عباس قربانی، احمد چیت ساز، سیدمحمود نوریان،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف: فلج اکولوموتور (سومین زوج از اعصاب مغزی) در بیماران دیابتی به صورت فلج حرکات چشم بدون گرفتاری مردمک ظاهر می شود. از جمله عواملی که می تواند علایم بالینی ناشی از فلج این عصب را تقلید نماید، ضایعات فشاری از قبیل آنوریسم عروق خلفی مغز می باشد؛ با این تفاوت که این گونه ضایعات علاوه بر فلج حرکات چشم، مردمک را نیز گرفتار می نمایند. با این حال در برخی موارد در جریان دیابت عدم گرفتاری مردمک، علامت قابل اعتمادی نمی باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی علایم بالینی و پیش آگهی فلج عصب اکولوموتور در بیماران مبتلا به دیابت انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه آینده نگر، از میان بیماران دیابتی که با فلج زوج سوم به مرکز دیابت و درمانگاه های بیماریهای مغز و اعصاب وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مراجعه نمودند، ۸۴ بیمار با تشخیص فلج اکولوموتور، تحت درمان قرار گرفتند و به مدت یک سال پیگیری شدند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: بیماران از نظر فلج حرکات چشم به چهار گروه تقسیم شدند؛ در گروه اول (۶۵ نفر) که فلج کامل بدون گرفتاری مردمک وجود داشت، در طول مدت پیگیری، گرفتاری مردمک ظاهر نگردید. در گروه دوم (۴ نفر) با توجه به فلج کامل و گرفتاری مردمک، عدم وجود آنوریسم با آنژیوگرافی چهار عروق اصلی مغز تایید شد. در گروه سوم و چهارم (۱۵ نفر) که فلج ناکامل در آنها دیده شد، گرفتاری مردمک معیار قاطعی نبود؛ به طوری که در ۲ مورد خونریزی تحت عنکبوتیه و در ۲ مورد، آنژیوگرافی وجود آنوریسم را مشخص نمود.نتیجه گیری: گرفتاری مردمک علامت قابل اعتمادی برای تشخیص گرفتاری از ایسکمیک عصب در جریان دیابت نمی باشد؛ بلکه گرفتاری ناکامل عصب زوج سوم یکی از معیارهای هشداردهنده تلقی می شود و باید نظر پزشک را به وجود آنوریسم جلب نماید.
غلام حسین یعقوبی، سیدمحمود حسینی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف: دستیابی به تعداد و علل بستری بیماران جهت برنامه ریزی و استفاده بهتر از امکانات، لازم می باشد. در گزارشهای رسیده بر اساس ترخیص بیماران از بعضی بیمارستانها و سازمان بهداشت جهانی، شایعترین بیماری چشم، کاتاراکت می باشد؛ مطالعه حاضر به منظور تعیین تعداد و علل بستری شدن بیماران در بخش چشم بیمارستانهای شهر بیرجند انجام شد تا با ارایه نتایج آن، راهکارهای مناسب توسط مسوولین اتخاذ گردد.روش بررسی: در این مطالعه توصیفی که از مهرماه سال ۱۳۷۳ تا مهرماه سال ۱۳۸۰ انجام شد، تشخیص بیماران بستری شده بر اساس ICD-۱۰ در برگه های پرسشنامه ثبت گردید؛ سپس داده ها از نظر پراکندگی اطلاعات در هشت گروه از ناراحتی های چشمی طبقه بندی و با استفاده از روشهای آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.یافته ها: از ۵۲۳ بیمار بستری شده (۵۴۳ چشم)، ۴۵,۵% زن و ۵۴.۵% مرد بودند. از این میان کاتاراکت ۶۰% (۳۲۶ مورد) و گلوکوم ۳.۷% (۲۰ نفر) و درمان دارویی ۷.۳% بود؛ ۲ مورد آندوفتالیت به دنبال عمل کاتاراکت و ۱ بیمار مبتلا به کراتیت قارچی بود. ۲.۶% (۱۴ نفر) مبتلا به انسداد مجرای اشکی و ۳.۱% (۱۷ نفر) دچار مشکلات پلاستیک چشم بودند؛ در ۱۱.۶% موارد (۶۳ نفر) ضربه های چشم و در ۳.۳% (۱۸ نفر) جداشدگی شبکیه وجود داشت.نتیجه گیری: در این مطالعه بیشتر بیماران بستری شده مبتلا به کاتاراکت بودند؛ با توجه به این که بیشترین علت کوری در دنیا کاتاراکت می باشد، توصیه می شود عوامل خطر این بیماری در ابعاد وسیع و با توجه به عوامل منطقه ای بررسی گردد.
غلام حسین یعقوبی، محمدرضا میری، سیدمحمود حسینی، فهیمه خوشرو،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: شایعترین علت شناخته شده گلوکوم زاویه باز در دنیا پسودواکسفولیشن می باشد. با وجود بروز و عوارض چشمی بالقوه در این سندرم، اطلاعات کمی در مورد علت و پاتوژنز آن گزارش شده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل خطر در این بیماری انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، طی ۶ ماه برای ۱۰۰ نفر مراجعه کننده به درمانگاه چشم پزشکی که معاینات بیومیکروسکوپیک چشم رسوبات پسودواکسفولیشن را نشان داد، پرسشنامه ای حاوی اطلاعات بیماران (فردی، اشعه اولتراویوله، ضربه، بیماریهای قلبی- عروقی، فشار خون و دیابت) کامل گردید. پس از جمع آوری اطلاعات، با استفاده از نرم افزار SPSS در قسمت آمار توصیفی از جداول توزیع فراوانی و در مبحث آمار تحلیلی از آزمون آماری Chi-Square استفاده گردید و P<۰,۰۵ به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
یافته ها: ۴۶% از بیماران در این مطالعه مرد و بقیه زن بودند. سابقه فشار خون در ۱۹ مورد، بیماریهای قلبی- عروقی در ۴ نفر و دیابت در ۱ نفر وجود داشت. ۶۶,۰۷% از بیماران روستایی و ۲۷.۹% از بیماران شهری، روزانه سابقه تماس کمتر از ۲ ساعت با نور آفتاب را داشتند. ۷۳.۹% از کشاورزان (۴۶ بیمار) روزانه بیشتر از ۴ ساعت در معرض اشعه اولتراویوله بوده اند.
نتیجه گیری: شیوع بیشتر پسودواکسفولیشن در مردان نسبت به زنان در این مطالعه و ارتباط معنی دار این سندرم در کشاورزان با ساعات کار در آفتاب می تواند دلیلی بر تاثیر اشعه اولتراویوله در این بیماران باشد؛ اما مواجهه کشاورزان با ویروس هاس حیوانی، سموم، مواد شیمیایی و کارهای فیزیکی سخت را نیز باید در نظر داشت؛ بنابراین توصیه می شود با توجه به محدود بودن بررسیهای انجام شده، مطالعات توصیفی و مورد- شاهدی با حجم نمونه بیشتر در جمعیت های مختلف انجام پذیرد.
محمدحسین داوری، بهروز حیدری، ابراهیم شیرزاده، فاطمه شخص امام پور،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: پیوند کامل قرنیه (Penetrating Keratoplasty: PK) درمان نهایی درصد قابل توجهی از بیماریهای قرنیه می باشد؛ از طرفی شایعترین پیوند بافتی انسان طی چهل سال اخیر محسوب می شود؛ به دلیل مطالعات نسبتا محدود منطقه ای در این زمینه در کشورمان و تغییر در اندیکاسیون های پیوند، مطالعه حاضر به منظور تعیین اندیکاسیون و نتایج کلینیکی حاصل از این عمل در شهر بیرجند انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی، پرونده تمام بیمارانی که در دو بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بیرجند تحت عمل پیوند قرنیه قرار گرفته بودند (طی سالهای ۸۱-۱۳۷۹) مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. از نظر سنی بیماران به دو گروه زیر ۲۵ سال و بالای ۲۵ سال تقسیم شدند؛ از نظر شغل نیز بیماران به سه گروه کشاورز و دامدار، مشاغل سخت شهری (کارگر، صنعتگر)، مشاغل آسان شهری (کارمند، راننده، خانه دار و محصل) طبقه بندی شدند. مشخصات فردی بیماران، تشخیص کلینیکی قبل از عمل، چشم پیوندی و اندیکاسیون پیوند قرنیه، با استفاده از پرسشنامه خودساخته جمع آوری گردید؛ داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری t و Chi-Square در سطح معنی داری a=۰,۰۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: در مجموع پرونده ۸۰ بیمار، مورد مطالعه قرار گرفت. اندیکاسیون های پیوند قرنیه به ترتیب شامل کدورت قرنیه (لوکوم) %۶۲,۵، قوز قرنیه (%۲۰ (Keratoconus: KC و سایر موارد %۱۷.۵ بود. لوکوم قرنیه به ترتیب در مردان و زنان شامل %۶۸.۴ و %۷۳.۹ موارد پیوند بود. KC در گروه سنی کمتر از ۲۵ سال شایعترین علت پیوند قرنیه در این مطالعه بود.
نتیجه گیری: کدورت قرنیه (لوکوم) اندیکاسیون اصلی پیوند قرنیه در این تحقیق بود؛ این یافته با نتایج سایر مطالعات مغایرت دارد و شاید علت آن شرایط خاص منطقه بیرجند و شایع بودن ترومای قرنیه و عفونت ناشی از آن در اثر اصابت خار زرشک و ایجاد لوکوم قرنیه باشد که این مساله نیاز به مطالعه بیشتری دارد.
غلام حسین یعقوبی، فرح مادرشاهیان، ملیحه رضایی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع نزدیک بینی در بین رده های سنی، نژادهای گوناگون و مناطق مختلف متفاوت گزارش شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه عوامل خطر نزدیک بینی در بین دانشجویان نزدیک بین و غیر نزدیک بین انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه موردی- شاهدی، پس از معاینه چشم پزشکی تمامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال ۱۳۸۰، دانشجویان نزدیک بین در گروه مورد و دانشجویان غیر نزدیک بین در گروه شاهد قرار گرفتند. افراد دو گروه، از نظر سن، جنس، ترم و رشته تحصیلی همسان بودند. اطلاعات فردی و نیز عوامل خطر نزدیک بینی با استفاده از پرسشنامه ای که به همین منظور تهیه شده بود، جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و روش های آماری توصیفی و استنباطی، آزمون های آماری t مستقل، t زوج شده و c۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سطح معنی داری P<۰,۰۵ در نظر گرفته شد.
یافته ها: در مجموع ۷۵۰ دانشجو مورد مطالعه قرار گرفتند. از این تعداد ۱۸۰ نفر نزدیک بین و ۱۶۸ نفر غیرنزدیک بین بودند. شیوع نزدیک بینی در کل دانشجویان ۲۴% بود. میانگین سن شروع نزدیک بینی در خانم ها ۱۴,۶ سال و در آقایان ۱۳.۶ سال بود. در بیشتر موارد (%۶۳.۶) سن شروع نزدیک بینی در محدوده ۱۱-۱۷ سالگی بود. ۵۰% از افراد نزدیک بین در مقطع دکترای عمومی، %۵۶.۷ در سطح کاردانی و ۴۶% سطح کارشناسی بودند. بین نزدیک بینی افراد درجه یک خانواده و نمونه ها، ارتباط معنی داری وجود داشت (P=۰.۰۰۱). بیشتر افراد نزدیک بین در رده سنی ۱۸-۲۱ سال قرار داشتند %۸۶.۵ .(%۵۴) از این افراد، برای اصلاح بینایی خود عینک، %۱.۶۸ لیزر و %۰.۵ عدسی تماسی را انتخاب کرده بودند. بین شدت نزدیک بینی در دو چشم در شروع نزدیک بینی ارتباط معنی داری وجود نداشت ولی در زمان این مطالعه ارتباط معنی داری مشاهده شد (P<۰.۰۱). در مورد پیشرفت نزدیک بینی بر اساس استفاده از عینک یا لنز به صورت پاره وقت یا تمام وقت، ارتباط معنی داری حاصل گردید (P<۰.۰۰۰). در مورد فاصله چشم افراد در هنگام مشاهده تلویزیون ارتباط معنی داری به دست نیامد ولی با ساعات مطالعه در طی شبانه روز و فاصله چشم از کتاب در بین افراد دو گروه ارتباط معنی داری وجود داشت (P<۰.۰۱).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، توصیه به مربیان بهداشت مدارس جهت تذکر به دانش آموزان برای حفظ فاصله مطلوب چشم از کتاب ضروری به نظر می رسد؛ همچنین مطالعه ای جهت مقایسه علل نزدیک بینی جوانان و افراد میانسال توصیه می گردد.
محمدحسین داوری،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
آلودگی با زالو در مخاط چشم بسیار نادر است؛ تاکنون آلودگی مخاط در بینی، مری، حنجره، رکتوم و واژن گزارش شده که می تواند منجر به خونریزی از بینی، هماتمز یا هموپتزی، دیسترس تنفسی، خونریزی رکتال و واژینال شود. در این مقاله تظاهرات آلودگی چشمی با زالو گزارش می گردد. در ناحیه لیمبوس چشم چپ یک پسر بچه ۷ ساله با سابقه شنا در آب نهر روستا، یک زالو که به وسیله بادکش خود چسبیده بود، مشاهده گردید. بیمار با خونریزی شدید از سطح چشم و با تشخیص اولیه تروما به چشم و پارگی قرنیه و پرولاپس آیریس مراجعه نمود. در معاینه، پشت اسلیت لامپ یک توده خاکستری- قهوه ای متحرک با حرکات موجی شکل که به نظر زالو می رسید، روی سطح چشم قابل رویت بود که به لیمبوس تمپورال و ملتحمه مجاورش چسبیده و باعث خونریزی جاری و شدید از عروق آسیب دیده همین ناحیه شده بود؛ ضمن این که خونریزی تحت ملتحمه ای در اطراف این ناحیه نیز مشاهده شد. زالو پس از ریختن قطره تتراکائین ۰,۵% خارج شد و خونریزی پس از پانسمان فشاری متوقف گردید. در معاینه روز بعد محل گاز گرفتن زالو در لیمبوس تمپورال و خونریزی زیر ملتحمه ای مشاهده گردید. برای بیمار قطره آنتی بیوتیک و استروئید تجویر گردید. پس از یک هفته همه علایم برطرف گردید. گرچه آلودگی چشمی با زالو نادر است ولی می تواند منجر به خونریزی شدید از سطح چشم شود. آنچه مهم است مشکوک شدن به این آلودگی در بیماری است که بدون سابقه تروما با خونریزی جاری چشمی مراجعه می کند و در تاریخچه علاوه بر سابقه شناکردن و یا شستشوی صورت در آب رودخانه یا برکه، ساکن مناطق روستایی نیز باشد؛ بنابراین باید به آلودگی چشمی با زالو به عنوان تشخیص افتراقی خونریزی از سطح چشم توجه نمود.
محمد افشار، محمد مهدی حسن زاده طاهری، محمد حسین داوری، فاطمه حقیقی، سید علیرضا سعادتجو، عبدا.. امینی، فرنوش شریفی مود،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: آب مروارید یک بیماری چشمی بسیار مهمّی است که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه موجب کوری میگردد. به منظور بررسی عوامل پیشبرنده و جلوگیریکننده از آب مروارید، ابتدا نیاز به یک مدل تجربی میباشد. مطالعات مختلف نشان دادهاند که ایجاد آب مروارید با استفاده از بعضی گلوکوکورتیکوئیدها مثل دگزامتازون (DEX) میتواند مدل بسیار خوبی از آبمروارید را ارائه دهد. مطالعه حاضر با هدف ایجاد یک مدل تجربی مناسب از آب مروارید انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه تجربی از ۱۲۰ عدد تخم مرغ نطفهدار در طیّ سه دوره متوالی (۴۰ تخم مرغ در هر دوره) استفاده شد. در هر دوره ۴۰ عددتخم مرغ به چهار گروه آزمایشی تقسیم شدند. گذاشتن تخم مرغها در داخل انکوباتور، روز اول جنینی جوجهها محسوب گردید. دمای انکوباتور ۵/۳۷ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی آن ۶۸% بود. گروه اول به عنوان شاهد، نرمال سالین (حلال داروی DEX ) و گروههای دوم، سوم و چهارم تجربی به ترتیب ۰۱/۰، ۰۲/۰، و ۰۴/۰ میکرومول دگزامتازون را در روزهای چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم جنینی دریافت نمودند. ۴۸ ساعت بعد از تزریق دارو به داخل تخم مرغها، جنینها از داخل تخم مرغها تخلیه شدند و عدسی آنها استخراج گردید و با استفاده از استریو میکروسکوپ SZX ، مورد بررسی ماکروسکوپی قرار گرفتند تا نوع آب مروارید و درجه (۵ درجه تعریف شده) آن مشخص گردد؛ سپس عدسیها با استفاده از روش رنگآمیزی هماتوکسیلن و ائوزین (H&E) مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و آزمون فیشر در سطح معنیداری ۰۵/۰ P< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: این مطالعه نشان داد که استفاده از داروی دگزامتازون به میزان µM ۰۲/۰ در روزهای ۱۵ و ۱۶ دوره جنینی میتواند منجر به تولید آب مروارید در ۹۵% از عدسیها گردد؛ همچنین استفاده از این دارو به میزان µM ۰۴/۰ در روزهای ۱۵ و ۱۶ جنینی میتواند به ترتیب موجب بروز آب مروارید در ۱۰۰% و ۹۵% از عدسیها گردد. بین مقادیر مصرفی فوق با گروه شاهد اختلاف معنیداری از نظر آماری وجود داشت (۰۰۱/۰> P ) ولی بین میزان فراوانی آب مروارید در بین گروههای تجربی اختلاف معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: تزریق µM ۰۴/۰ داروی دگزامتازون میتواند به عنوان مناسبترین مقدار به منظور ایجاد آب مروارید در روز ۱۵ دوره جنینی مطرح گردد.
غلامحسین یعقوبی، بهروز حیدری، محمدعلی یعقوبی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده
کبودی دور چشم به دنبال علل ضربهای به ناحیه سر و گردن و علل غیر ضربهای دیده میشود. در این مقاله یک مورد خود به خودی کبودی دور چشم غیرضربهای دو طرفه در خانمی ۲۴ ساله در ماه هشتم حاملگی گزارش شده است. این بیمار ۱۲ ساعت پس از استفراغ، متوجه کبودی دور چشمانش شد که این کبودی به صورت دو طرفه با برتری در چشم راست بود. بیمار سابقه تروما و عمل جراحی قبلی سر و گردن را ذکر نمیکرد. حدّت بینایی، معاینات چشمی، فشار خون و آزمایش ادرار بیمار طبیعی بود. این کبودی، ۲۰ روز بعد از مراجعه اول بیمار، کاملا رفع شد و بیمار پس از گذشت شش ماه مشکلی نداشت. علل عمومی و موضعی زیادی برای ایجاد خونریزی دور چشم وجود دارد ولی علت بروز خود به خودی کبودی دور چشم در بیمار حاملهای که شواهد بیماری پرهاکلامپسی را ندارد، ناشناخته است.
علی زارعی محمودآبادی، معصومه معصومی کریمی، مجید بهابادی، مهدی کمالی، رضا کوشکی، فریبا خلیلی، نیما فرهادی، مصطفی نادری، سامان سجادی، مسلم جعفری ثانی، جواد علیزاده،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: آنژیوژنز، از مهمترین فرایندهای زیستی است که هر گونه اختلال در آن، به بیماری منجر میشود. نقطه اصلی در هدایت سیگنالینگ این فرایند، فاکتور رشد اندوتلیال عروقی است که از طریق رسپتورهایش اعمال اثر میکند. مطالعه حاضر، در جهت مهار بیان رسپتور تیپ І این فاکتور (VEGFR-۱)، با استفاده از siRNA اختصاصی در محیط کشت، به منظور استفاده از تأثیر مهاری آن در درمان نئوواسکولاریزاسیون چشم صورت گرفته است. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ابتدا با استفاده از توالی ژن هدف، توالیهای siRNA اختصاصی، علیه آن طراحی، Blast و ساخته شد. از طرف دیگر، cDNA سلولHUVEC، سنتز و ژن هدف، با کمک پرایمر اختصاصیVEGFR۱ و PCR، به میزان مورد نیاز تکثیر شد؛ سپس در وکتور بیانی PEFGP-N۱، کلون و تأیید شد. پلاسمید ناقل حاصل، با استفاده از لیپوفکتامین، به سلول Hela که فاقد بیان ژن هدف بود، انتقال داده شد. میزان بیان GFRدر وکتور اولیه و وکتور کلونشده، در حضور و عدم حضور siRNA اختصاصی علیهVEGFR۱ مورد ارزیابی قرار گرفت و میزان مهار ژن، از طریق ارزیابی کاهش فلورسانس سبز رنگ ناشی از GFP، وسترن بلات و RT-PCR مورد بررسی قرار گرفت. نتایج، با استفاده از آزمون تیتست، مورد آنالیز قرار گرفت و ۰۵/۰P< معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: فلورسانت ناشی از اثر siRNA در گروه هدف در مقایسه با گروه کنترل کاهش داشت SDS Page و وسترن بلاتینگ از سلول حاوی وکتور مواجهه یافته با هر دو نوع siRNA، کاهش میزان پروتئین را نشان داد. نتایج حاصل از دو siRNA به کاررفته، بیانگر کاهش بیان ژن در سطح رونویسی و ترجمه در مقایسه با گروه کنترل بود (۰۵/۰P<). نتیجهگیری: siRNA اختصاصی طراحیشده علیه VEGFR-۱، با استفاده از لیپوفکتامین، به طور مناسب به داخل سلول منتقل و از بیان رسپتور، به طور معنیدار جلوگیری نمود؛ لذا احتمالاً به عنوان یک فاکتور مناسب درمانی جدید، در جلوگیری و یا کاهش نئوواسکولاریزاسیون در چشم، مطرح باشد.
غلامحسین یعقوبی، بهروز حیدری،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
خانم ۴۴ سالهای با کاهش بینایی و مگسپران از ۴ روز قبل در چشم راستش، به کلینیک چشمپزشکی مراجعه نمود که در معاینه چشم، بهترین حدّت بینایی تصحیحشده در چشم راست ۸۰/۲۰ و در چشم چپ ۲۰/۲۰ بود. بررسی سگمان قدامی، در هر دو چشم طبیعی بود. فوندوسکوپی چشم راست، پارگی شبکیه بعد از ۱۵ ماه از جراحی نزدیکبینی را نشان داد. جداشدگی شبکیه سابکلینیکال، با خونریزی زجاجیه همراه بود. معاینه ته چشم در چشم چپ، در حدّ طبیعی بود. در اطراف پارگی، فتوکوآگولاسیون با لیزر دیود انجام شد. جداشدگی شبکیه سابکلینیکال و خونریزی ویتره، یک ماه بعد از فتوکوآگولاسیون با لیزر، با موفقیت و بهبودی همراه گردید؛ ولی گسترش چینخوردگی ماکولا، حدّت بینایی بیمار را به ۲۰۰/۳ کاهش داد.
غلامحسین یعقوبی، سید عباس حسینی راد،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
تریاد بالینی کلاسیک شبکوری عبارت است از: نازکی عروق، پیگمانتاسیون خوشهای شبکیه و رنگپریدگی سر عصب بینایی.
خانمی ۳۳ ساله که در سابقه خانوادگی وی، کاهش بینایی و شب کوری وجود داشت، با آب مروارید یکطرفه زیرکپسولی خلفی و یووئیت هتروکرومیک، به درمانگاه چشم مراجعه نمود. در معاینه، این بیمار از کاهش بینایی در چشم راست خود شکایت داشت و حدّت بینایی وی با بهترین اصلاح در چشم راست، در حد۲۰۰/۲۰ و در چشم چپ با اصلاح ( ۱,۵۰ sph–۰.۵۰ cyl x ۱۷۰ ) در حد ۲۰ / ۲۰ بود.
معاینه سگمان قدامی، سلولهایی آماسی با رسوبات منتشر متوسط و هتروکرومیا بههمراه آب مروارید خلفی زیر کپسولی را در چشم راست نشان داد. معاینه سگمان قدامی در چشم چپ نرمال بود. در هر دو چشم وی، تغییرات اختصاصی شبکوری در شبکیه وجود داشت. شبکوری، ممکن است بهصورت اسپورادیک با یووئیت فوکس همراه باشد. یووییت هتروکرومیک فوکس، در شجرهنامه این بیمار یافت نگردید.
بهروز حیدری، غلامحسین یعقوبی، محمود صادقی، فاطمه بختیار پاکزاد،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: نزدیکبینی از شایعترین شکایات مراجعهکنندگان به چشم پزشکان است. با توجه به رو به رشد بودن این اختلال، این مطالعه با هدف بررسی عوامل مرتبط با پیشرفت نزدیکبینی در بیماران مراجعهکننده به کلینیک چشم پزشکی بیمارستان ولیعصر شهر بیرجند طراحی شد.
روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی، با روش نمونهگیری غیر احتمالی آسان و اتفاقی، ۴۰۳ فرد نزدیکبین مراجعهکننده به کلینیک چشمپزشکی بیمارستان ولیعصر بیرجند در سال ۱۳۹۱ انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محققساخته بود که توسط اپتومتریست تکمیل گردید. افزایش بیشتر از نیم دیوپتر دلالت بر پیشزفت نزدیکبینی داشت. پس از تکمیل پرسشنامهها، دادهها در نرمافزار SPSS (ویرایش ۱۶) وارد شد و بهوسیله آزمون آماری Chi-Square تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: در این مطالعه پیشرفت نزدیکبینی در ۴/۴۷% افراد در چشم راست و در ۶/۴۷% افراد در چشم چپ مشاهده گردید. پیشرفت نزدیکبینی با متغیرهای سن و ساعات مطالعه در شبانهروز (در هر دو چشم) و متغیّرهای جنس و ساعات استفاده از عینک در شبانهروز (در یک چشم) ارتباط معنیداری داشت.
نتیجهگیری: پیشرفت نزدیکبینی با متغیّرهای سن و ساعات مطالعه در شبانهروز (در هر دو چشم) و متغیّرهای جنس و ساعات استفاده از عینک در شبانهروز ارتباط دارد؛ بنابراین کنترل این متغیرها میتواند نقش پیشگیریکننده و یا درمانی برای افرادی که زمینه ابتلا به این عیب انکساری را دارند یا به آن مبتلا هستند، داشته باشد.
فرزانه حاجی احمدی، اکبر درخشان، ملیحه نیک اندیش، بیژن ملائکه نیکوئی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از تاکرولیموس موضعی در بیماری کراتوکونژنکتیویت بهاره بهعنوان جایگزین استروییدها مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به محلولیت در آب پایین دارو، تهیه فرم محلول از این دارو از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این مطالعه با افزودن سیکلودکسترینها برای افزایش محلولیت دارو، قطره چشمی تاکرولیموس تهیه شد.
روش تحقیق: برای بهبود محلولیت در آب تاکرولیموس، ٥ سیکلودکسترین آلفا، گاما، هیدروکسی پروپیل بتا، هیدروکسی پروپیل گاما و سولفوبوتیل اتر بتا سیکلودکسترین مورد استفاده قرار گرفت. در تهیه قطره چشمی، بافر فسفات (۴/۷pH=)، پلیمرهای هیدروکسیپروپیلمتیلسلولز (HPMC) و یا پلیوینیلالکل (PVA) (بهعنوان افزاینده ویسکوزیته)، متیلپارابن و یا بنزآلکونیوم کلراید (بهعنوان ماده محافظ) در کنار کمپلکس سیکلودکسترین و تاکرولیموس مورد استفاده قرار گرفتند.
یافتهها: آلفا، هیدروکسی پروپیل بتا و گاما سیکلودکسترین بهترتیب بیشترین تأثیر را در افزایش محلولیت مایی داشتند. این سه نوع سیکلودکسترین، بهترتیب: حدود ١٧٤، ١٦٠ و ١٠٢ برابر محلولیت ذاتی تاکرولیموس را افزایش دادند. با توجه به این نتایج، آلفا و هیدروکسی پروپیل بتا سیکلودکسترین برای تهیه فرم محلول تاکرولیموس انتخاب شدند. در فرمولاسیون قطره چشمی حاوی کمپلکس سیکلودکسترین- تاکرولیموس، متیل پارابن وHPMC ، محلولیت دارو بهمیزان قابل توجهی کاهش یافت؛ در صورتی که در فرمولاسیون حاوی کمپلکس سیکلودکسترین- تاکرولیموس، بافر، HPMC (یا PVA) و بنزآلکونیوم کلراید تغییر قابل توجهی در محلولیت تاکرولیموس مشاهده نشد.
نتیجهگیری: امکان تهیه قطره چشمی تاکرولیموس با غلظت ٠٥/٠% با استفاده از سیکلودکسترینها میباشد.