مقدمه
همودیالیز یکی از رایجترین درمانها در بیماران مبتلا به مشکلات کلیوی مرحله نهایی است (1). بیماران همودیالیزی با مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی متعددی مواجه هستند که اثرات زیادی بر زندگی آنان میگذارد (1). یکی از اختلالاتی که در این بیماران وجود دارد؛ اختلال عملکرد جنسی است که حدود 41-93% آن، چندعاملی است. عواملی همچون: عدم تعادل هورمونی، اختلالات عروقی، عصبی، افسردگی، استفاده از داروهای ضدفشارخون و ضدافسردگیها میتواند منجر به اختلال عملکرد جنسی شود (1). اختلالات جنسی مردان همودیالیزی ناشی از عدم نعوظ و در زنان همودیالیزی ناشی از عوامل روانی می باشد (1). از طرفی عملکرد جنسی طبیعی احتیاج به سالم بودن محور هیپوتالاموس _ هیپوفیز – گناد دارد که منجر به ترشح مقدار کافی هورمونهای جنسی میشود. در افراد اورمیک این تعادل هورمونی بههم می خورد، لذا در افراد همودیالیزی اختلال عملکرد جنسی به وجود میآید (1).
یکی از مسائلی که از اختلالات جنسی تأثیر میپذیرد؛ کیفیت زندگی جنسی است که به مفهوم احساس جذابیت جنسی، علاقمندی و شرکت در فعالیت جنسی و ادراک عملکرد جنسی اطلاق میگردد (2). مطالعات موجود نشان دهنده کیفیت زندگی جنسی پایین در بیماران دیالیزی میباشد (3, 4). اجزای کیفیت زندگی جنسی شامل عملکرد جنسی، توانایی جنسی، خودکارآمدی جنسی، رضایتمندی جنسی، رضایتمندی از روابط است (5). یکی از انواع طلاق، طلاق عاطفی است که زوجین فقط زیر یک سقف زندگی میکنند؛ درحالی که ارتباط میان آنها کاملاً قطع شده یا بدون میل و رضایت است (6).
درمانهای مختلفی برای بهبود اختلالات جنسی بهکار میرود که میتواند عوارض متعددی را به دنبال داشته باشد؛ یکی از این درمانها استفاده از داروهای متسعکننده عروق است که میتواند عوارض قلبی به دنبال داشته باشد (7). همچنین هورمون درمانی نیز میتواند با عوارضی همچون: کاهش میل جنسی و افزایش احتمال سرطان پستان همراه باشد (7)؛ لذا باتوجه به عوارض این روشها و تأثیر افزایش اطلاعات جنسی بر عملکرد جنسی استفاده از روشهای آموزشی کارآمدتر است (7).
به دلیل اینکه بسیاری از موارد اختلال عملکرد جنسی به دلیل مسائل روانی رخ میدهد؛ بنابراین آموزش در خصوص جنسیت و تمایلات در این موارد ضروری است که به آن دانش جنسی گفته میشود (7). برای افزایش دانش جنسی در افراد آموزش اصولی و با برنامهریزی و چارچوب مناسب حائز اهمیت است؛ یکی از مدلهای جامع مورد استفاده در زمینه مشکلات جنسی که متداول و بهکارگیری آن ساده است؛ مدل PLISSIT [1]میباشد (8). مدل PLISSIT به ترتیب شامل مراحل اجازه، اطلاعات محدود، پیشنهادات ویژه، درمانهای اختصاصیتر و ارجاع میباشد که به ترتیب مشاوره بر مبنای آن برای افراد دچار مشکلات جنسی انجام میشود (3).
لذا با توجه به وجود مشکلات جنسی در بیماران همودیالیزی و ضرورت انجام مداخلات مؤثر برای درمان این مشکل، این مطالعه به هدف بررسی تأثیر مشاوره به روش PLISSIT در بیماران همودیالیزی بیمارستان ولیعصر و مرکز بیماری های خاص شهر بیرجند انجام شد .
روش تحقیق
این مطالعه به صورت نیمهتجربی شاهددار تصادفی پس از اخذ کد اخلاق (IR.bums.Rec.1396.266) بر روی 60 بیمار تحت همودیالیز (30 نفر گروه مداخله و 30 نفر گروه کنترل) که به بخش همودیالیز بیمارستان ولیعصر و مرکز بیماریهای خاص بیرجند در سال 1397 مراجعه کرده بودند؛ انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل: افراد متأهل در سن 18 تا 65 سال تحت همودیالیز، عدم بارداری خانمها، نداشتن سابقه مصرف داروهای روانگردان و ضدافسردگی، عدم وجود سابقه تروما به لگن، عدم ابتلا به ناتوانیهای پیشرفته و معلولیت، عدم مواجهه با بحرانهای شدید (مرگ عزیزان، بیکاری و ...) در طی 6 ماه اخیر بودند. معیارهای خروج از مطالعه عبارت بودند از: عدم تمایل به ادامه شرکت در مطالعه و ایجاد هر گونه مشکل در حین مطالعه برای بیماران که معیارهای ورود به مطالعه را نقض کند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، کیفیت زندگی جنسی زنان - مردان و طلاق عاطفی گاتمن بود. پرسشنامه کیفیت زندگی جنسی مردان (Sexual Quality Of Life - Men)- ) دارای 11 سؤال و زنان(Sexual Quality Of Life- Famale) دارای 18 سؤال است. هر سؤال به صورت مقیاس لیکرت 6 گزینهای از کاملاً موافق (6) تا به طور کامل مخالف (1) نمرهگذاری شده است، کسب نمره بالاتر نشان دهنده کیفیت زندگی جنسی بهتر میباشد. در پژوهش حاضر، بهمنظور همسانسازی زنان و مردان، نمره به دست آمده به تعداد گویهها تقسیم شد و حداقل نمره 1 و حداکثر نمره دریافتی6 در نظر گرفته شد. پایایی پرسشنامه کیفیت زندگی جنسی زنان و مردان به ترتیب در ایران توسط معصومی و همکاران و سادات و همکاران با ضریب آلفای کرونباخ 73/0 و94/0محاسبه شد (6, 9). پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن شامل جملاتی درباره جنبههای مختلف زندگی است که ممکن است فرد با آن موافق یا مخالف باشد. این مقیاس 24 سؤال دارد (بله=1، خیر=0) اگر جمع پاسخهای مثبت برابر 8 و ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ، یعنی زﻧﺪﮔﯽ زناشویی فرد در ﻣﻌﺮض ﺟﺪایﯽ ﻗﺮار داﺷﺘﻪ و نشاندهنده طلاق عاطفی است. پایایی این پرسشنامه در پژوهش پورحسین و بی دست (2014) با ضریب آلفای کرونباخ 93/0 به تأیید رسیده است (10).
پژوهشگران پس از اخذ مجوز اخلاق به مراکز مورد نظر مراجعه نمودند. در صورت دارا بودن معیارهای ورود و اخذ رضایت آگاهانه پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه کیفیت زندگی جنسی و طلاق عاطفی گاتمن توسط شرکتکنندهها تکمیل گردید و شرکتکنندگان با روش تصادفی طبقهبندی شده در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. در ابتدا زنان و مردان واجد شرایط تفکیک و سپس بهطور جداگانه بر اساس تعداد نمونهها به دو گروه کنترل و مداخله تقسیم شدند. در گروه مداخله مشاوره جنسی بر اساس مدل PLISSIT جلسات 60 تا 90 دقیقهای؛ جلسات به صورت هفتگی به مدت 4 هفته توسط پژوهشگر برای خانمها و کمک پژوهشگر آقا و آموزش دیده در زمینه سکسولوژی برای آقایان ارائه شد. جلسه1: شروع پرسش با چند سؤال باز توسط پژوهشگر و اجازه صحبت در خصوص مسائل و مشکلات توسط شرکتکننده. جلسه2: توضیح در مورد آناتومی، عملکرد جنسی و ... در جلسه سوم: ارائۀ پیشنهاد ویژه و خاص به بیمارانی که نیاز به پیشنهاد ویژه و مرتبط با مشکل داشتند با توجه به نتایج جلسات قبلی (برای 43 نفر جلسه سوم برگزار گردید و 17 نفر نیازی به جلسه سوم نداشتند) انجام شد. جلسه چهارم: طبق نظر سکسولوژیست برای کسانی که مشکلات جنسی شدید یا طولانی مدت دارند؛ برای درمان های اختصاصی تر باید ارجاع شوند که در این مطالعه هیچ فردی به این مرحله نیاز نداشت. در گروه کنترل فقط مراقبتهای معمول پرستاری را دریافت نمودند. پرسشنامهها یک ماه بعد از جلسات در هر دو گروه مداخله و کنترل تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرمافزار spss نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت توصیف مشخصات واحدهای پژوهش از آمار توصیفی شامل فراوانی و میانگین و انحراف معیار استفاده شد. نرمالیتی دادهها با آزمون کولموگروف اسمیرنوف بررسی شدند. که با توجه به نرمال بودن دادهها از آزمونهای تی مستقل و تی زوجی استفاده شد. همچنین برای متغیرهای اسمی از آزمونهای دقیق فیشر و کای اسکوئر استفاده شد. سطح معنیداری 05/0P< در نظر گرفته شد.
یافتهها
نتایج مطالعه نشان داد که دو گروه کنترل و مداخله از نظر مشخصات دموگرافیک با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتتند (05/0<P)(جدول1). قبل از مطالعه از نظر میانگین نمره کیفیت زندگی جنسی بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معناداری وجود نداشت (8/0=P)، میانگین نمره کیفیت زندگی جنسی در گروه مداخله، قبل از مداخله 78/0±74/3 و چهار هفته بعد از مداخله 82/0±36/4 (001/0>P) و در گروه کنترل، قبل از مداخله 79/0±79/3 و چهار هفته بعد از مداخله 79/0±8/3 (88/0=P) بود. همچنین میانگین نمره کیفیت زندگی جنسی دو گروه مداخله و کنترل، چهار هفته پس از مداخله با یکدیگر تفاوت آماری معناداری داشتند (01/0=P) و نیز میانگین تغییرات نمره کیفیت زندگی جنسی در گروه مداخله بهطور معناداری بالاتر از گروه کنترل بود (جدول2).
بر اساس نتایج مطالعه میانگین نمره طلاق عاطفی قبل از مداخله در دو گره مداخله و کنترل تفاوت معناداری نداشت (15/0=P) اما میانگین نمره طلاق عاطفی چهار هفته بعد از مداخله در دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معناداری داشت (02/0=P). همچنین میانگین نمره طلاق عاطفی در گروه مداخله چهار هفته بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله افزایش معنیداری را نشان داد (002/0=P) درحالیکه در گروه کنترل این تفاوت معنیدار نبود (34/0=P). میانگین تغییرات نمره طلاق عاطفی در گروه مداخله بهطور معنیداری بالاتر از گروه کنترل بود (جدول 3).
جدول1- مقایسه توزیع فراوانی مشخصات دموگرافیک در افراد دو گروه مداخله و کنترل
|
مداخله 30=n |
کنترل 30=n |
نتیجه آزمون تی مستقل |
||
سن |
2/0±12/50 |
3/4±11/47 |
84/0=t ،58=df ، 4/0=P |
||
مدت زمان تأهل به ماه |
7/8±12/28 |
2/9±13/25 |
84/0=t ،57=df ، 4/0=P |
||
تعداد فرزند |
6/2±9/3 |
7/3±1/3 |
99/0=t، 53=df، 3/0=P |
||
مدت دیالیز به سال |
8/1±7/2 |
2/3±8/3 |
6/1=t، 58=df، 1/0=P |
||
|
مداخله |
کنترل |
آزمون دقیق فیشر |
||
جنس |
مرد |
20(7/66) |
20(7/66) |
00/1= p 001/0< x2 |
|
زن |
10(3/33) |
10(3/33) |
|||
تحصیلات |
ابتدایی |
16(3/53) |
12(40) |
82/5 x2= |
|
سیکل |
2(7/6) |
6 (20) |
|||
دیپلم |
11 (7/36) |
7 (3/23) |
|||
دانشگاهی |
1 (3/3) |
5 (7/16) |
|||
شغل |
بیکار |
6(20) |
10 (3/33) |
43/8= x2 |
|
کارگر |
2 (7/6) |
0 (0) |
|||
کشاورز |
2 (7/6) |
2 (7/6) |
|||
آزاد |
0 (0) |
2 (7/6) |
|||
بازنشسته |
9 (30) |
6 (20) |
|||
کارمند |
0(0) |
3 (10) |
|||
خانه دار |
11 (7/36) |
7 (3/23) |
|||
علت نارسایی کلیه |
دیابت |
5 (7/16) |
11(7/36) |
56/6= x2 |
|
فشارخون |
8 (7/26) |
6 (20) |
|||
کلیه پلی کیستیک |
1 (3/3) |
4 (3/13) |
|||
فشارخون و دیابت |
7 (3/23) |
4 (3/13) |
|||
فشارخون و کلیه پلی کیستیک |
1 (3/3) |
0 (0) |
|||
سایر |
8 (7/26) |
5 (7/16) |
|||
جدول2- مقایسه میانگین نمره کیفیت زندگی جنسی قبل و چهار هفته بعد از مداخله در دو گروه مداخله و کنترل
زمان |
قبل از مداخله 30=n |
بعد از مداخله 30=n |
نتیجه آزمون تی تست زوج شده |
تغییرات |
مداخله |
78/74±0/3 |
82/36±0/4 |
55/4=tو001/0>P |
74/62±0/0 |
نتیجه آزمون تی تست مستقل |
25/0=t |
68/2=t |
|
89/3=t |
جدول3- مقایسه میانگین نمره طلاق عاطفی قبل و بعد از مداخله در دو گروه مداخله و کنترل
زمان |
قبل از مداخله 30=n |
بعد از مداخله 30=n |
نتیجه آزمون تی تست زوج شده |
میانگین تغییرات |
مداخله |
89/16±1/16 |
65/26±2/14 |
43/3=tو002/0P= |
03/9±3/1- |
نتیجه آزمون تی تست مستقل |
43/1=t |
3/2=t |
|
22/3=t |
بحث
این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مشاوره بر اساس مدل PLISSIT بر کیفیت زندگی جنسی و طلاق عاطفی بیماران همودیالیزی انجام شد و نتایج حاکی از این است نمره کیفیت زندگی جنسی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است و با توجه به کاهش نمره طلاق عاطفی در گروه مداخله نیز آموزشها بر کاهش طلاق عاطفی هم مؤثر بوده است.
بیماران همودیالیزی مشکلات متعددی را تجربه میکنند که بر روند زندگی آنان مؤثر است (1). یکی از این مشکلات، اختلال عملکرد جنسی است که به دلایل مختلفی رخ میدهد (1). از طرفی یکی از مسائل متأثر از اختلالات جنسی، کیفیت زندگی جنسی است (4).
در همین راستا مطالعه الوندی جم و همکاران نیز نشان داد که کیفیت زندگی جنسی در بیماران تحت همودیالیز پس از توانبخشی جنسی در گروه مداخله بهطور معناداری افزایش داشته است (3) که با مطالعه حاضر همسو میباشد. از نقاط قوت این مطالعه نسبت به مطالعه الوندی و همکاران میتوان به تعداد حجم نمونه بیشتر و زمان مجدد بررسی کیفیت زندگی جنسی اشاره کرد که یک ماه پس از مداخله نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
از طرفی یکی از اجزای کیفیت زندگی جنسی رضایتمندی جنسی است که میزان رضایتمندی جنسی در بیماران همودیالیزی پایین است (5)؛ لذا کاهش رضایتمندی جنسی میتواند زمینه طلاق و جدایی در زوجین را ایجاد کند (11). در مطالعه حاضر، میانگین نمره طلاق عاطفی بعد از مداخله در گروه مداخله بهطور معناداری کاهش داشت که با نتایج مطالعه سودانی و همکاران همسو میباشد(12).
باتوجه به اهمیت اختلالات جنسی و اثرات متعدد و چند بعدی که روی زندگی افراد میگذارند و تأثیر و عوارض نامطلوب درمانهای دارویی؛ بهدلیل اینکه در بسیاری از موارد اختلالات عملکرد جنسی از مشکلات روانی ناشی میشود لذا؛ آموزش اصولی در زمینه مسائل جنسی و افزایش آگاهی جنسی بسیار حائز اهمیت است (8). دانش جنسی مجموعهای از اطلاعات در خصوص جنسیت و تمایلات میباشد (7). فقدان دانش جنسی بسیار آسیبزاست که زمینه افزایش اختلالات جنسی را فراهم میکند (7). بنابر نظر سازمان جهانی بهداشت برنامههای آموزش جامع جنسی میتوانند اختلال عملکرد جنسی را کاهش داده و رفتارهای سلامت را افزایش دهند (7). استفاده از روشهای مختلف در مشاوره بسیار کارآمد است (7)؛ یکی از مدلهای جامع اختصاص یافته برای مشکلات جنسی مدل PLISSIT است. در همین راستا Rutte و همکاران در مطالعهای در با آموزش بر اساس مدل PLISSIT بر عملکرد جنسی بیماران دیابتی نشان دادند که استفاده از این مدل منجر به بهبود عملکرد جنسی در بیماران دیابتی شده است (13). لذا این مطالعه همسو با مطالعه حاضر است ولی در جامعه هدف متفاوت میباشد.
از نقاط قوت این مطالعه می توان به عدم ریزش نمونه ها و همکاری تمام افراد مورد مطالعه اشاره کرد.
محدودیتها و مشکلات پژوهش شامل شرایط خانوادگی، خستگی ناشی از دیالیز، فشارهای شغلی، تعداد محدود جلسات مشاوره و عدم پیگیری طولانیمدت شرکت کنندگان وعدم امکان مشاوره با همسران میباشد که میتواند بر نتایج موردپژوهش مؤثر باشد.
نتیجهگیری
مشاوره جنسی بر اساس مدل PLISSIT برای بیماران همودیالیزی منجر به بهبود کیفیت زندگی جنسی و کاهش طلاق عاطفی شد. بنابراین با برگزاری دورههای آموزشی در جهت توانمندسازی ارائهدهندگان خدمات بهداشتی و درمانی میتوان گام مهمی در جهت کاهش مشکلات جنسی و طلاق عاطفی در بین بیماران دیالیزی برداشت.
تقدیر و تشکّر
این پژوهش حاصل پایاننامه دانشجویی تحت عنوان تاثیر توانمند سازی جنسی بر کیفیت زندگی جنسی و رضایت زناشویی در بیماران همودیالیزی در مقطع کارشناسی ارشد در سال 1396-1397 با کد اخلاق IR.bums.Rec.1396.266 و کد پروپوزال 455328 که با حمایت دانشگاه علوم پزشکی بیرجند اجرا شده است. و پژوهشگران مطالعه حاضر مراتب قدردانی خود را از تمامی پرسنل و بیماران مرکز بیماریهای خاص و بخش همودیالیز بیمارستان ولیعصر بیرجند که در اجرای این پژوهش ما را یاری نمودند؛ اعلام میدارند.
ملاحظات اخلاقی
مطالعه حاضر پس از تأیید شورای پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند و کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی بیرجند با کد 455328 انجام شد. پژوهشگران تمامی موازین اخلاقی را تحقیق اعم از حفظ محرمانگی، اخذ مجوزها از مراجع ذی صلاح و عدم سوگیری و دخل و تصرف را رعایت نموده اند.
حمایت مالی
نویسندگان این مقاله هیچ نوع کمکی از فرد یا سازمانی دریافت نکرده اند.
مشارکت نویسندگان
عشرت سعیدی بازخانه طراحی مطالعه، جمع آوری داده ها، نگارش مقاله؛ حمیده حسینی نگارش و بازنگری مقاله؛ مرضیه ترشیزی طراحی مطالعه، جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل داده ها؛ همه نویسندگان نسخه نهایی را خوانده و تایید کرده اند.
تضاد منافع
نویسندگان مقاله اعلام میدارند که هیچ گونه تضاد منافعی در پژوهش حاضر وجود ندارد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |