سردبیر محترم
هر سال، به مناسبت روز جهانی بهداشت (۷ آوریل مصادف با 18 فروردین)، سازمان بهداشت جهانی یک شعار با هدف جلب توجه جهانیان به موضوعات مهم مرتبط با سلامت مردم دنیا انتخاب و معرفی میکند تا به این طریق ضمن ایجاد آگاهیبخشی عمومی دولتها را تشویق به اقدام و همسو نمودن سیاستها در راستای شعار مربوطه نماید. تأکید شعار امسال بر سلامت مادران باردار و نوزادان است تا بدین ترتیب، آیندهای شکوفا و امیدبخش برای یکایک افراد جامعه، خانواده و کشورها ترسیم شود. بر اساس نظریه بارکر[1] یا DOHaD[2] که در دهه 1980 میلادی مطرح شد از دوران بارداری و اوان کودکی به عنوان "دوران حساس" یاد میشود (1). این نظریه که روز به روز ابعاد وسیعتری از آن روشن میشود چنین اظهار میدارد که سلامت و بیماریهای بزرگسالی نه فقط به توارث و سبک زندگی بزرگسالی، بلکه به شرایط زندگی داخل رحمی (قبل از تولد) و اوایل دوران کودکی بستگی دارد. لذا آینده یک جامعه به نوعی ریشه در برهههای حساسی از زندگی، همچون ماههای قبل از لقاح، دوره بارداری و اوان کودکی دارد (2).
صاحبنظران علم سلامت در سالهای اخیر به منظور پیشگیری از بیماریهای جسمی و روانی تأکید زیادی بر پرداختن بر اوان طفولیت و دوران جنینی میکنند. بهطوریکه علاوه بر عبارت پیشگیری اساسی[3] که تأکید بر دوران کودکی برای پیشگیری از نهادینه شدن عوامل خطر بیماریها دارد، عبارت پیشگیری آغازین[4] نیز به ادبیات پیشگیری از بیماریها -بهویژه برای کشورهای با درآمد پایین و متوسط - افزوده شده است (2). پیشگیری اولیه متعالیترین سطح ارتقای سلامت محسوب میشود (2). پیشگیری آغازین بر "دوره آغازین"[5] زندگی یعنی از ابتدای دوران جنینی و ماههای اول زندگی تأکید دارد (3). این دیدگاه بر این ایده استوار است که تجربیات دوران آغازین - مانند میزان استرس مادر در دوران بارداری، نوع زایمان (طبیعی یا سزارین)، تغذیه مادر باردار و دلبستگی میان مادر و کودک- میتوانند بهطور عمیقی بر سلامت جسمی و روانی در سالهای بعد زندگی تأثیر بگذارند. فلسفه وجودی این نوع پیشگیری بر دو علم اپیژنتیک و بیولوژی مولکولی استوار است که معتقدند پایهریزی و برنامهریزی بسیاری از بیماریها در این دوران شکل میگیرد. اساس این نوع پیشگیری، بر آگاهیرسانی به مادران و پدران آینده یا کنونی حول تأثیر دو محور عوامل فیزیکی و عاطفی این دوران، بر سلامت جسمی و روانی فرزندانشان در آینده خواهد بود (3). به بیان دیگر به آنان گوشزد مینماید که رفتارهای نادرست مراقبین کودک به ویژه در 1000 روز اول زندگی میتواند مهمترین عامل خطر وقوع بیماریها در دوره بزرگسالی یک کودک شیرخوار باشد (4). 1000 روز اول زندگی دورانی است که پایه و اساس سلامت در همه ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی پایهریزی میگردد (5). 1000 روز اول زندگی شامل 270 روز داخل شکم مادر و 365 روز سال اول و 365 روز سال دوم زندگی میگردد که از آن به عنوان پنجره فرصت یاد میشود (5). علت آنکه این دوره پنجره فرصت نام گرفته است سه چیز است، رشد سریع مغز در این ایام به عنوان فرمانده رفتار و سبک زندگی، تأثیرپذیری زیاد کودک به لحاظ تغذیهای، و نصیحتپذیری والدین در این دوره. این ایده از سال 2010 میلادی شکل گرفت که برای اعتلای سلامت جامعه مهمترین فرصت سرمایهگذاری برای پیشگیری از بیماریهای جسمی و روانی، این پنجره فرصت است (5). حتی از بعد اقتصادی نیز برنده معروف جایزه نوبل (هکمن[6]) معتقد است، سرمایه گذاری در این مقطع سنی بیشترین بازگشت سرمایه را خواهد داشت (شکل 1) (5). تأثیر مداخلات ارتقای سلامت در این برهه حساس اعم از آگاهیرسانی و یا مداخلات سلامت در پیشگیری از بیماریها در دوران بعدی به خوبی ثابت شده است (5).
شکل 1- منحنی هکمن (5)
چند مثال به عنوان مصادیق نقش حیاتی دوران آغازین در پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر، روانی و اجتماعی طرح میگردد. مشاهده شد افرادی که به دلیل کوپنی شدن عرضه شکر در ایام جنگ جهانی دوم، در 1000 روز اول زندگی مصرف شکر کمتری داشتند، در سنین 51 تا 66 سالگی با احتمال کمتری دچار دیابت نوع دو و پرفشاری خون شده بودند (به ترتیب 35 و 20 درصد کاهش) (6). در یک فراتحلیل نشان داده شد بزرگسالانی که در 90 روز اول زندگی (سهماهه اول دوران داخل رحمی) مادرشان در معرض فقر غذایی قرار گرفته بود، 3/2 برابر دچار اختلال شخصیتی و 5/1 برابر دچار سایکوز شدند (7). در یک فراتحلیل نشان داده شد که خطر اختلالات اوتیسم و بیشفعالی -هردو- در زایمان سزارین بهطور معناداری افزایش مییابد (8). نشان داده شده است که عوامل تنشزا در 1000 روز اول زندگی از قبیل سندرم محرومیت از مادر، تجارب منفی دوران کودکی، و تجربه دلبستگی ناایمن در شیرخوارگی، با افزایش احتمال مصرف مواد در جوانی ارتباط مستقیم دارد (9). همچنین برخی تحقیقات بر این باورند که هورمونهای درونریز مادر باردار و عواملی همچون استرس دوران بارداری میتوانند بر گرایش جنسی فرزند و همجنسگرایی او بعد از بالغ شدن تأثیر داشته باشند (10).
لذا چنین میتوان نتیجهگیری نمود که شواهد علمی جدید بیش از پیش به نقش حیاتی دوران رحمی و ماههای اول زندگی در تأمین آیندهای سالم و امیدبخش تأکید نمودهاند (11). در مطالعهای پیرامون عوامل تعیین کننده سلامت در 1000 روز اول زندگی در یکی از شهرهای ایران مشخص گردید که برخی شاخصها، از جمله تغذیه انحصاری با شیر مادر، رفتار با شیرخوار و سبد غذایی خانوار در حد مطلوب نیست (12). لذا بسیار مهم است در سه حوزه مرتبط با مراقبتهای دوران بارداری و شیرخوارگی، اقدامات جدیتری صورت پذیرد: افزایش آگاهی و توانمندسازی مردم و ارائهکنندگان خدمات سلامت پیرامون حساسیت این دوران و نیز نحوه مراقبت و رفتار با شیرخوار؛ تقویت خدماتی از جمله مراقبت از مادران باردار، خدمات حین زایمان، ترویج تماس پوست به پوست در بدو تولد، تغذیه انحصاری با شیر مادر و دسترسی به مکملهای رایگان در مراکز دولتی و در نهایت؛ به عنوان سومین اقدام تقویت حمایتهای غذایی لازم جهت دهکهای نیازمند جامعه توسط نهادهای حمایتی.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |