مقدمه
دیازینون از حشرهکشهای قوی و از سموم ارگانوفسفره میباشد و یکی از مکانیزمهای تأثیر آن مهار آنزیم کولین استراز است. این سم به صورت گسترده، جهت دفع حشرات و همچنین کنترل آفات در محصولات دامی و کشاورزی کاربرد دارد (1). از اثرات سموم ارگانوفسفره میتوان به استرس اکسیداتیو، التهاب سیستم عصبی، اثرات اپیژنتیک، اثرات نوروتوکسیک در تکوین مغز، نقص در یادگیری، رفتارهای شبه اضطرابی، نقص در مسیرهای گلوتاماترژیک و مسیرهای پاداش مغز اشاره کرد (2).
کبد عضوی حیاتی در بدن انسان است که با مجموعهای از عملکردها از جمله متابولیسم، ایمنی، گوارش، سمزدایی، ذخیره ویتامینها و غیره از بدن حمایت میکند و حدود دو درصد از وزن بدن بزرگسالان را تشکیل میدهد (3).
دیازینون اثرات سمی قوی بر کبد و سیستم ایمنی دارد. استفاده از غلظتهای پایین آن در محیط کشت سلولهای BRL-3A کبد موشهای صحرایی نژاد ویستار سبب تولید گونههای اکسیژن واکنشی (Reactive Oxygen Species) و استرس اکسیداتیو شده که منجر به پراکسیداسیون لیپیدها میشود. بعلاوه، این سم منجر به توقف فاز G1 و مرگ سلولهای کبدی میگردد (4). دیازینون سبب افزایش مالون دی آلدئید، القاء آپوپتوز و فعالیت کاسپاز 3 و 9 (caspase-3 &9) و افزایش نسبت پروتئینهای Bax/Bcl-2 میشود که به دلیل القا آپوپتوز به واسطه استرس اکسیداتیو است (5).
بادرنجبویه یا بادرنگبویه (Melissa officinalis L.) گیاهی چند ساله و از خانواده Lamiaceae است که از مناطق مدیترانه و جنوب اروپا منشأ گرفته است (6). بادرنجبویه گیاه دارویی و غنی از مواد فعال زیستی است که به دلیل اثرات درمانی استفاده از آن گستردگی جهانی دارد. بررسیهای شیمیایی نشان میدهد که این گیاه عمدتاً حاوی فلاوونوئیدها، ترپنوئیدها، اسیدهای فنلی، تاننها و روغنهای فرار است. از ترپنهای آن اوئرسولیک اسید (Ursolic acid) و اولینولئک اسید است و از اسیدهای فنولیک آن رزمارینیک اسید (Rosmarinic acid)، کافیئک اسید (Caffeic acid) و کلروژنیک اسید (Chlorogenic acid) میباشد. فلاوونوئیدهای آن شامل کوئرستین (Quercetin)، رامنوسیترین (Rhamnocitrin) و لوتئولین (Luteolin) است (7). بادرنجبویه دارای خواص آنتیاکسیدانی قوی بوده و در طب سنتی ایران به منظور اثرات ضد اسپاسمی، آرامبخشی، ضددردی، مقوی، ادرارآور و همینطور برای درمان اختلالات گوارشی کاربرد دارد (8). اثرات متفاوت فارماکولوژیک آن شامل اثرات ضداضطرابی، آنتیویروسی، ضداسپاسم، اثرات ادراکی و بهبود حافظه، خواص آنتیکولین استرازی، تحریک گیرندههای استیل کولین و گابا و مهار متالوماتریکس پروتئیناز 2 (Matrix metallo proteinase-2) است (9). بادرنجبویه اثرات قوی در مهار هیپرکلسترولمیا و کاهش غلظت لیپید و پراکسیداسیون لیپیدی در موشهای هیپرکلسترولمیا دارد (10). روغن فرار بادرنجبویه دارای خواص آنتی دیابتی از طریق بهبود تحمل گلوکز و بیان ژنهای مؤثر در گلوکونئوژنز کبدی است (11). بعلاوه در موشهای هیپرکلسترولمیک این گیاه سبب تغییر میزان آنزیمهای کبدی به ویژه سبب افزایش آلانین آمینوترانسفراز(ALT) میشود (12). در پژوهش دیگری اثرات عصاره آن بر کبد موشهای صحرایی هیپرلیپیدمی نشان داد که پراکسیداسیون لیپیدی، لیپید تام و کلسترول کبدی تحت تأثیر بادرنجبویه کاهش یافته ولی مقادیر گلوتاتیون افزایش مییابد (10). حضور آنتیاکسیدانهای مؤثر و فعال در این گیاه و بهویژه توانایی آن در مهار رادیکالهای آزاد و سیتوکسیک و اثرات آنتیموتاژنیک آن سبب شده که این گیاه ویژگیهای منحصر به فرد داشته باشد (13). با توجه به اثرات ضدالتهابی و آنتیاکسیدانی قوی عصاره بادرنجبویه و اثرات سمی دیازینون بر کبد، در پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثر تداخل بادرنجبویه و دیازینون بر کبد موشهای صحرایی نر هستیم.
روش تحقیق
روش عصارهگیری
اندام هوایی گیاه بادرنجبویه با کد هرباریومی Voucher NO:3380 از مرکز تحقیقات طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهیه گردید و عصارهگیری به روش خیساندن یا ماسراسیون صورت گرفت. پس از شستشوی اندامهای هوایی گیاه بادرنجبویه، گیاه در سایه خشک و سپس آسیاب شد، پس از آن با اتانول 40 درصد مخلوط و به مدت 48 ساعت در جای تاریک نگهداری گردید. محتویات ارلن هر 4 ساعت یکبار به مدت 25 دقیقه هم زده شد. پس از 48 ساعت، محتویات ارلن با کاغذ صافی صاف و با استفاده از دستگاه تبخیرکننده چرخان تغلیظ شد (14). میزان عصاره 16% وزن خشک گیاه بود.
تهیه سم دیازینون
60 سیسی سم دیازینون60 درصد مایع امولسیون شونده از شرکت آریاشیمی به نشانی اینترنتی WWW.ariashimi.ir تهیه و با دوز mg/kg 30 آماده شد.
گروهبندی و تیمار حیوانات
در پژوهش تجربی حاضر از 56 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار استفاده شد که به 7 گروه 8 تایی شامل گروههای کنترل، شاهد، دریافت کننده سم دیازینون (mg/kg 30)، دریافت کننده عصاره بادرنجبویه با دوزهای mg/kg100 و 50 و دریافت کننده توأم دیازینون و بادرنجبویه تقسیم شدند. در شروع پژوهش وزن موشها در محدوده 130-150 گرم بود. پس از سه روز سازگاری حیوانات با محیط آزمایشگاه تیمار حیوانات آغاز شد، عصاره تغلیظ شده بادرنجبویه در نرمال سالین و سم دیازینون در روغن زیتون طبق دوزهای مشخص شده حل شد و تزریق از ساعت 7 صبح و به صورت درون صفاقی صورت گرفت و به مدت 30 روز به طول انجامید (16, 10). تزریق دیازینون به مدت یک ماه (پنج روز متوالی در هر هفته صورت گرفت. در گروههای تداخل بادرنجبویه و سم دیازینون، ابتدا سم دیازینون به صورت درون صفاقی و 30 دقیقه بعد عصاره بادرنجبویه با دوزهای مشخص شده تزریق شد. عصاره در نرمال سالین حل و تجویز شد. گروه شاهد حلال دیازینون و حلال عصاره را همزمان دریافت کردند. سپس یک هفته بعد از آخرین تزریق تشریح و نمونهگیری انجام شد (17). پژوهش حاضر با کد IR.PNU.REC.1402.156 زیر نظر کمیته اخلاق دانشگاه پیام نور انجام گرفت و مطابق دستورالعملهای ملی بهداشت برای استفاده انسانی از حیوانات کمیته اخلاق میباشد.
بررسی بیوشیمیایی و بافتی
برای انجام بررسیهای بیوشیمیایی حیوانات به وسیله کلروفرم (مرک، آلمان) بیهوش شدند و نمونه خون از بطن چپ جمعآوری و پس از انتقال به داخل لولهها به مدت 15 دقیقه و با دور rpm 5000 سانتریفیوژ شد و نمونههای سرم به لولهها انتقال یافت و در دمای 20- درجه سانتیگراد برای سنجش آنزیمی نگهداری شد (15). سطح آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز بر اساس کیت مخصوص موش صحرایی با شماره کاتالوگ MBS269614 USA) (Mybiosource, و آلکالین فسفاتاز (ALP) نیز بر اساس کیت مخصوص موش صحرایی با شماره کاتالوگ MBS011598 (Mybiosource, USA) این آنزیمها به روش الیزا سنجش شد.
پس از خونگیری و کشتن حیوانات، شکم آنها باز و کبد همه موشهای صحرایی برداشته و نمونههای بافتی پس از شستشو با نرمال سالین در محلول فرمالین 10% فیکس شد. پس از آبگیری، بافتها به گزیلن منتقل شده و سپس در بلوکهای پارافینی قرار گرفتند و 10 برش 5 میکرونی از هر بافت کبدی تهیه و با استفاده از رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین رنگآمیزی و توسط میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفتند. در هر برش پنج ناحیه به صورت تصادفی مطالعه و تعداد سلولهای کوپفر و هپاتوسیت شمارش شد و همچنین از نظر بافتی بررسی شد (18).
آنالیز آماری
آنالیز آماری به کمک نرمافزار SPSS 22 و پس از تأیید نرمال بودن دادهها با استفاده از آزمون شاپیرو ویلک توسط روش آنالیز واریانس یکطرفه (One-way ANOVA) و تست تعقیبی Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0>P به عنوان مرز استنتاج آماری در نظر گرفته شد. نتایج به صورت میانگین±انحرافمعیار گزارش شد.
یافتهها
تغییرات آنزیم آلکالین فسفاتاز و آلانین آمینوترانسفراز تحت تأثیر دیازینون و عصاره هیدروالکلی اندام هوایی گیاه بادرنجبویه
تجویز دیازینون سبب افزایش معنیدار میزان آنزیم ALP کبدی نسبت به گروه کنترل و شاهد شد (05/0>P). غلظت این آنزیم در بین گروههای دریافت کننده عصاره بادرنجبویه با دوز 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم و گروه کنترل و شاهد تفاوت معنیداری وجود نداشت و از طرفی گروه دریافتکننده سم دیازینون افزایش معنیداری را نسبت به همه گروهها نشان داد (05/0>P). همچنین گروه دریافتکننده همزمان دیازینون و عصاره هیدروالکلی (100 میلی گرم بر کیلوگرم) اندام هوایی گیاه بادرنجبویه نسبت به گروه کنترل و شاهد افزایش معنیدار نشان دادند (05/0>P)؛ ولی نسبت به گروه دیازنون کاهش داشت که نشان دهنده کاهش اثر سم دیازینون توسط عصاره میباشد (جدول1).
تجویز دیازینون سبب افزایش معنیدار میزان آنزیم ALT کبدی نسبت به گروه کنترل و شاهد شد (05/0>P). غلظت این آنزیم در بین گروههای دریافت کننده عصاره بادرنجبویه با دوز 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم با گروه کنترل و شاهد تفاوت معنیداری نداشت. میزان آنزیم ALT در گروه دیازینون افزایش معنیداری را نسبت به همه گروهها نشان داد (05/0>P). همچنین، گروههای دریافتکننده همزمان دیازینون و عصاره هیدروالکلی اندام هوایی گیاه بادرنجبویه نسبت به گروه کنترل و شاهد تفاوت معنیدار نشان دادند (05/0>P). (بادرنجبویه سبب کاهش اثر سم در گروه تداخل نسبت به گروه دریافت کننده سم شد؛ ولی تفاوت آنها معنیدار نبود (جدول1).
جدول 1- تغییرات غلظت آنزیم آلکالین فسفاتاز و آلانین آمینوترانسفراز تحت تأثیر دیازینون و عصاره هیدروالکلی اندام هوایی گیاه بادرنجبویه
گروهها (8 n= ) |
غلظت آلانین آمینوترانسفراز (U/L) |
غلظت آلکالین فسفاتاز (U/L) |
کنترل |
66/0 ± 4/38 |
74/20 ± 5/362 |
شاهد |
53/0 ± 16/38 |
61/6 ± 67/360 |
دیازینون |
* 58/0 ± 58/82 |
* 36/37 ± 4/731 |
بادرنجبویه ( mg/kg 50 ) |
27/4 ± 91/43 |
24/34 ± 6/556 |
بادرنجبویه ( mg/kg 100 ) |
84/1 ± 41/40 |
74/52 ± 2/487 |
بادرنجبویه ( mg/kg 50 )+ دیازینون |
35/2 ± 91/46 |
1/47 ± 6/499 |
بادرنجبویه ( mg/kg 100 )+ دیازینون |
27/4 ± 91/43 |
42#/34 ± 4/540 |
*: 05/0>P تفاوت گروه دریافتکننده دیازینون با سایر گروهها: #: 05/0>P تفاوت گروههای دریافت کننده توأم عصاره دوز100 میلیگرم بر کیلوگرم و دیازینون با گروه کنترل و شاهد
تغییرات تعداد سلولهای کوپفر و هپاتوسیت تحت تأثیر دیازینون و عصاره هیدروالکلی اندام هوایی گیاه بادرنجبویه
تجویز دیازینون سبب افزایش تعداد سلولهای کوپفر کبد نسبت به گروه کنترل و شاهد شد (05/0>P). تعداد این سلولها در بین گروههای دریافت کننده عصاره با دوزهای 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم با گروه کنترل و شاهد تفاوت معنیداری نداشت. همچنین، گروههای دریافت کننده همزمان دیازینون و عصاره هیدروالکلی اندام هوایی گیاه بادرنجبویه نسبت به گروه دریافت کننده سم دیازینون کاهش معنیداری نشان دادند (05/0>P) که نشاندهنده کاهش اثر سم دیازینون توسط عصاره میباشد (نمودار1).
تجویز دیازینون سبب کاهش تعداد سلولهای هپاتوسیت کبد نسبت به گروه کنترل و شاهد شد (05/0>P) تعداد این سلولها در بین گروههای دریافت کننده عصاره با دوزهای 50 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم با گروه کنترل و شاهد تفاوت معنیداری نداشت. همچنین، گروههای دریافت کننده همزمان دیازینون و عصاره هیدروالکلی اندام هوایی گیاه بادرنجبویه نسبت به گروه دریافت کننده سم دیازینون افزایش معنیدار نشان دادند (05/0>P) که نشان دهنده کاهش اثر سم دیازینون توسط عصاره میباشد (05/0>P). همچنین، گروههای دریافت کننده همزمان دیازینون و عصاره هیدروالکلی اندام هوایی گیاه بادرنجبویه با گروه دریافت کننده سم دیازینون به تنهایی تفاوت معنیدار داشتند و عصاره سبب افزایش معنیدار تعداد هپاتوسیتها نسبت به گروه دریافتکننده دیازینون به تنهایی شده است (05/0>P). که نشان دهنده کاهش اثر سم دیازینون توسط عصاره میباشد (نمودار1).
نمودار 1- تغییرات تعداد سلولهای کوپفر و هپاتوسیت تحت تأثیر دیازینون و عصاره هیدروالکلی اندام هوایی گیاه بادرنجبویه. بین گروههای دریافت کننده عصاره به تنهایی و عصاره با دیازینون و شاهد و کنترل تفاوت معنیدار وجود ندارد. *: 05/0>P، تفاوت گروه دریافتکننده دیازینون با سایر گروهها. #: 05/0>P، تفاوت با گروه دیازینون
# |
تغییرات بافتی
تصویر میکروسکوپ نوری لوبول کبدی در گروههای کنترل سالم، دریافت کننده دیازینون، دریافت کننده دوز 50 و 100 بادرنجبویه و دریافت کننده توأم دیازینون و بادرنجبویه نشان میدهد که در گروه دریافت کننده دیازینون سینوزوئیدها وسیع شده است و سلولهای هپاتوسیت واکوئله شدهاند. دیازینون به تنهایی سبب آسیب بافت کبدی شده است و تیمار توأم بادرنجبویه و دیازینون سمیت بافتی دیازینون را برطرف کرده است (تصویر 1).
تصویر 1- تصویر میکروسکوپی یک لوبول کبدی: در گروه کنترل (1)، گروه شاهد (2)، گروه دریافتکننده دیازینون (3)، گروه دریافتکننده دوز 50 و 100 بادرنجبویه (4 و5)، گروه دریافتکننده دیازینون و دوز 50 بادرنجبویه (6)، گروه دریافتکننده دیازینون و دوز 100 بادرنجبویه (7). تصویر میکروسکوپی یک لوبول کبدی در گروه دریافت کننده دیازینون (3): فضای سینوزوئیدها وسیع شده است (S)، واکوئله شدن سیتوپلاسم سلول هپاتوسیت.
فلش نشان دهنده واکوئله شدن سلول هپاتوسیت می باشد. (H: هپاتوسیت، ورید مرکزی، : سینوزوئید)
بحث
در پژوهش حاضر سم دیازینون سبب افزایش تعداد سلولهای کوپفر و غلظت آنزیمهای آلکالین فسفاتاز، آلانین ترانس آمیناز کبدی نسبت به گروه کنترل و شاهد شد؛ ولی تعداد سلولهای هپاتوسیت نسبت به گروه کنترل و شاهد کاهش یافت. ارگانوفسفاتها ترکیبات شیمیایی سمی هستند. این ترکیبات ماده اصلی سموم آفتکش، حشرهکش و علفکش هستند. ارائه حاد یا مزمن به این ترکیبات میتواند سبب سمیت انسان، حیوانات و گیاهان در سطوح مختلف شود (18). دیازینون از سموم ارگانوفسفره میباشد و تجویز دیازینون به موشهای صحرایی سبب تغییرات هیستوپاتولوژی در کبد میشود و میزان آنزیم آلکالین فسفاتاز را افزایش میدهد (19). تیمار موشهای صحرایی با دیازینون، دیمتوات (Dimethoate) و سیپرمترین (Cypermethrin) سبب تأثیر منفی بر متابولیسم لیپید و آمینواسیدها شده و استرس اکسیداتیو را القا میکند و منجر به عدم کارایی کبد و کلیهها میشود (20). بعد از تیمار ده گروه موش صحرایی نر با دوز mg/kg 85 در نقاط زمانی (Time points) متفاوت بین 24-0 ساعت قدرت آنتیاکسیدانتی پلاسما بعد از 75/0 تا یک ساعت کاهش یافت و بعد از 4 ساعت کاهش شدید در بیان ژنهای GPx و PON1 رخ داد که ژنهای آنتیاکسیدانتی سلولهای کبدی هستند. بنابراین، دیازینون بر سیستم دفاعی آنتیاکسیدانتی کبد اثر منفی دارد (21). در مطالعهای که اثرات تیموکینون بر سمیت کبدی حاصل از دیازینون مورد بررسی قرار گرفت، دیازینون میزان آنزیمهای کبدی را افزایش میدهد و تیمار با تیموکینون سمیت کبدی و آسیب اکسیداتیو ناشی از دیازینون را کاهش میدهد که میتواند به دلیل اثرات آنتیاکسیدانت آن و پاکسازی رادیکالهای آزاد توسط تیموکینون باشد (22). در پژوهشی که بر رتهای هیپرلیپیدمی انجام شده است تیمار با عصاره بادرنجبویه سبب کاهش آنزیمهای آلکالین فسفاتاز، آلانین ترانس آمیناز میشود و بنابراین اثر محافظتی بر کبد رتهای هیپرلیپیدمی دارد (10). تزریق درون صفاقی دوزهای بالای عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه در موش سبب کاهش میزان آنزیمهای آلکالین فسفاتاز و آلانین آمینوترانسفراز شده است (23). در موشهایی که استات سرب را به صورت درون صفاقی دریافت کردند، عصاره بادرنجبویه سبب کاهش آنزیمهای کبدی که در اثر سرب مقدار آنها نسبت به گروه کنترل افزایش داشت، شد که میتواند بهدلیل خواص آنتیاکسیدانی آن باشد (24). در رتهای هیپرکلسترولمیا میزان آنزیمهای کبدی تحت تأثیر عصاره بادرنجبویه کاهش یافت که اثرات آن مشابه آتوروواستاتین بود (12). نتایج پژوهش حاضر نیز نشان میدهد که دیازینون سبب افزایش آنزیمهای آلکالین فسفاتاز، آلانین ترانس آمیناز کبدی شده و عصاره بادرنجبویه سبب کاهش اثرات سمی دیازینون بر این آنزیمها میشود. تیمار خوراکی دیازینون در موشها سبب واکوئله شدن هپاتوسیتها، افزایش تعداد سلولهای کوپفر میشود. از طرفی رزمارینیک اسید ترکیب اصلی فنلی و روتین (Rutin) فلاوونوئید اصلی بادرنجبویه است (25). در مطالعهای اثرات حفاظتی رزمارینیک اسید بر کبد اثبات شده است که میتواند به دلیل مکانیزمهای مختلف از جمله اثرات آنتیاکسیدانت و پاکسازی رادیکالهای آزاد، کاهش فعالیت سوپراکسید و پراکسی نیتریت، کاهش ایندکسهای سمیت کبدی مثل آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز، گلوتاتیون اکسیده، پراکسیداسیون لیپیدی و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانتی مانند کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسیددسموتاز باشد. همچنین سبب کاهش فیبروز کبدی و اثرات هیستوپاتولوژیکی و در نتیجه سمیت کبدی میشود (26). روتین فلاوونوئیدی با خواص آنتیاکسیدانتی، ضدالتهابی و آنتیآپوپتوزی است. روتین خواص قوی درمانی در برابر تعدادی از سموم به دلیل همین خواص خود دارد (27). کوئرستین از دیگر فلاوونوئیدهای موجود در بادرنجبویه است (7). در پژوهشی کاربرد دیازینون سبب آسیب و التهاب نوروهپاتیک شده است و منجر به تحریک آسپارتات و آلانین آمینوترانسفراز، لاکتات دهیدروژناز، گاماگلوتامات ترانسفراز و فاکتور نکروز توموری آلفا و مهار فعالیت استیل کولین استراز گردید. بعلاوه، دیازینون سبب افزایش معنیدار مالون دی آلدئید به موازات کاهش مولکولهای آنتیاکسیدانتی گلوتاتیون، سوپراکسیددسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز شد. استفاده از کوئرستین عدم کارایی کبدی-مغزی و التهاب آن را کاهش داد و وضعیت آنتیاکسیدانتی کبد و مغز را با کاهش استرس اکسیداتیو بهبود بخشید (28).
نتیجهگیری
یافتههای پژوهش حاضر در کاربرد دیازینون منجر به آسیب بافتی کبد و افزایش میزان آنزیمهای کبدی آلکالین فسفاتاز و آلانین ترانس آمیناز شده است و عصاره بادرنجبویه این اثرات را معکوس کرده که احتمالاً به دلیل اثرات آنتیاکسیدانتی و ضدالتهابی آن است.
تقدیر و تشکّر
این مقاله برگرفته از طرح تحقیقاتی با عنوان اثر تداخل عصاره بادرنجبویه و دیازینون بر بافت و آنزیمهای کبدی موشهای صحرایی نر میباشد و با حمایت مالی دانشگاه پیام نور با شماره 127/ع/64/1002 مورخ 4/2/1402 به تصویب رسیده است. لذا نویسندگان از مسئولین دانشگاه پیام نور تهران تشکر میکنند.
ملاحظات اخلاقی
مطالعه حاضر پس از تأیید شورای پژوهشی دانشگاه پیام نور و کمیته اخلاق دانشگاه پیام نور با کد IR.PNU.REC.1402.156 انجام شد.
حمایت مالی
این مطالعه با حمایت مالی دانشگاه پیام نور تهران انجام شد.
مشارکت نویسندگان
سیما نصری در کلیه مراحل طراحی، نوشتن طرح، انجام آزمایشهای تجربی و نوشتن مقاله، فاطمه شاهی صدرآبادی در انجام آزمایشهای تجربی و بررسی بافتی، محسن ناصری در جمعآوری گیاه، عصارهگیری و خشک کردن عصاره و سارا عباسی در آنالیز آماری و رسم نمودارها مشارکت داشتهاند. کلیه نویسندگان مقاله را مطالعه کردهاند.
تضاد منافع
نویسندگان مقاله اعلام میدارند که هیچ گونه تضاد منافعی در پژوهش حاضر وجود ندارد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |