (مورد) و یا دارونما (شاهد) دریافت نمودند. پس از ۴ تا ۶ نوبت مصرف دارو، وضعیت رفتار غذایی کودکان مجددا ارزیابی شد و نتیجه درمان در دو گروه با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری t و ANOVA مورد مقایسه و تحللیل قرار گرفت. P<۰,۰۵ به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.یافته ها: از ۱۲۱ کودک مورد بررسی، ۶۲ دختر و ۵۹ پسر با میانگین سن۳.۶۸±۱.۲۸ سال بودند. دو گروه از نظر سن، جنس، اشتغال مادر، شدت و مدت اختلال رفتار غذایی با هم تفاوتی نداشتند (P>۰.۰۵).میانگین کل امتیاز رفتار غذایی کودکان در هر دو گروه افزایش معنی داری نشان داد (P<۰.۰۵). تغییر کل امتیاز در گروه هومیوپاتی ۶.۸۵ ±۲۷.۲۷ ودر گروه شاهد۱۳.۷۳ ۱۸.۵۵± بود (P<۰.۰۵).میانگین تغییر امتیاز میل و مصرف غذا در کودکان گروه مورد و شاهد به ترتیب۱۲.۵۰ ±۱۴.۴۲ و۱۱.۷۰ ±۷.۹بود (P=۰.۰۰۱).با وجود افزایش معنی دار امتیاز میل به گوشت در طی درمان، این تغییر در بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت۰.۰۵) (P>. نتیجه گیری: این مطالعه، روش هومیوپاتی را برای کودکانی که بدون مشکل عضوی از خوردن غذا امتناع می کنند، پیشنهاد می نماید. لازم است پزشکان، محققان و سایر دست اندرکاران بهداشتی، درمانی با این روش از طب مکمل، آشنایی بیشتری پیدا کند.
رضا قادری، محمد حسن پور، سیدعلیرضا سعادت جو،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه از آنتی بیوتیک ها به عنوان درمان مرسوم در بیماریهای عفونی استفاده می شود اما این درمانها با مشکلات زیادی از جمله عوارض جانبی ناخواسته و مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک ها همراه می باشد. گیاهان می توانند به عنوان یک جانشین مناسب داروهای شیمیایی در نظر گرفته شوند؛ زیرا ممکن است دارای عوارض جانبی کمتری نیز باشند. گیاه کاسنی (Cichorium Intybus L) یکی از گیاهانی است که به سهولت در بسیاری از مناطق ایران یافت می شود. با توجه به دارا بودن اثرات ضد میکروبی این گیاه، مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر ضد باکتری عصاره الکلی گیاه کاسنی با آنتی بیوتیک های جنتامایسین و سفالکسین انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی اثر ضد باکتری عصاره گیاه کاسنی و مقایسه آن با آنتی بیوتیک های سفالکسین و جنتامایسین بر روی استافیلوکوک اورئوس در محیط کشت بلادآگار و باکتریهای اشریشیا کلی، پروتئوس، کلبسیلا و سودومونا در محیط کشت مولر هینتون مورد بررسی قرار گرفت. با افزودن عصاره الکلی %۲۰ گیاه کاسنی و قرار دادن دیسک های آنتی بیوتیک جنتامایسین و سفالکسین در محیط کشت حاوی باکتری میزان هاله عدم رشد باکتری اندازه گیری شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمونهای Mann-Whitney و Kruskal-Wallis و در سطح معنی داری P?۰,۰۵ مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافته ها: عصاره الکلی کاسنی اثر ضد باکتری بر روی استافیلوکوک اورئوس داشت اما این تاثیر کمتر از جنتامایسین و سفالکسین بود؛ این عصاره اثری روی باکتری های اشریشیاکلی، پروتئوس، کلبسیلا و سودومونا نداشت؛ بیشترین اثر ضد باکتری جنتامایسین بر روی اشریشیاکلی، استافیلوکوک اورئوس و کلبسیلا بود و بر روی سودومونا هیچ اثری نداشت. بیشترین اثر ضد باکتری سفالکسین بر روی استافیلوکوک اورئوس و کمترین آن بر روی کلبسیلا و بر روی سودومونا هیچ اثری نداشت.
نتیجه گیری: عصاره الکلی کاسنی بر روی استافیلوکوک اورئوس دارای اثر ضد باکتری است و از آنجا که این باکتری یک باکتری گرم مثبت می باشد، شاید عصاره کاسنی فقط دارای اثرات ضد میکروبی بر روی باکتری های گرم مثبت باشد که جهت تایید این موضوع نیاز به مطالعات بیشتری می باشد.
خدیجه برومندفر، افسانه کاظمیان، فرانک صفدری، معصومه دلارام، کبری نوریان،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: یائسگی دوره ای از زندگی زن است که عوارض و پیامدهای آن می تواند بر کیفیت زندگی تاثیر گذارد و احساس خوب و سالم بودن را تضعیف نماید. شایع ترین و آزاردهنده ترین این پیامدها، گرگرفتگی می باشد که بر کار، فعالیت های اجتماعی، لذت از زندگی، خواب و کیفیت کلی زندگی تاثیر می گذارد. درمان معمول این حالت، هورمون درمانی است که علاوه بر منع مصرف در مواردی، دارای عوارض و پیامدهای سوء بوده و پیگیری های مداوم را می طلبد؛ مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر داروی گیاهی فیتواستروژنی پنج انگشت (Vitex Agnus Castus) بر گرگرفتگی یائسگی انجام شد.روش تحقیق: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور و آینده نگر و در سال ۱۳۸۱ در شهر اصفهان انجام شد. در مجموع ۵۴ نفر از زنان ۴۵-۵۵ ساله واجد شرایط که از گرگرفتگی شاکی و مایل به درمان بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند؛ این افراد به روش نمونه گیری آسان، به طور تصادفی در دو گروه ۲۷ نفره (گروه درمان با ویتکس و گروه دارونما) قرار گرفتند. اطلاعات از طریق مصاحبه و پرسشنامه ویژگی های فردی و پرسشنامه شدت گرگرفتگی کوپرمن که قبل و پس از درمان در سه مرحله توسط واحدهای پژوهش تکمیل گردید جمع آوری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری توصیفی و استنباطی در سطح معنی داری P?۰,۰۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: شدت گرگرفتگی در گروه ویتکس قبل و پس از درمان اختلاف آماری معنی داری داشت (P<۰.۰۱۲)؛ در حالی که در گروه دارونما این اختلاف معنی دار نبود. مقایسه بین دو گروه، از نظر شدت گرگرفتگی پس از درمان نیز اختلاف آماری معنی داری را نشان داد (P<۰.۰۵)؛ در حالی که قبل از درمان این اختلاف معنی دار نبود.نتیجه گیری: گیاه پنج انگشت می تواند به عنوان یک درمان آلترناتیو جهت درمان گرگرفتگی دوران یائسگی موثر باشد؛ بخصوص در کسانی که نمی توانند هورمون درمانی شوند و یا عوارض ناشی از آن را نمی پذیرند.
حسن جهانی هاشمی، حسین جعفری، سحر کاظمی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه مصرف گیاهان دارویی در بین مردم بسیار معمول شده است. عده زیادی از بیماران، همراه داروهای مدرن پزشکی، از گیاهان دارویی - بدون داشتن اطلاعات کافی از تداخل و اثرات بین داروها و گیاهان دارویی - استفاده می نمایند. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر مصرف سیر، قبل از بیهوشی بر فرآیند بیهوشی با داروهای هالوتان و پنتوباربیتال انجام شد.روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ۲۴ راس موش به چهار گروه شش تایی که میانگین وزنی آنها ۳۰±۵ گرم بود، تقسیم شدند. به دو گروه از حیوانات به مدت سه هفته متوالی روزانه دو نوبت صبح و عصر ۴۰mg/kg کنسانتره سیر به صورت Intra-peritoneally (IP) تزریق شد و پس از دو روز استراحت، به یک گروه هالوتان و به گروه دیگر پنتوباربیتال تزریق شد؛ به دو گروه دیگر هم در همین دوره، سرم فیزیولوژی به صورت IP تزریق شد و پس از دو روز استراحت، به یک گروه هالوتان و به گروه دیگر پنتوباربیتال تزریق شد. بعد از بیهوشی، چهار متغیر زمان شروع بیهوشی، طول دوره بیهوشی، برگشت از بیهوشی و ضربان قلب اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری t، در سطح معنی داری P<۰,۰۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: در دو گروه اول (هالوتان و هالوتان + سیر) اختلاف معنی داری در متغیر طول دوره بیهوشی به دست نیامد اما در سه متغیر زمان شروع بیهوشی (P<۰.۰۰۱)، برگشت از بیهوشی (P<۰.۰۰۱) و تعداد ضربان قلب (P<۰.۰۵) اختلاف معنی داری به دست آمد. در دو گروه دوم (پنتوباربیتال و پنتوباربیتال + سیر) در هر چهار متغیر اختلاف معنی داری به دست آمد (P<۰.۰۵).نتیجه گیری: با در نظر گرفتن یافته های این مطالعه و تعمیم آن به مدل انسانی بایستی به اثرات مثبت و منفی استفاده از سیر در زمان دریافت داروهای بیهوشی در اتاق عمل توجه نمود و در این موارد دوز داروهای هوشبر بایستی با دقت بیشتری محاسبه گردد.
کلثوم دلدار، عفت ناظمی، مهدی مهدی بلالی مود، سید احمد امامی، امیرهوشنگ محمدپور، محسن تفقدی، رضا افشاری،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: مسمومیت با سرب، شایعترین مسمومیت شغلی است که ممکن است بر خانواده کارگران در معرض سرب، بویژه فرزندان آنها اثر بگذارد. مهمترین اثر غیر قابل برگشت سرب، بر روی سیستم عصبی در حال رشد و تکامل آنها میباشد. عوارض بسیار شدید و گران بودن داروهای پایین آورنده سرب خون، ممکن است باعث عدم تکمیل دوره درمان در بیماران گردد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر عصاره گشنیز بر میزان دفع سرب در کودکان ۳ تا ۷ ساله انجام شد.
روش تحقیق: در این کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده، ۳۲ کودک ۳ تا ۷ ساله که والدین آنها در محل کار خود در معرض سرب بودند، به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه درمان، عصاره گشنیز و گروه شاهد، دارونما را به مدت چهارده روز دریافت کردند. غلظت سرب خون و ادرار ۲۴ ساعته در ابتدای مطالعه و چهارده روز بعد از آن اندازهگیری شد. جهت جمعآوری اطلاعات نیز پرسشنامههایی طراحی و استفاده گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و آزمونهای تی مستقل و تی زوجی در سطح معنیداری ۰۵/۰≤P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سنّی و وزنی ۳۲ کودک مورد مطالعه به ترتیب ۴۶/۱ ± ۹/۴ سال و ۷۴/۴ ± ۳۲/۱۷ کیلوگرم بود. ۴/۵۹% کودکان پسر بودند. طول مدّت مواجهه والدین کودکان مورد مطالعه با سرب، به طور متوسط ۶۳/۵ ± ۱۴/۹ سال بود. میانگین غلظت سرب خون کودکان در ابتدای مطالعه g/L µ ۱۹/۵۷ ± ۸۱/۱۶۳، میانگین غلظت سرب ادرار g/L µ ۱۲/۴۸ ± ۹۷ و میانگین کلیرانس سرب نیز L/day ۰۰۹/۰ ± ۰۱۲/۰ بود. در ابتدای مطالعه بین دو گروه آزمون و شاهد، از نظر غلظت سرب خون (۸۷/۰= P )، غلظت سرب ادرار (۷۳/۰= P ) و کلیرانس سرب (۹۶/۰= P ) تفاوت آماری معنیداری وجود نداشت. بعد از گذشت دو هفته مصرف عصاره یا دارونما، میزان سرب خون کودکان گروه عصاره به طور معنیداری کاهش پیدا کرد (۰۰۶/۰= P )، مقدار سرب ادرار (۰۳۸/۰= P ) و کلیرانس سرب نیز به طور معنیداری افزایش یافت (۰۱۹/۰= P ) ولی مشابه همین تغییرات معنیدار در گروه دارونما نیز مشاهده شد (به ترتیب ۰۳۴/۰= P ، ۰۲۱/۰= P و ۰۰۹/۰= P ). اختلاف آماری معنیداری بین غلظت سرب خون (۹۳/۰= P )، غلظت سرب ادرار (۹۳/۰= P ) و کلیرانس کلیوی سرب (۷۷/۰= P ) در انتهای مطالعه بین دو گروه وجود نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق احتمالاً نمیتوان گشنیز را در مورد دفع سرب مؤثر دانست. افزایش دفع کلیوی سرب در هر دو گروه کودکان مورد مطالعه ممکن است ناشی از عوامل دیگری همچون بهبود و ارتقای رژیم غذایی به دنبال آموزشهای ضروری ابتدای مطالعه باشد.
افسـر فـرود، دکتر افسانه فـرود، سیمین مهدیپـور،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: گرگرفتگی شایعترین شکایت زنان یائسه است. به دلیل عوارض درمان هورمونی، میتوان از روشهای مکمل درمانی دیگری مانند طب سوزنی برای تسکین گرگرفتگی استفاده کرد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر طب سوزنی الکتریکی بر گرگرفتگی زنان یائسه انجام گرفت.
روش تحقیق: در این بررسی کارآزمایی بالینی شاهددار که به طور تصادفی انجام گرفت، ۴۱ زن یائسه با شکایت گرگرفتگی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. برای گروه آزمون، طب سوزنی الکتریکی به کار گرفته شد اما در گروه شاهد سوزنها با چسب به نقاط مورد نظر در سطح پوست وصل شدند؛ به طوری که هیچ گونه جریانی از آنها عبور نمیکرد. طول دوره درمان با طب سوزنی ده هفته بود. سپس بیماران سه ماه تحت نظر بودند. تعداد گرگرفتگی در طول ده هفته درمان و سه ماه بعد در برگ ثبت مشاهدات ثبت گردید. شدت گرگرفتگی پایان هفتههای دوم، ششم و دهم درمان و همچنین سه ماه بعد توسط ابزار (Visual Analogue Scale یا VAS) اندازهگیری شد. از طرفی سطح هورمون تحریک کننده فولیکول (FSH) و استرادیول (E۲) نیز در پایان ده هفته درمان و سه ماه بعد اندازهگیری شد. سپس دادهها با استفاده از آزمونهای T-test، ۲χ، Wilcoxon، Mann-Whitney مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه اختلاف معنیداری از نظر تعداد متوسط گرگرفتگیها و شدت آن در همه زمانهای فوق (به جز هفته دوم درمان) وجود داشت (۰۰۱/۰ < P). از طرفی بین میانگین سطح دو هورمون FSH، E۲ در گروه آزمون و شاهد در انتهای درمان و سه ماه بعد از درمان اختلاف معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰ < P).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای فوق، انجام طب سوزنی الکتریکی روش درمانی مناسبی برای تسکین علایم گرگرفتگی در زنان یائسه میباشد.
حسین حقیر، علی گرجی، جواد حامی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: پدیده مهار منتشر شونده (CSD یا Depression Spreading Cortical) عامل ایجاد اورا و به احتمال زیاد سایر علایم عصبی و درد در میگرن میباشد. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر رازیانه رومی بر روی خصوصیات پدیده مهار منتشر شونده در مغز رت است.
روش تحقیق: برای انجام این مطالعه تجربی، CSD در برشهای قشر حسی- پیکری مغز رت به دو روش القای گردید. در روش اول پس از تزریق کلرید پتاسیم (KCl) برشها به مدت ٦٠ دقیقه با غلظتهای مختلف (µmol/L ٥٠-۰۱/۰) اسانس روغنی رازیانه رومی شستشو شدند. در روش دوم CSD با شستشوی در مایع مغزی- نخاعی صناعی (ACSF) حاوی غلظت کم نرمال سالین (NaCl) ایجاد شده، سپس برشها در معرض اسانس روغنی رازیانه رومی با غلظت µmol/L ٥٠ قرار گرفتند. برشهای قشری گروه شاهد در هر دو روش پس از القای CSD تنها با CSF حاوی غلظت کم الکل شستشو داده شدند. خصوصیات CSD شامل دفعات بروز، دامنه، مدت و سرعت انتشار توسط ثبت پتانسیل خارج سلولی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: در مدل القای CSD با KCl، شستشو با رازیانه رومی در غلظتهای بالاتر و به شکل وابسته به دوز توانست دامنه (۰۰۱/۰ < P) و مدت (۰۲/۰ < P) CSD را به صورت معنیداری کاهش دهد، اما کاهش سرعت سیر CSD از نظر آماری معنیدار نبود (۳/۰ = P). در مدل القای CSD با ACSF دارای غلظت کم NaCl، نیز افزودن رازیانه رومی به محلول شستشو باعث کاهش معنیدار دامنه (۰۴۸/ = P) و دفعات بروز (۰۳/۰ = P) CSD گردید. در عین حال مدت CSD در این مدل تغییر چشمگیری نداشت (۰۵/۰ > P).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که از نظر تئوری رازیانه رومی میتواند ایجاد و گسترش پدیده CSD به عنوان عامل زمینهای بروز میگرن را کنترل نماید.
قربانعلی رحیمیان، مریم بابائیان، سلیمان خیری، محمدتقی مرادی، محمود رفیعیان،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه شیرینبیان طیف وسیعی از اثرات درمانی بخصوص در بیماریهای گوارشی دارد و اثرات ضدّ اسپاسم و ضدّ التهابی عصاره آن نیز گزارش شده است. در این پژوهش اثر شیرینبیان (قرص د-رگلیس) بر روی درد و وضعیت اجابت مزاج بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر ( IBS ) بررسی شد.
روش تحقیق: در این کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی دوسوکور، ۹۰ بیمار مبتلا به IBS مراجعهکننده به درمانگاه فوق تخصصی گوارش دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، به طور تصادفی در یکی از دو گروه مورد و یا شاهد قرار گرفتند. بیماران گروه مورد، قرص نورتریپتیلین و قرص د-رگلیس (روزانه ۶ قرص در سه نوبت به مدّت ۸ هفته) و گروه شاهد قرص نورتریپتیلین و دارونما دریافت کردند. شدّت درد بر اساس مقیاس دیداری درد ( VAS ) و وضعیت اجابت مزاج بیماران با استفاده از پرسشنامه، پیگیری و ثبت شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS ، در سطح معنیداری ۰۵/۰ >p تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: شدّت درد در هر دو گروه مورد و شاهد طیّ ۸ هفته روند کاهشی نشان داد (۰۰۱/۰ >p ) ولی در هیچیک از مراحل تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود نداشت (۰۵/۰ >p ). در مقایسه با گروه شاهد، بیماران در گروه مورد، مدّت زمان کمتری مدفوع با قوام طبیعی (۰۲/۰ =p ) و مدّت زمان بیشتری مدفوع با قوام سفت (۰۲/۰ =p ) داشتند .
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این تحقیق، به نظر میرسد مصرف شیرینبیان در کاهش درد ناشی از IBS اثری بیشتر از اثر دارونما نداشته باشد، ولی احتمالاً باعث بهبود اسهال و یا تشدید یبوست شود.
قدرت اله ناصح، محمد حسنپور فرد، سوبهاش بودانکار، مادهوریما دیکشیت،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از داروهای آنتیبیوتیکی با مشکلاتی نظیر عوارض جانبی ناخواسته و مقاومت دارویی همراه است. گیاهان میتوانند به عنوان یک جانشین مناسب در نظر گرفته شوند؛ زیرا ممکن است دارای عوارض جانبی کمتری باشند. انار و کدو قلیانی ( Bottle Gourd ) از میوههایی هستند که به سهولت در بسیاری از مناطق یافت میشوند. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر ضدّ باکتریایی آنها انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه تجربی عصاره پودری میوه کامل انار و کدو قلیانی و آبمیوه بدون پوست آنها به منظور بررسی اثرات ضدّ باکتریایی تهیه و با استفاده از روش دیسک پلیت بر علیه ششگونۀ مختلف باکتری، شامل سالمونلا تیفی، اشریشیا کلی، کلبسیلا پنومونیه، باسیلوس سرئوس، باسیلوس سوبتیلیس و شیگلا دیسانتری انجام شد. با افزودن نمونهها و تتراسیکلین (به عنوان مرجع) در محیط کشت حاوی باکتری، میزان هاله عدم رشد اندازهگیری شد (حداقل ۳ بار برای هر نمونه). برای مقایسه بین گروهها از آزمونهای آنالیز واریانس و توکی در سطح معنیداری ۰۵/۰ >p استفاده گردید.
یافتهها: عصاره پودری انار با مقدار ۲۵۰ میکروگرم در دیسک توانست جلوی رشد باکتریهای مورد مطالعه به جز باسیلوس سوبتیلیس را به طور خفیف بگیرد، آبمیوه انار و کدو قلیانی و عصاره پودری کدو قلیانی فعالیت ضدّ باکتریایی نشان ندادند .
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که عصاره پودری کامل انار دارای فعالیت ضدّ باکتریایی خفیفی است که میتواند ناشی از مقادیر بیشتر اجزای پلیفنولیک آن در مقایسه با کدو قلیانی باشد.
سید یزدان اسدی، آلاله ضمیری، ساره عزتی، پویا پارسایی، محمود رفیعیان، هدایتالله شیرزاد،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: چای سبز خواص ضدّ اکسیدانی و ضدّ التهابی متعددی دارد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر عصاره الکلی چای سبز بر روی ترمیم زخمهای جراحی و سوختگی انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ۳۴ سر موش صحرایی نژاد ویستار جنس مذکر، به دو گروه زخم جراحی (۴ سانتیمتر) و زخم سوختگی (۸/۲ سانتیمتر) تقسیم شدند. در هر گروه، ۶ سر موش با پمادی از وازلین حاوی ۰۶/۰% عصاره چای سبز (گروههای ۱ A و ۲ A)،ـ ۶ سر با وازلین بدون عصاره چای سبز (گروههای ۱ B و ۲ B) و ۵ سر با نرمالسالین (گروههای ۱ C و ۲ C) طیّ ۲۱ روز تیمار شدند. طول و مساحت زخمها از روز دوم تا بیستویکم به صورت یک روز در میان با کولیس اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS (ویرایش ۱۶) در سطح معنیداری ۰۵/۰>P تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین زمان بهبودی زخم جراحی در گروه پماد حاوی عصاره و بدون عصاره، به ترتیب ۹۴/۱±۶۶/۱۴ و ۳۷/۰±۶۶/۲۰ روز (۰۱۸/۰=P) و در زخم سوختگی به ترتیب ۶۲/۰±۱۸ و ۳۸/۰±۳۳/۲۰ روز (۰۲۳/۰=P) به دست آمد. کاهش طول زخم جراحی در دو هفته اول (۰۴۳/۰=P) و کاهش مساحت زخم سوختگی در هفته سوم (۰۱۳/۰=P) در گروه تحت درمان با چای سبز به طور معنیداری بیشتر بود.
نتیجهگیری: عصاره چای سبز با کاهش قابل توجه زمان ترمیم زخمهای جراحی و سوختگی در این مطالعه، میتواند به عنوان مادّهای مؤثر در درمان زخمهای جراحی و سوختگی مورد استفاده قرار گیرد.
حسین حقیر، علی گرجی، جواد حامی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر عصاره سیر بر خصوصیات پدیده مهار منتشرشونده قشری (CSD) به عنوان عامل ایجاد آورا، سردردهای میگرنی و احتمالاً سایر علائم عصبی در نئوکورتکس مغز رت میباشد. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، پس از القاء CSD با دو روش تزریق KCl و شستشو در مایع مغزی- نخاعی مصنوعی (aCSF) حاوی غلظت کم NaCl در برشهای قشر حسی- پیکری مغز رت، در روش اول برشها به مدت٦٠ دقیقه با غلظتهای مختلف عصاره سیر (۱، ۱۰، ۵۰ و µmol/L۱۰۰) شستشو داده شدند و در روش دوم در معرض عصاره سیر با غلظتµmol/L ٥٠ قرار گرفتند. برشهای مغز شاهد در هر دو روش، پس از القاء CSD تنها با CSF حاوی غلظت کم الکل شستشو شدند. خصوصیات CSD شامل دفعات بروز، دامنه، مدت و سرعت انتشار توسط ثبت پتانسیل خارج سلولی اندازهگیری شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافتهها: در مدل القاء CSD با KCl، عصاره سیر توانست در تمام غلظتهای مورد آزمایش، به صورت وابسته به دوز، دامنه و نسبت CSD قبل و بعد را به صورت معنیداری کاهش دهد (۰۰۶/۰P=)؛ ولی در مدت (۰۸/۰P=) و سرعت (۴/۰P=) آن تأثیری نداشت. در روش دوم، افزودن عصاره سیر به محلول شستشو باعث کاهش معنیدار دامنه (۰۳/۰P=) و دفعات بروز (۰۰۶/۰P=) CSD گردید. مدت CSD در این مدل نیز تغییر آماری معنیداری نداشت. نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که سیر قادر است از ایجاد وگسترش پدیده CSD پیشگیری نماید.
زهرا سلیمی، رضا حیدری، وحید نجاتی، آزاده اسکندری، زهرا قاسمی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: گونههای فعال اکسیژن و استرس اکسیداتیو، نقش مهمی در توسعه ناهنجاریهای دیابتی بازی میکنند. با توجه به اهمیت گیاهان دارویی، در این مطالعه، اثر عصاره آبی سماق (Rhus coriaria L) بر پراکسیداسیون لیپیدی و نفروپاتی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ۳۰ سر رت نر نژاد ویستار به وزن ۱۸۰ تا ۲۳۰ گرم استفاده شد. موشها به ۵ گروه ۶تایی تقسیم شدند. به رتهای گروه کنترل هم حجم ماده تزریقی سرم فیزیولوژی تزریق شد. رتهای گروه دوم، با تزریق صفاقی تک دوز آلوکسان ( mg/kgbw١٢٠) دیابتی شدند. به رتهای گروه سوم، چهارم و پنجم علاوه بر تیمار مشابه گروه دوم، عصاره آبی سماق به ترتیب با دوزهای ٥٠، ١٠٠ و mg/kg ٢٥٠ به مدت ٤ هفته گاواژ گردید. در پایان دوره تیمار، نمونههای خون از قلب جمعآوری شد. غلظت مالون دیآلدئید (MDA) پلاسما به عنوان محصول نهایی پراکسیداسیون لیپیدی اندازهگیری شد؛ به علاوه بافت کلیه جدا شد و با استفاده از رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین برای آنالیزهای هیستولوژی آماده شد. دادهها از نظر آماری، با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون Tukey بررسی گردید. یافتهها: تیمار با عصاره سماق منجر به کاهش معنیدار سطح MDA در گروههای دیابتی تحت تیمار با عصاره در مقایسه با گروه کنترل و گروه دیابتی شد (۰۵/۰>P)؛ به علاوه تیمار با عصاره منجر به بهبود قابل ملاحظه عوارض جانبی ناشی از دیابت قندی یعنی بهبود اندازه فضای ادراری و کاهش هیالینه شدن شریانچه آوران در بافت کلیه رتهای دیابتی شد. نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که سماق میتواند سبب کاهش پراکسیداسیون لیپیدی و آسیب کلیه در رتهای دیابتی شود.
مهرداد روغنی، توراندخت بلوچنژاد مجرد، فرشاد روغنی دهکردی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت قندی باعث افزایش استرس اکسیداتیو در اثر افزایش تولید رادیکالهای آزاد اکسیژن و کاهش فعالیت سیستم دفاع آنتیاکسیدانی میشود. فلاوونولیگنان سیلیمارین دارای اثر ضدّ دیابتی است و هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی اثر تجویز آن بر سطح سرمی آسپارتات و آلانین آمینوترانسفراز و سطح مالون دیآلدئید در دو بافت قلب وکبد بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ۴۰ سر موش صحرایی نر به پنج گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با سیلیمارین (۱۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم)، دیابتی و دو گروه دیابتی تحت درمان با سیلیمارین (۵۰ و ۱۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم) تقسیم شدند. سیلیمارین از روز دهم پس از تزریق استرپتوزوتوسین به مدت ۴ هفته (داخل صفاقی و روزانه) تجویز شد. سطح سرمی آسپارتات و آلانین آمینوترانسفراز قبل از مطالعه و در انتهای مطالعه سنجش شد؛ به علاوه سطح مالون دیآلدئید در دو بافت قلب و کبد بر اساس واکنش تیوباربیتوریک اسید اندازهگیری شد. یافتهها: در گروه دیابتی دریافتکننده دوز بالای سیلیمارین، میزان گلوکز سرم در هفته ششم به طور معنیدار کمتر از گروه دیابتی بود (۰۰۷/۰P=)؛ بعلاوه، در موشهای دیابتی، یک افزایش معنیدار در سطح سرمی آسپارتات (۰۲۸/۰P=) و آلانین آمینوترانسفراز (۰۰۸/۰(P= مشاهده شد و درمان با سیلیمارین در دوز ۱۰۰، تنها سطح سرمی آلانین آمینوترانسفراز را به صورت معنیداری کاهش داد (۰۳۴/۰P=)؛ به علاوه دیابت باعث افزایش معنیدار سطح مالون دیآلدئید در دو بافت قلب (۰۰۹/۰P=) و کبد (۰۰۸/۰P=) شد و درمان با دوز بالای سیلیمارین به صورت معنیدار، سطح مالون دیآلدئید را فقط در بافت کبد کاهش داد (۰۲۶/۰P=). نتیجهگیری: درمان دراز مدت با سیلیمارین در دوز ۱۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم میتواند، سطح سرمی آلانین آمینوترانسفراز و سطح کبدی مالون دیآلدئید را در حالت دیابت قندی در موش صحرائی کاهش دهد و بر سطح سرمی آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز و سطح قلبی مالون دیآلدئید در دوز بکار رفته، تأثیر معنیدار ندارد.
محمد مهدی حسن زاده طاهری، محمد حسن پور فرد، نوید ربیعی، سید امیر رضا قریشی، نعیم روانبخش،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
(LDL) زمینه و هدف: آترواسکلروز، عامل اصلی مرگ و میر در بیماران قلبی- عروقی بوده و وابستگی پاتوژنز آن به افزایش سطح کلسترول با دانسیته پایین
اثبات شده است. درمان بیماریهای قلبی- عروقی به کمک داروهای شیمیایی، دارای عوارض جانبی متعدّد میباشد؛ از این رو، گرایش به استفاده از گیاهان دارویی برای درمان این بیماریها رو به افزایش میباشد. با توجه به اینکه در طبّ سنتی، دانه گیاه اسپند بهعنوان کاهنده چربیهای خون مورد استفاده قرار می گیرد؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر عصارههای آبی و اتانولی دانهاسپند بر پروفایل چربیهای خون طراحی و اجرا گردید..
روش تحقیق: پژوهش تجربی حاضر، بر روی ۱۸ سر رت که بهطور تصادفی در ۳ گروه ۶ تایی شامل: دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل دستهبندی شده بودند، انجام شد. گروههای آزمایشی I و II بهترتیب روزانه برای ۳۰ روز، با ۳ میلیلیتر مایع محتوی mg/kg ۱۰۰ عصاره آبی و اتانولی دانه اسپند گاواژ میشدند و گروه III بهعنوان شاهد منفی، معادل حجم عصاره مصرفی گروههای آزمایش، آب مقطر دریافت مینمود. در پایان آزمایش، رتها بیهوش شده و خونگیری از آنها انجام شد و میزان چربیهای خون آنها شامل: تریگلیسرید (TG) ، کلسترول تام (TCL) و کلسترولهای LDL و HDL اندازهگیری و میزانکلسترول VLDL آنها نیز محاسبه گردید. اطلاعات بهدستآمده، با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (ویرایش ۵/۱۱) و به کمک آزمونهای Anova و Tukey ، در سطح معنیداری ۰۵/۰ P< تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان دادند که میزان کلسترول LDL در گروههای آزمایشی I و II بهترتیب: ۳/۴ ± ۸/۳۶ و ۳/۴ ± ۸/۳۵ و در گروه کنترل ۶/۴ ± ۳/۴۴ بود و اختلاف میزان کلسترول LDL در گروه آزمایشی I با گروه کنترل (۰۲۵/۰= P ) و در گروه آزمایشی II با گروه کنترل (۰۱۲/۰ P= ) هر دو معنیدار بود. سایر چربیهای خون در مقایسه با گروه کنترل، اختلاف معنیداری نشان ندادند.
نتیجهگیری: مصرف خوراکی دانهاسپند، میتواند کلسترول LDL را بهطور معنیداری کاهشدهد و اثر عصاره الکلی گیاه، مؤثرتر از عصارهآبی آن میباشد.
حسن احمدوند، حمزه امیری، حمید دالوند، شاهرخ باقری،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف ترکیبات آنتیاکسیدانی مشتق از گیاهان، باعث کاهش شیوع بسیاری از بیماریهای مزمن میشود. هدف از این مطالعه، مقایسه خواص آنتیاکسیدانی عصاره هیدروالکلی و اسانس گیاه درمنه منطقه لرستان بود. روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، در سال ۱۳۹۱ بر روی عصاره هیدروالکلی و اسانس گیاه درمنه تهیهشده از منطقه لرستان انجام گرفت. توان حذف رادیکالهای آزاد با استفاده از روش ۲ و ۲ دیفنیل-۱-پیکریلهیدرازیل (DPPH) و ظرفیت تام آنتیاکسیدانی، با استفاده از روش فسفومولیبدات اندازهگیری شد. میزان ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی نمونهها، با استفاده از روش فولینسیوکالتو و زیشن اندازهگیری شد. دادهها، با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (ویرایش ۱۳) و آزمون کروسکال-والیس، در سطح معنیداری (۰۵/۰P<) تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: ظرفیت تام آنتیاکسیدانی عصاره هیدروالکلی و اسانس درمنه، به ترتیب برابر با: ۵۵/۰±۰۵/۱ و ۱۸/۵±۱۲۳۴/۲۵ نانومول اسیدآسکوربیک بر گرم اسانس یا عصاره، میزان ترکیبات فنل عصاره هیدروالکلی و اسانس درمنه به ترتیب برابر با: ۳±۱۴/۱۳۱ و ۰۷/۱۰±۶۸/۳۲۶ میلیگرم گالیکاسید بر گرم اسانس یا عصاره و میزان ترکیبات فلاونویید عصاره هیدروالکلی و اسانس درمنه به ترتیب برابر با: ۶۵/۰±۴/۱ و ۹۴/۰±۳/۶ میلیگرم کوئرسیتین بر گرم اسانس یا عصاره بود. میزان IC۵۰ عصاره هیدروالکلی، اسانس و بوتیلیتد هیدروکسیتولوئن (BHT) بهعنوان کنترل مثبت به ترتیب برابر با: ۱±۸۸/۳، ۳۴±۶۷/۱۶۴۷۰ و ۵۲/۴±۷۳/۱۶۵ میکروگرم بر میلیلیتر بود. نتیجهگیری: درمنه منبع قابل ملاحظهای از ترکیبات آنتیاکسیدانی است و احتمالاً میتوان از آن در فرآوردههای غذایی، دارویی و صنعتی استفاده کرد.
طیبه رمضانی، جواد بهارآرا، نگار صغیری،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: کلاله زعفران، بهطور گسترده، بر ضدّ بیماریهای مختلف انسان استفاده میشود. با توجه به خواص و موادّ تشکیلدهنده این گیاه، در مطالعه حاضر، اثرات عصاره آبی زعفران بر القای تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتقشده از مغز استخوان موش صحرایی به سمت استئوبلاست، بررسی شد. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، سلولهای مغز استخوان ران موشهای صحرایی جدا شد و فلوسایتومتری برای شناسایی سلولها انجام گرفت. در گروه تجربی، سلولهای بنیادی، با غلظتهای مختلف ۵/۰، ۱، ۵/۱ و ۲ میلیگرم در میلیلیتر عصاره آبی زعفران، تیمار شدند. اثر سیتوتوکسیک عصاره آبی زعفران، بهروش MTT و اثرات تمایزی آن، با رنگآمیزی آلیزارین قرمز و سنجش فعالیت آلکالینفسفاتاز بررسی شد. یافتهها: نتایج فلوسایتومتری با استفاده از آنتیبادی بر ضدّ CD۴۴، بنیادیبودن سلولهای مورد استفاده را تأیید نمود. یافتههای حاصل از سنجش MTT نشان داد، این عصاره با غلظت حدود ۵/۱ میلیگرم در میلیلیتر ، در مدت ۲۴ ساعت منجر به مرگ ۵۰ درصد سلولهای بنیادی مشتق از مغز استخوان رت میشود (۰۰۱/۰P<). نتایج رنگآمیزی نشان داد، عصاره آبی زعفران، بهصورت وابسته به دوز (بیشترین تمایز در غلظتg/ml µ۷۰۰)، در مدت ۲۱ روز منجر به تمایز این سلولها به استئوبلاست میگردد؛ همچنین فعالیت آلکالینفسفاتازی بالاتر در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل ، در روز ۱۴ مشاهده گردید (۰۰۱/۰P<). نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتقشده از مغز استخوان رت تیمارشده با عصاره آبی زعفران، در مسیر تمایز، به استئوبلاست وارد میشوند.
محمد صدیق عطایی بجد، راضیه حنفی بجد، ملکناز قناد کافی، محمد حسن نمائی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: در منابع طبّ سنتی، آثار بیشماری از جمله اثر ضدّ باکتریایی برای عصاره گل سرخ (گلاب) ذکر شده است؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر ضدّ میکروبی چند گلاب صنعتی موجود در بازار و عصاره آبی گل سرخ و مقایسه آن با روغن گل سرخ انجام شده است. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، اثر ضدّ میکروبی پنج نوع گلاب صنعتی استاندارد موجود در بازار با غلظتهای ۱، ۱۰، ۲۵، ۵۰، ۷۵ و۱۰۰ درصد، عصاره آبی گل سرخ با غلظتهای ۲/۰، ۲، ۵، ۱۰، ۱۵ و mg/ml۲۰ و روغن گل سرخ با غلظتهای ۱۰، ۵، ۵/۲، ۱ و µl/ml۱/۰ بر روی باکتریهای استافیلوکوکوساورئوس، انتروکوکوسفکالیس، اشریشیاکلی و پسودوموناسآئروژینوزا و مخمّر کاندیدا آلبیکنس، به روش براث میکرو دایلوشن بررسی شد. یافتهها: در این مطالعه، هیچکدام از غلظتهای گلاب، رشد هیچیک از میکروارگانیسمهای مورد مطالعه را مهار نکرد. عصاره گل سرخ و روغن گل سرخ، هیچکدام اثر مهاری بر روی پسودوموناسآئروژینوزا نداشت. حدّاقل غلظت مهاری عصاره گل سرخ در استافیلوکوکوساورئوس mg/ml۸، اشریشیاکلی و انتروکوکوسفکالیس mg/ml۶ و کاندیدا mg/ml۴ بهدست آمد؛ همچنین حداقل غلظت مهاری روغن گل سرخ نیز در استافیلوکوکوساورئوس و اشریشیاکلی µl/ml۱۰، انتروکوکوس فکالیس µl/ml۵ و کاندیدا µl/ml۱ بهدست آمد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، میتوان از اثرات ضدّ باکتریایی و ضدّ قارچی عصاره آبی گل سرخ و روغن گل سرخ برای کنترل عوامل عفونی بهره برد.