جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای نارسایی قلب

هما فال سلیمان، افسانه محمدی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

  زمینه و هدف : نارسایی قلبی یکی از شایعترین بیماریهای قلبی- عروقی با میزان بالای مرگ و میر و ناتوانی می‌باشد. بتابلوکرها یکی از ارکان اساسی درمان این بیماران محسوب و موجب کاهش مرگ و میر و بهبود علائم و عملکرد بطن چپ می‌شوند. با توجه به شیوع روزافزون این بیماری در کشور، مطالعه حاضر با هدف تعیین مقایسه‌ای متوپرولول و کارودیلول در درمان بیماران با نارسایی قلبی انجام شد.

  روش تحقیق: در این مطالعه کارآزمایی بالینی که از فروردین سال ۱۳۸۴ لغایت خرداد سال ۱۳۸۵ انجام شد، تعداد ۷۳ بیمار با نارسایی قلبی پیشرفته (۳۵-۳۰%=EF) و در فانکشنال کلاس ۱ تا ۳ به مدت شش ماه مورد بررسی شدند. از این تعداد ۳۸ بیمار با متوپرولول تارترات و ۳۳ بیمار با کارودیلول تحت درمان قرار گرفتند. دوز مصرفی متوپرولول ۷۵ میلیگرم روزانه (۲ بار در روز) و دوز کارودیلول ۲۵ میلیگرم روزانه (۲ بار در روز) بود. علائم بالینی بیمار و شاخصهای عملکرد سیستولیک بطن چپ دراکوکاردیوگرافی قبل و پس از مطالعه در پرسشنامه ثبت شد و سپس با کمک نرم‌افزار آماری (۵/۱۱) SPSS این تغییرات مورد مقایسه قرار گرفتند.

  یافته‌ها: میانگین سنی بیماران در گروه متوپرولول ۶/۶ ± ۵۷ و در گروه کارودیلول ۳/۷ ± ۸/۵۶ سال بود. کاهش ضربان قلب و فشارخون با درمان در دو گروه مشابه بود. فانکشنال کلاس بیماران در دو گروه به اندازه یک کلاس بهبود داشت (۰۰۱/۰>P). درگروه متوپرولولLVEDD به میزان ۷۸/۸ میلیمتر (۰۰۱/۰>P) و LVESD به میزان ۳۳/۲ میلیمتر کاهش داشت (۰۰۱/۰= P). مقدار LVEDV ۳/۴ سی‌سی و LVESV ۳/۷ سی‌سی کاهش داشت (به ترتیب ۰۰۸/۰= P و ۰۰۱/۰>P) و متوسط LVEF ۳/۳% افزایش داشت (۰۰۱/۰= P ). در گروه کارودیلول مقدار LVEDD ۷۸/۲ میلیمتر و LVESD ۵۷/۱ میلیمتر کاهش داشت (به ترتیب با ۰۰۱/۰>P و ۰۴۵/۰=P). مقدار LVEDV به میزان ۳/۲ سی‌سی (۵۳/۰= P ) و LVESV به میزان ۳/۷ سی‌سی (۰۰۷/۰= P ) کاهش داشت و متوسط LVEF ۲/۲% افزایش داشت (۰۰۴/۰= P ). مقایسه این تغییرات در دو گروه با هم تفاوت آماری قابل توجهی نداشت.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه در بیماران با نارسایی قلبی و فانکشنال کلاس ۱ تا ۳، تجویز متوپروپرولول تارترات و کارودیلول سبب بهبود علائم بیمار و عملکرد بطن چپ می‌شود و تفاوت مهمی بین این دو دارو از این نظر وجود ندارد.


محمد جعفرنژاد، محبوبه زنگویی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده

کاردیومیوپاتی حاملگی یا Peripartum Cardiomyopathy (PPCM)، نوعی نادر و اختصاصی از کاردیومیوپاتی اتساعی بالقوه کشنده است که در زنان قبلاً سالم اتفاق می‌افتد و به اختلال سیستولیک بطن چپ منجر می‌شود. شروع آن اغلب تدریجی و این نارسایی پیشرونده و کشنده است به علت شیوع کم بیماری، مطالعات وسیع اپیدمیولوژی و بالینی در مورد این بیماری انجام نشده است و درک کافی از عوامل ایجادکننده و مؤثر در پیش‌آگهی آن وجود ندارد. موارد گزارش شده در ایران نیز معدود بوده و بیش از چند مقاله اغلب گذشته‌نگر در دسترس نویسندگان این مقاله قرار نگرفت. بیماری که ما در اینجا معرفی می‌کنیم یک زن ۲۹ ساله حاملگی اول است که با وجود این که معیارهای قطعی PPCM بر مبنای برانوالد را داشت، نه تنها بر خلاف موارد معمول شروع تدریجی نداشت بلکه با شروع حاد و مرگ‌آور ادم ریه در بیماری بروز نمود که تا روز قبل از عمل سزارین کاملاً سالم بود. با وجود علائم بالینی شدید و حاد و کسر جهشی خیلی پایین در بدو مراجعه، پاسخ بیمار به درمان عالی بود و در یک پیگیری دو ساله همچنان خوب بوده و کسر جهشی بطن چپ طبیعی بود.
افسون فضلی‌نژاد، علی آذری، لیلا بیگدلو،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده

  لنفوم‌های غیر‌هوچکینی اولیه قلب، معمولاً به صورت توده‌ای با رشد سریع در داخل حفره‌های قلب یا میوکارد تظاهر می‌کند و اغلب علائم آن به صورت آریتمی، نارسایی قلبی مقاوم به درمان، افیوژن پریکارد و یا سکته‌های ناشی از آمبولی می‌باشد ولی لنفوم‌های ثانویه به طور عمده، در داخل بافت عضله قلب رشد می‌یابند. در این مقاله، گزارشی از لنفوم غیرهوچکینی، در یک پسر نوجوان ۱۲ ساله‌ که به علت تپش قلب، تنگی نفس فعالیتی، کاهش وزن و علائم عمومی غیراختصاصی مراجعه کرده بود، ارائه می‌گردد. با توجه به تشدید علائم بیمار با وجود درمان طبّی و شواهد انسداد شدید مدخل بطن راست، تصمیم به عمل جراحی اورژانس گرفته شد. قفسه سینه با برش استرنوتومی میانی باز شد و ضربان‌ساز ایپ‌کاردیال نیز تعبیه گردید. پس از باز کردن پریکارد در حین انجام بیوپسی بیمار ناگهان دچار افت فشار خون مقاوم به درمان و ایست قلبی شد که با وجود اقدامات لازم و احیای طولانی مدّت بیمار فوت نمود یافته‌های بیوپسی بر لنفوم لنفوبلاستیک دلالت داشت.


مهیار محمدی فرد، حمیدرضا مشرقی‌مقدم، علیرضا میرغلامی، قدرت‌الله ناصح، غلامرضا شریف‌زاده، سید محمود حسینی، محبوبه زنگویی، سید حسن گلبویی موسوی، آتنا آقاکشمیری، زهرا زندی،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: نارسایی قلبی، یک مشکل در حال گسترش در سراسر جهان است که بیش از ۲۰ میلیون نفر را گرفتار کرده و شیوع آن رو به افزایش است. استاندارد طلایی تشخیص نارسایی قلبی، اکوکاردیوگرافی است و در بیمارانی که به اورژانس مراجعه می‌کنند، تهیه رادیوگرافی قفسه صدری، جزء اولین اقدامات تشخیصی می‌باشد. در این مطالعه، در صدد تعیین دقت تشخیصی رادیوگرافی قفسه صدری در تشخیص نارسایی قلبی، در بیماران مبتلا به دیسپنه مراجعه‌کننده به اورژانس برآمدیم. روش تحقیق: در این مطالعه، ۱۲۵ بیمار مبتلا به دیسپنه که به اورژانس مراجعه کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند و رادیوگرافی قفسه صدری (CXR) و اکوکاردیوگرافی برای آنها انجام شد. CXR از نظر دارابودن مارکرهای رادیوگرافیک نارسایی قلبی شامل: Right descending pulmonary artery، CTR، Azygos vein width، Hilus change، Septal line،Peribronchial cuffing، Lung opacities، Vascular pedicle width، Carina angle، Artery width، پلورال افیوژن راست و چپ و توزیع عروق خونی توسط یک رادیولوژسیت که از تشخیص اکوکاردیوگرافی اطلاعی نداشت، گزارش شد. حساسیت هر یک از این مارکرها تعیین شد و در نهایت مارکر تشخیصی جدیدی، از تلفیق ۳ مارکر که بالاترین حساسیت را داشتند، برای تشخیص نارسایی قلبی ایجاد شد. یافته‌ها: در این مطالعه، بیشترین حساسیت تشخیصی را Carina angle و کمترین حساسیت تشخیصی را Azygos vein width به ترتیب با میزان ۵/۸۶% و ۱۳% داشتند. در این مطالعه، مارکر تشخیصی جدیدی از تلفیق سه مارکر CTR، Hilus change و Carina angle که دارای بالاترین حساسیت بودند به دست آمد. این مارکر تشخیصی جدید، دارای حساسیت ۵/۷۸% و ویژگی ۲/۵۲% می‌باشد. نتیجه‌گیری: بر اساس مطالعه انجام‌شده، می‌توان چنین نتیجه گرفت که رادیوگرافی قفسه صدری، در تشخیص نارسایی قلبی به عنوان علت دیسپنه در بیماران مراجعه‌کننده به اورژانس، مفید خواهد بود.
وحید قوامی قنبرآبادی، جمشید جمالی، علیرضا حیدری بکاولی، محمد طیبی، حسین نظری حیانو، محمدتقی شاکری،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده

 زمینه و هدف: ﻃﻮل زﻣﺎﻧﻲ ﻣﻮج QRS، یک پیشگوییکننده قوی برای مرگ و میر به‌‌‌ویژه در بیماران با نارسایی قلبی است. مطالعات انجام‌شده در مورد نقش مدت زمان QRS، در پیشگویی حوادث آریتمیک بطنی در بیماران دارای دفیبریلاتور داخل قلبی (ICD)، نتایج متناقضی داشتهاند. از آنجا که آریتمی‌های بطنی در بیماران دارای ICD، ثبت شده و با شوک الکتریکی (شوک به‌جا یا نابه‌جا) خاتمه داده می‌شوند، در این مطالعه به بررسی رابطه مدت زمان QRS با وضعیت دریافت شوک‏های به‌جا و نابه‌جای ICD پرداخته شد.

 روش تحقیق: در یک مطالعه مقطعی، ۶۵ بیمار مبتلا به بیماری قلبی که به علل مختلف برای پیشگیری از مرگ ناگهانی، تحت تعبیه ICD قرار گرفته بودند، بررسی شدند. قبل از تعبیه ICD، مدت زمان QRS در الکتروکاردیوگرام سطحی بیماران، اندازه‌گیری و ثبت شد؛ همچنین متغیرهای سن، جنس، اندیکاسیون تعبیه، سابقه خانوادگی مرگ ناگهانی قلبی و مدت زمان QTc بیماران ثبت گردید. در ویزیتهای پیگیری، بیماران، تحت بازبینی ICD قرار گرفتند و وضعیت دریافت اولین شوک‏های به‌جا یا نابه‌جای ICD در آنها بررسی و ثبت گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از رگرسیون لجستیک در نرمافزار آماری SPSS (ویرایش ۵/۱۱) استفاده شد.

 یافته‌ها: میانگین سن بیماران ۲۰/۱۷±۹۲/۴۷ سال بود. ۱۸ نفر (۷/۲۷%) از بیماران مؤنث بودند و ۵۸ نفر (۲/۸۹%) سابقه خانوادگی مرگ ناگهانی قلبی داشتند. میانگین مدت زمان موج QRS ۱۱۷/۹۴±۳۶/۷۸هزارم ثانیه و میانگین مدت زمان QTc ۴۶۶/۹۷±۶۲/۴۲هزارم ثانیه بود. وضعیت دریافت شوک‏های به‌جا یا نابه‌جای ICD، با مدت زمان QRS ارتباط معنی‌داری نداشت اما در میان متغیرهای مورد بررسی، تنها با شرکت سازنده ICD ارتباط معنی‌دار داشت (P<۰/۰۰۱).

 نتیجه‌گیری: مدت زمان QRS، با وضعیت دریافت شوک‌های به‌جا یا نابه‌جای ICD، ارتباط معنی‌داری ندارد و نمی‏توان از آن به عنوان پیشگویی‌کننده حوادث آریتمیک بطنی در بیماران دارای ICD استفاده کرد.

 



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات پزشکی ترجمانی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Translational Medical Research

Designed & Developed by : Yektaweb