غلام حسین محمودی راد، حمیدرضا ریاسی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
بیمار معرفی شده در این مقاله یک مرد ۴۷ ساله مبتلا به اسکیزوفرنی است که به دنبال مصرف کلوزاپین و فلوفنازین دچار سندرم Neuroleptic Malignant Syndrome (NMS) شده بود. ویژگی خاص این بیمار، ابتلا به سندرم NMS پس از قطع داروهای مذکور به مدت ۱۰ روز بود. با توجه به سابقه مصرف داروی نرولپتیک، هیپرترمی، رژیدیتی، کاهش سطح هوشیاری، تاکیکاردی، فشار خون مواج، تعریق فراوان، افزایش سطح CPK و لکوسیتوز بدون علت عفونت خاص و عدم مشاهده ضایعه ارگانیک مغزی تشخیص سندرم NMS تایید گردید و بعد از درمان با بروموکریپتین، آمانتادین، کلونازپام و لوودوپا-C علایم بهبود پیدا کرد و با هوشیاری کامل ترخیص گردید.
فاطمه حقیقی، سید علیرضا سعادتجو، فرناز فنودی، ملیحه طاهریان،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اولین گامهای شناخت نئوپلاسمها بررسی اپیدمیولوژیک آن است. آگاهی از وضعیت اپیدمیولوژیک انواع نئوپلاسمها میتواند ما را در برنامهریزی در مورد آموزش، تحقیق و درمان بر اساس نیازهای منطقه یاری کند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اپیدمیولوژیک نئوپلاسمهای ژنیتال داخلی زنان در بیرجند انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، ۲۹۷۹ پرونده بیوپسی مربوط به ژنیتال داخلی زنان مراجعهکننده به مراکز آسیبشناسی شهر بیرجند از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ مورد بررسی قرار گرفت؛ پروندههایی که گزارش پاتولوژی آنها نئوپلاسمهای خوشخیم و بدخیم، ضایعات پرهنئوپلازیک و کیستهای فیزیولوژیک تخمدان بودند، از بین تمام پروندههای بیوپسی استخراج شدند؛ سپس فرم بازنگری که شامل اطلاعات فردی، محل برداشت نمونه، تاریخ برداشت نمونه، تشخیص آسیبشناسی، تشخیص اولیه و نوع رفتار ضایعه بود، تکمیل گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده نرمافزار آماری SPSS و آزمونهای آماری Chi-Square و t در سطح معنیداری ۰۵/۰P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: بیشترین موارد آسیبشناسی مربوط به رده سنی ۴۰-۵۹ سال (۴۷%) و ساکن شهر (۹/۷۹%) بود. فراوانی نئوپلاسمهای بدخیم در روستا دو برابر شهر و ضایعات پرهنئوپلازیک سه برابر شهر بود. بیشترین بدخیمی ژنیتال داخلی زنان مربوط به سرویکس بود. در رحم بیشترین فراوانی نئوپلاسمهای خوشخیم مربوط به لیومیوم، بیشترین فراوانی ضایعات پرهنئوپلازیک، مول کامل و بیشترین فراوانی نئوپلاسمهای بدخیم، آدنوکارسینوم بود. در سرویکس بیشتری فراوانی تومورهای خوشخیم، پولیپ آندوسرویکال و بیشترین فراوانی تومورهای بدخیم، Squamous Cell Carcinoma (SCC) بود. ۱/۷۳% از آسیبشناسی بیماریهای تخمدان، کیستهای فیزیولوژیک بودند که ۷/۵۰% آنها مربوط به کیست لوتئال بود؛ همچنین تراتوم بالغ با ۷/۳۰% بیشترین موارد نئوپلاسمهای خوشخیم و کارسینومهای اپیتلیال با ۵/۵۳%، بیشترین فراوانی تومورهای بدخیم را به خود اختصاص داده بودند. فراوانی ضایعات بدخیم در طی ۱۰ سال بتدریج افزایش داشت (۳/۲% در سال ۷۵ و ۲۱% در سال ۸۴). نتیجهگیری: با توجه به فراوانی بدخیمیهای سرویکس، بررسی عوامل خطر مثل سن ازدواج، تعداد زایمانها، سطح اجتماعی- اقتصادی و عفونتها ضروری میباشد. همچنین برنامهریزی جهت انجام صحیح و دقیق غربالگری سرطان سرویکس بخصوص در زنان روستایی از اهمیت بسزایی برخوردار است.