جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای یائسگی

نرگس ناصح، زهره خزاعی، ناهید قنبرزاده،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۲ )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت زندگی میلیونها زن در دنیا به علت عوارض یائسگی مختل است. هورمون درمانی جایگزینی می‏تواند سبب رهایی از عوارض وازوموتور، کاهش LDL کلسترول، تری‏گلیسرید و کاهش برخی عوامل خطرزای بیماریهای کرونر قلب شود و از استئوپروز جلوگیری نماید. مطالعه حاضر با هدف بررسی آگاهی، اعتقاد و عملکرد زنان یائسه بیرجندی نسبت به هورمون درمانی جایگزینی انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی از ۲۹۵ زن یائسه از نقاط نه‏گانه شهر بیرجند پرسشنامه‏ای مشتمل بر سؤالات دموگرافیک و اختصاصی درباره آگاهی، اعتقاد و عملکرد آنها نسبت به هورمون درمانی پس از یائسگی توسط پرسشگران آموزش‏دیده تکمیل شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمونهای t مستقل و آنالیز واریانس یک‌طرفه تحلیل گردید.یافته‌ها: میانگین سن افراد مورد مطالعه ۶/۵۸ سال بود؛ ۴/۵% از آنان شاغل و ۲/۷۲% بی‏سواد بودند. ۷/۶۲% معتقد بودند که یائسگی عارضه ایجاد می‏کند. ۷/۶۰% از یائسه شدن ناراحت بودند. ۹/۳۴% مهمترین عارضه را گرگرفتگی می‏دانستند. ۸/۶۵% افراد از یائسگی راضی بودند که در ۷/۵۷% علت رضایت رسیدگی به عبادات بود. در ۵/۸۸% هورمون‏درمانی انجام نمی‏شد که شایعترین آن (۱/۷۰%) به علت عدم آگاهی بود. میانگین نمره آگاهی ۴۳/۲±۶۳/۳ (از ۱۲) و متوسط نمره نگرش ۱۱/۱±۲۹/۲ (از ۹) که هر دو نشانه آگاهی و نگرش پایین بود. رابطه معنی‏داری بین سواد و آگاهی و نیز بین نگرش و آگاهی رابطه معنی‌داری از نظر آماری وجود داشت (۰۵/P<۰).نتیجه‏گیری: طبق یافته‌های مطالعه حاضر دانش، اعتقاد و عملکرد زنان یائسه بیرجندی نسبت به هورمون‏درمانی جایگزینی ضعیف است و نیاز به آموزش دارند.
سیده بتول حسن پورازغدی، زهره عباسی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده

زمینه و هدف: یائسگی اجتناب ناپذیر است و در زندگی هر زنی به وقوع خواهد پیوست؛ شناخت عوامل خطر و راههای پیشگیری از آنها، از ضروریات زندگی هر زنی است که این امر مهم از طریق آموزش بهداشت، عملی است و قدم اول در هر آموزشی، شناخت تجزیه و تحلیل آگاهی و نگرش افراد مورد نظر است. بر همین اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش بر میزان آگاهی و نحوه نگرش زنان میانسال در مورد یائسگی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی ۹۰ زن ۴۰-۶۰ ساله به طور تصادفی و مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابتدا اطلاعات مربوط به آگاهی و نحوه نگرش واحدهای پژوهش قبل از اجرای برنامه آموزشی، با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. پس از بررسی مقدماتی اطلاعات حاصل از آزمون اولیه و تعیین نیازهای آموزشی واحدهای پژوهش، برنامه آموزشی مناسب جهت آنها تهیه و تدوین گردید؛ سپس برنامه آموزشی طی دو جلسه یک ساعته و به صورت چهره به چهره و فردی جهت آگاهی از ماهیت، علایم، عوارض دوران یائسگی، طریقه پیشگیری و درمان مشکلات این دوره ارایه شد. ارزشیابی به وسیله پرسشنامه در مرحله آزمون ثانویه پس از گذشت سه ماه از آموزش صورت گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمونهای t زوج شده، t-student و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری P£۰,۰۵ مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافته ها: بین میانگین آگاهی قبل و بعد از آموزش تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (P=۰,۰۰۰). قبل از آموزش آگاهی %۴۳.۳ از افراد ضعیف، %۴۲.۳ متوسط و فقط %۱۴.۴ درصد خوب بود؛ پس از آموزش آگاهی هیچ یک از افراد مورد پژوهش ضعیف نبود؛ آگاهی %۳۱.۱ متوسط و %۶۸.۹ خوب بود. بین نحوه نگرش قبل و بعد از آموزش نیز تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (P=۰.۰۰۰). قبل از آموزش نگرش %۱۰ از افراد منفی، %۶۶.۷ بی نظر و %۲۳.۳ مثبت بود؛ پس از آموزش نگرش منفی در هیچ یک از افراد وجود نداشت؛ نگرش %۵۳.۳ بی نظر و %۴۶.۷ مثبت بود.
نتیجه گیری: راه منطقی ارتقای آگاهی افراد، اتکا به آموزش بهداشت است که با آن می توان افراد را به سلاح دانش مجهز کرد تا از سلامت خویش دفاع کنند.

خدیجه برومندفر، افسانه کاظمیان، فرانک صفدری، معصومه دلارام، کبری نوریان،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده

زمینه و هدف: یائسگی دوره ای از زندگی زن است که عوارض و پیامدهای آن می تواند بر کیفیت زندگی تاثیر گذارد و احساس خوب و سالم بودن را تضعیف نماید. شایع ترین و آزاردهنده ترین این پیامدها، گرگرفتگی می باشد که بر کار، فعالیت های اجتماعی، لذت از زندگی، خواب و کیفیت کلی زندگی تاثیر می گذارد. درمان معمول این حالت، هورمون درمانی است که علاوه بر منع مصرف در مواردی، دارای عوارض و پیامدهای سوء بوده و پیگیری های مداوم را می طلبد؛ مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر داروی گیاهی فیتواستروژنی پنج انگشت (Vitex Agnus Castus) بر گرگرفتگی یائسگی انجام شد.روش تحقیق: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور و آینده نگر و در سال ۱۳۸۱ در شهر اصفهان انجام شد. در مجموع ۵۴ نفر از زنان ۴۵-۵۵ ساله واجد شرایط که از گرگرفتگی شاکی و مایل به درمان بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند؛ این افراد به روش نمونه گیری آسان، به طور تصادفی در دو گروه ۲۷ نفره (گروه درمان با ویتکس و گروه دارونما) قرار گرفتند. اطلاعات از طریق مصاحبه و پرسشنامه ویژگی های فردی و پرسشنامه شدت گرگرفتگی کوپرمن که قبل و پس از درمان در سه مرحله توسط واحدهای پژوهش تکمیل گردید جمع آوری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری توصیفی و استنباطی در سطح معنی داری P?۰,۰۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: شدت گرگرفتگی در گروه ویتکس قبل و پس از درمان اختلاف آماری معنی داری داشت (P<۰.۰۱۲)؛ در حالی که در گروه دارونما این اختلاف معنی دار نبود. مقایسه بین دو گروه، از نظر شدت گرگرفتگی پس از درمان نیز اختلاف آماری معنی داری را نشان داد (P<۰.۰۵)؛ در حالی که قبل از درمان این اختلاف معنی دار نبود.نتیجه گیری: گیاه پنج انگشت می تواند به عنوان یک درمان آلترناتیو جهت درمان گرگرفتگی دوران یائسگی موثر باشد؛ بخصوص در کسانی که نمی توانند هورمون درمانی شوند و یا عوارض ناشی از آن را نمی پذیرند.
نیره قمیان، فاطمه توسلی، مرضیه لفطعلیزاده،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: گرگرفتگی یکی از شایعترین مشکلات دوران یائسگی می‌باشد. با توجه به مشاهدات ضدّ و نقیض مصرف داروهای هورمونی، مطالعه حاضر با هدف تعیین داروی غیر هورمونی یعنی فلوکستین بر روی گرگرفتگی و مقایسه آن با دارونما انجام شد. روش تحقیق: در این کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده، تعداد ۸۰ خانم یائسه در دو گروه (۴۰ نفره) بررسی شدند. یک گروه تحت درمان با ۲۰ میلیگرم فلوکستین روزانه و گروه دیگر تحت درمان با دارونما به مدت هشت هفته قرار گرفتند. مدت و تعداد دفعات گرگرفتگی از یک هفته قبل از شروع درمان و در طیّ هشت هفته پس از شروع درمان (هفته دوم، چهارم و هشتم) در دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS و آزمونهای Chi-Square، t و تحلیل همبستگی در سطح معنی‌داری ۰۵/۰P≤ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: دو گروه از نظر متوسط دفعات گرگرفتگی و متوسط مدت زمان گرگرفتگی، قبل از شروع درمان، همگن بودند. پاسخ بالینی مثبت در گروه درمان با فلوکستین (۷۵%) بیشتر از گروه تحت درمان با دارونما (۵/۴۲%) بود (۰۱/۰=P). میزان عوارض جانبی در هر گروه یکسان بود. نتیجه‌گیری: با توجه به مؤثر بودن فلوکستین در درمان گرگرفتگی در دوران یائسگی، کم بودن عوارض جانبی، ارزان و در دسترس بودن آن، می‌توان از فلوکستین به جای هورمون درمانی استفاده کرد.

صدیقه فروهری، مژگان صفری راد، دکتر مرضیه معطری، دکتر میترا محیط، هاله قائم،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده

  زمینه و هدف: یکی از بحرانی‌ترین مراحل زندگی زنان، دوران یائسگی و یکی از اهداف بهداشت برای همه در قرن ۲۱، بهبود کیفیت زندگی است. در مورد زنان یائسه اغلب واژه کیفیت زندگی به مفهوم وجود علائم یائسگی مانند گرگرفتگی، تعریق شبانه و خشکی واژن اطلاق می‌شود. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت ارتقای سطح سلامت و بهبود زندگی در دوران یائسگی و به منظور بررسی تأثیر آموزش بر کیفیت زندگی زنان یائسه انجام شد.

  روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد ۶۲ زن ۴۴-۵۵ سال مراجعه‌کننده به درمانگاه مطهری شیراز به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند و به روش تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد (هر گروه ۳۱ نفر) قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، پرسشنامه تغییریافته هیلدیچ و همکاران در زمینه کیفیت زندگی در دوران یائسگی بود. قبل و سه ماه پس از اجرای مداخله آموزشی (به روش بحث گروهی) کیفیت زندگی نمونه‌ها (در ابعاد وازوموتور، روانی-اجتماعی، جسمی و جنسی) بررسی شد. داده‌ها با استفاده از روشهای آماری آزمون تی مستقل، تی زوجی و تکنیک لیکرت برای امتیازدهی و محاسبه ابعاد کیفیت زندگی، در سطح معنی‌داری ۰۵/۰> P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته‌ها: قبل از اجرای مداخله میانگین نمره کیفیت زندگی در گروه آزمایش ۴/۶ ± ۷/۸۱ و در گروه شاهد ۸/۱ ± ۸/۷۴ بود که سه ماه پس از مداخله به ترتیب به ۷/۶ ± ۳/۷۵ و ۴/۱ ± ۸/۷۵ تغییر یافت. آزمون آماری نشان‌دهنده بهبود نمره کیفیت زندگی در گروه آزمایش بود (۰۰۱/۰= P ). مقایسه تفاوت میانگین نمرات کیفیت زندگی سه ماه بعد از مداخله و قبل از آن بین گروه آزمایش و گروه شاهد تفاوت آماری معنی‌دار نشان داد (۰۰۱/۰= P ).

  نتیجه‌گیری: در این تحقیق چهار بعد کیفیت زندگی پس از آموزش به طور معنی‌داری تغییر یافت و آموزش با کاهش مشکلات زنان یائسه و تخفیف شدت آن، موجب بهبود کیفیت زندگی شد؛ بنابراین توجه به ضرورت طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی مناسب جهت ارتقای کیفیت زندگی این قشر از جامعه و تأثیر این قبیل برنامه‌ها مشخص می‌گردد. ارائه آموزش مناسب به زنان یائسه موجب بهبود کیفیت زندگی آنان و ارتقای سطح سلامت زنان می‌شود.


افسـر فـرود، دکتر افسانه فـرود، سیمین مهدی‌پـور،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: گرگرفتگی شایع‎ترین شکایت زنان یائسه است. به دلیل عوارض درمان هورمونی، می‎توان از روش‌های مکمل درمانی دیگری مانند طب سوزنی برای تسکین گرگرفتگی استفاده کرد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر طب سوزنی الکتریکی بر گرگرفتگی زنان یائسه انجام گرفت.
روش‌ تحقیق: در این بررسی کار‌آزمایی بالینی شاهددار که به طور تصادفی انجام گرفت،‌ ۴۱ زن یائسه با شکایت گرگرفتگی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. برای گروه آزمون، طب سوزنی الکتریکی به کار گرفته شد اما در گروه شاهد سوزن‌ها با چسب به نقاط مورد نظر در سطح پوست وصل شدند؛ به طوری که هیچ گونه جریانی از آن‎ها عبور نمی‌کرد. طول دوره درمان با طب سوزنی ده هفته بود. سپس بیماران سه ماه تحت نظر بودند. تعداد گرگرفتگی در طول ده هفته درمان و سه ماه بعد در برگ ثبت مشاهدات ثبت گردید. شدت گرگرفتگی پایان هفته‌های دوم، ششم و دهم درمان و همچنین سه ماه بعد توسط ابزار (Visual Analogue Scale یا VAS) اندازه‌گیری شد. از طرفی سطح هورمون تحریک‌ کننده فولیکول (FSH) و استرادیول (E۲) نیز در پایان ده هفته درمان و سه ماه بعد اندازه‎گیری شد. سپس داده‌ها با استفاده از آزمون‌‌های T-test، ۲χ، Wilcoxon، Mann-Whitney مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه اختلاف معنی‌داری از نظر تعداد متوسط گرگرفتگی‌ها و شدت آن در همه زمان‎های فوق (به جز هفته دوم درمان) وجود داشت (۰۰۱/۰ < P). از طرفی بین میانگین سطح دو هورمون FSH، E۲ در گروه آزمون و شاهد در انتهای درمان و سه ماه بعد از درمان اختلاف معنی‎داری وجود داشت (۰۰۱/۰ < P).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های فوق، انجام طب سوزنی الکتریکی روش درمانی مناسبی برای تسکین علایم گرگرفتگی در زنان یائسه ‌می‌باشد.
انسیه نوروزی، محمدرضا میری، شهلا گل محمدی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: یائسگی، بیانگر پایان دوران باروری زنان بوده که با کاهش استروژن مرتبط می‌باشد و تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت زنان دارد. هدف از این مطالعه، بررسی برخی عوامل مرتبط با کیفیت زندگی زنان یائسه، بر اساس مرحله تحلیل رفتاری الگوی پرسید بود. روش تحقیق: این مطالعه به صورت مقطعی و از طریق نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای، در مورد ۲۰۰ زن یائسه سالم شهر بیرجند در سال ۱۳۹۰ اجرا گردید. اطلاعات مورد نیاز، توسط پرسشنامه کیفیت زندگی MENQOL و پرسشنامه سنجش عوامل مربوط به سازه تحلیل رفتاری الگوی پرسید، جمع‌آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها از طریق نرم افزار SPSS(ویرایش ۱۸) انجام گردید. یافته‌ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه ۲۶/۵±۲۶/۵۴ سال و میانگین سن وقوع یائسگی ۸۶/۲±۸۹/۴۸ سال به دست آمد. ۵/۳۸ درصد افراد مورد بررسی بی‌سواد بوده و ۷ درصد آنها نیز از تحصیلات دانشگاهی برخوردار بودند. آزمون همبستگی پیرسون، همبستگی مثبت و معنی‌داری بین کیفیت زندگی با نوع نگرش نسبت به پدیده یائسگی، عوامل قادرساز و عوامل تقویت‌کننده نشان داد (۰۱/۰P<). ضمناً ارتباط معکوس آماری، میان کیفیت زندگی با آگاهی نسبت به یائسگی و نیز خودکارآمدی درک‌شده زنان یافت شد (۰۱/۰P<)؛ همچنین کیفیت زندگی زنان یائسه با سطح تحصیلات، ارزیابی از سطح درآمد و نیز ارزیابی وضعیت سلامت، ارتباط معنی‌دار داشت. نتیجه‌گیری: فراهم‌نمودن دسترسی بیشتر به عوامل قادرساز، ایجاد نگرش مثبت و کمک به خلق گروه‌های حمایتی، گام‌هایی ضروری برای ارتقای سلامت زنان در طی سال‌های یائسگی می‌باشد.
الناز جاهد، مهدی مقرنسی، اصغر زربان، رضا قهرمانی،
دوره ۲۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: مصرف مکمل‌های گیاهی همراه با فعالیت ورزشی به منظور پیشگیری و کنترل بیماری‌ها حائز اهمیت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر چهار هفته تمرین در منزل و مصرف مکمل انار بر وضعیت استرس اکسایشی در زنان یائسه دارای اضافه وزن و چاق انجام شد.
روش تحقیق: مطالعه حاضر تک سوکور و از نوع نیمه تجربی و کاربردی است. ۶۰ زن یائسه دارای اضافه وزن و چاق با شاخص تودۀ بدن بیشتر از ۲۵ (کیلوگرم بر متر مربع) با رنج سنی ۴۵ تا ۶۵ سال انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه ۱۵ نفری گنجانده شدند. با ریزش آزمودنی­ها، در چهارگروه (۱۵ نفر تمرین+مکمل انار، ۱۳ نفر تمرین+دارونما، ۱۴ نفر مکمل انار، و ۱۴ نفر دارونما) تقسیم شدند. گروه مداخله و دارونما طی چهار هفته روزانه یک عدد کپسول ۲۲۵ میلی‌گرمی مکمل انار و دارونما مصرف کردند. به دلیل شرایط کرونا، مدت تمرینات مقاومتی چهار هفته و شامل ۲۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای در منزل بود.
یافته‌ها: نتایج ما نشان داد که تمرین ورزشی و مصرف مکمل افزایش معناداری در ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و کاهش معناداری در مالون دی آلدهید دارد ۰/۰۵>P. امّا در سه گروه دیگر اثر معناداری مشاهده نگردید. آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که چهار هفته تمرین و مصرف مکمل در مقایسه با گروه کنترل توانسته غلظت مالون دی آلدهید را به طور معناداری کاهش دهد ۰/۰۵>P.  اما تفاوت معناداری بین گروه‌ها برای متغیر ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: مکمل انار همراه با تمرینات مقاومتی در منزل احتمالاً با کاهش استرس اکسایشی همراه است و از مشکلات مربوط به چاقی جلوگیری می‌کند.

راضیه رضایی، حمید محبی، فرهاد رحمانی نیا، ارسلان دمیرچی، محمد فتحی،
دوره ۲۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: تأثیر مفید فعالیت ‌بدنی بر برخی عوامل خطرزا موجب بهبود و ارتقاء شاخص‌های متابولیک و فیزیولوژیک افراد شده و شرایطی مانند یائسگی سلامتی زنان را بیشتر در معرض خطر قرار می‌دهد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر فعالیت‌‌ بدنی بر شاخص‌های متابولیک و آنتروپومتریک در زنان یائسه و غیر یائسه است.
روش تحقیق: در این مطالعه نیمه‌تجربی ۷۷ زن یائسه و غیر یائسه در ۴ گروه شامل یائسه [فعال (n=۱۸)، غیرفعال (n=۱۷) و غیریائسه (فعال (n=۲۳)، غیرفعال (n=۱۹)] شهرستان رشت که در سالن‌های ورزشی شهر رشت به مدت سه جلسه در هفته و هر جلسه یک و نیم ساعت حداقل برای ۶ ماه فعالیت ورزشی منظم داشتند. آزمودنی‌ها براساس یائسگی (یک سال کامل آمنوره باشند) و غیر یائسگی (براساس گزارش خود افراد)، فعال و غیرفعال (بر اساس پرسش‌نامه بوچارد) به صورت هدفدار و غیرتصادفی گروه‌بندی شدند؛ سپس پرسش‌نامه ثبت سه روزه فعالیت‌بدنی بوچارد برای ارزیابی هزینه انرژی تام و تعیین سطح فعالیت‌بدنی تکمیل، شاخص توده بدن (BMI)، دور کمر به لگن (WHR)، ضخامت چربی زیر پوستی برای ارزیابی درصد چربی بدن اندازه‌گیری شد، عوامل خطرزای قلبی عروقی شامل فشار خون سیستولی (SBP)، فشار خون دیاستولی (DBP)، اندازه‌گیری و نمونه خون به میزان ۵ میلی‌لیتر از همه‌ی آزمودنی‌ها برای اندازه‌گیری کلسترول تام (TC)، تری‌گلیسیرید (TG)، لیپوپروتئین‌کم‌چگال (LDL-C)، لیپوپروتئین‌پر‌چگال (HDL-C) و نسبت کلسترول به لیپوپروتئین‌پرچگال (TC/HDL-C) پس از ۱۲ ساعت ناشتا گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری تجزیه و تحلیل واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۰استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج این تحقیق نشان داد که بین زنان یائسه (فعال و غیرفعال) در شاخص‌های WHR، SBP، DBP، شاخص توده بدن، درصد چربی بدن تفاوت معنی‌داری وجود ندارد (۰/۰۵>P) این موضوع همچنین در زنان غیر یائسه (فعال و غیرفعال) دیده شد. در صورتی که بین زنان یائسه غیرفعال و زنان یائسه فعال در شاخص‌هایTC ،TG ، LDL-C،HDL-C  وTC/HDL-C  تفاوت معنی‌داری (۰/۰۱>P) مشاهده شد. این نتایج در بین زنان غیر یائسه غیرفعال و غیر یائسه فعال نیز دیده شد.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد هرچند فعالیت‌‌بدنی نتوانست وزن، BMI و درصد چربی بدن زنان یائسه و غیریائسه را به‌طور معنی‌داری تغییر دهد؛ اما توانست نیمرخ لیپیدهای خون را تغییر دهد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات پزشکی ترجمانی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Translational Medical Research

Designed & Developed by : Yektaweb