۱۷ نتیجه برای افسردگی
محمدرضا میری، مهدی عبدالرزاق نژاد، محمدرضا حاجی آبادی، زهرا سورگی، خدیجه قاسمی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی ماژور امروزه علت اصلی ناتوانی در سراسر دنیا محسوب می شود و رتبه چهارم را در میان رده علت اصلی بار جهانی بیماریها به خود اختصاص داده است. شیوع افسردگی در تمام عمر برای مردان %۱۵ و برای زنان %۲۵ گزارش شده است. پژوهشهای مختلف بیانگر این مساله است که بهره جستن از رویکردهای مذهبی، نقشی کارآمد و موثر درمان اختلالات روانی دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین افسردگی به عنوان یک اختلال روانی و سطح توکل به عنوان یکی از پایه های تفکر دینی در بین دانشجویان انجام شد.روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی، ۴۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاههای شهر بیرجند توسط دو پرسشنامه آزمون افسردگی بک (۲۱ سوال) و پرسشنامه استاندار توکل (۲۴ سوال) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمونهای آماری Chi-Square، آنالیز واریانس و t مستقل در سطح معنی داری P£۰,۰۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: %۴۳ افراد مورد مطالعه فاقد افسردگی، %۲۲.۱ کمی افسرده، %۱۰ نیازمند مشاوره با روانپزشک، %۱۶.۶ نسبتا افسرده و %۸.۲ افسردگی داشتند. %۶۵.۸ از دانشجویان مورد مطالعه از سطح توکل متوسط و تنها %۱۴.۳ از سطح توکل بالایی برخوردار بودند. بین میزان افسردگی و سطح توکل دانشجویان مورد مطالعه ارتباط معنی داری وجود داشت (P<۰.۰۰۱)؛ به طوری که هر چه میزان توکل دانشجویان بیشتر می شد، از نمره افسردگی کاسته می شد. بین میزان افسردگی و سطح توکل دانشجویان مورد مطالعه با متغیرهای جنس، رتبه تولد، سن، تحصیلات، در قید حیات بودن والدین و... ارتباط معنی داری مشاهده نشد.نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که در بین دانشجویان مورد مطالعه افسردگی وجود دارد اما میزان آن با سطح توکل متغیر است؛ بنابراین می توان پیش بینی کرد که اعتقادات مذهبی، علاوه بر کاهش شیوع، در سیر و پیش آگهی اختلال افسردگی نیز نقش مثبتی ایفا می کند و چون دانشجویان به عنوان بدنه فرهیخته اجتماع به شمار می آیند، هر چه توکل به خداوند و احساس آرامش در این افراد بیشتر باشد، از سلامت روحی و روانی بهتری برخوردار خواهند بود؛ همچنین با توجه به این که مذهب یک منبع حمایتی برای افراد است، بنابراین اتکا به باورها و فعالیتهای مذهبی در کنترل تنش های هیجانی و ناراحتیهای فیزیکی موثر می باشد.
موسی سجادی، هادی کوشیار، سعید واقعی، دکتر حبیب الله اسماعیلی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی شایعترین و مهمترین مشکل روحی- روانی بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه و بویژه بیماران تحت درمان با همودیالیز میباشد که میتواند بر کیفیت زندگی، پذیرش درمان و سیر بیماری تأثیر منفی داشته باشد. با توجه به این که مشارکت بیمار در انجام فعالیتهای مراقبت از خود، به استقلال و سازگاری بیشتر فرد با بیماری، کمک مینماید و احتمالاً کیفیت زندگی او را در ابعاد روانی و فیزیکی بهبود میبخشد، مطالعه حاضر با هدف کلّی تعیین تأثیر آموزش مراقبت از خود بر میزان افسردگی بیماران تحت درمان با همودیالیز انجام گردید.
روش تحقیق: این مطالعه به روش کارآزمایی کنترل شده تصادفی، در سال ۱۳۸۵ در مشهد انجام شد. تعداد ۶۰ نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس و مبتنی بر هدف، از بین بیماران تحت درمان با همودیالیز انتخاب شدند؛ سپس افراد به روش تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. پس از نیازسنجی بیماران در زمینه مراقبت از خود، آموزش مورد نظر در گروه آزمون با استفاده از جزوه آموزشی و اجرای دو جلسه آموزش (متوسط ۴۵ دقیقه) به فاصله یک هفته، اجرا گردید. میزان افسردگی بیماران هر دو گروه قبل و یک ماه بعد از مداخله، با پرسشنامه CES-D مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و آزمونهای t زوجی، t مستقل، c ۲ ، Fisher ،
Mann-Whitney و مدل خطی عمومی، در سطح معنیداری ۰۵/۰ P £ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سنی افراد ۱/۱۲ ± ۳/۴۲ سال بود. ۵/۶۲% بیماران مرد،۶/۷۸% بیکار، ۸/۷۶% متأهل، ۹/۴۲% دارای درآمد کمتر از حد کفایت و ۹/۳۳% دارای تحصیلات ابتدایی بودند؛ دو گروه از نظر این متغیرها تفاوت معنیداری با یکدیگر نداشتند. میانگین امتیاز افسردگی افراد گروه آموزش، قبل (۱/۷ ± ۷/۲۳) و پس از آموزش (۷/۶ ± ۲/۱۷) کاهش معنیداری را نشان داد (۰۰۱/۰> P )؛ مقایسه میانگین امتیاز افسردگی پس از مطالعه بین گروه آزمون (۷/۶ ± ۲/۱۷) و شاهد (۰/۶ ± ۸/۲۱)، نشانگر تفاوت معنیداری بود (۰۱۰/۰= P )؛ در حالی که قبل از انجام مطالعه بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت (۴۰/۰= P ). میانگین امتیاز افسردگی گروه شاهد قبل (۴/۵ ± ۲/۲۲) و بعد از انجام مطالعه (۰/۶ ± ۸/۲۱) تفاوت معنیداری را نشان نداد (۵۱/۰= P ).
نتیجهگیری: بیماران تحت درمان با همودیالیز، برای مشارکت مستمر و پویا در انجام فعالیتهای خود مراقبتی، به آموزش مستمر در زمینه مراقبت از خود، سازگاری و تطابق با بیماری نیاز دارند تا از مشکلات جسمی و روانی عدیدهای که با آن مواجه هستند، کاسته شود.
زهرا دانایسیج، عبدالمجید بحرینیان، محمد دهقانی فیروزآیادی، غلامرضا شریف زاده،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: حوادث عروقی مغز میتواند باعث ایجاد اختلالات روانی متعددی بویژه خلق افسرده شود. نتایج برخی پژوهشها بیانگر اثربخشی رفتاردرمانی شناختی بر افسردگی است. این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر دو روش رفتاردرمانی شناختی همراه دارو با دارودرمانی به تنهایی بر افسردگی پس از سکته مغزی انجام شد.
روش تحقیق: در این کارآزمایی بالینی ۲۸ زن مبتلا به افسردگی پس از سکته مغزی به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. بیماران در گروه مورد، ترکیبی از دارودرمانی و رفتاردرمانی شناختی و در گروه شاهد، فقط داروی ضدّ افسردگی دریافت کردند. به منظور مقایسه میزان بهبودی افسردگی در دو گروه پس از انجام مداخلات درمانی، از آزمون افسردگی بک ( Beck )، استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS (ویرایش ۱۵) در سطح معنیداری ۰۵/۰>p و آزمونهای آماری تی مستقل، زوجی، فیشر و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: در این مطالعه هر دو روش رفتاردرمانی شناختی به همراه دارودرمانی (۰۰۱/۰ >p ) و دارودرمانی به تنهایی (۰۰۱/۰ >p ) به طور معنیداری بر افسردگی پس از سکته مغزی موثر واقع شدند؛ مقایسه این دو روش درمانی نیز بیانگر وجود اختلاف معنیداری بود (۰۰۱/۰ >p ).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این تحققیق، هر دو دو روش دارودرمانی به تنهایی و رفتاردرمانی شناختی همراه دارودرمانی بر افسردگی پس از سکته مغزی مؤثر هستند ولی روش ترکیبی از رفتاردرمانی شناختی همراه دارو مؤثرتر است .
زهره رنجبر کهن، مرضیه سادات سجادی نژاد،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: ابراز وجود به عنوان یکی از عوامل مهمّ موفقیت در روابط بین فردی محسوب میشود. ضعف در این توانایی موجب افزایش تنش روانی و در نتیجه اختلال در زمینه بهداشت روانی افراد خواهد شد. از سوی دیگر تحقیقات قبلی بیانگر تأثیر ابراز وجود بر موفقیت تحصیلی و شغلی میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش ابراز وجود بر عزّت نفس و افسردگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد.
روش تحقیق: این مطالعه تجربی، به صورت پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه شاهد، در سال تحصیلی ۸۹-۱۳۸۸ انجام شد. تعداد ۴۰ دانشجو به شیوه خوشهای تصادفی در دو گروه مورد و شاهد (هر گروه متشکل از ۱۰ زن و ۱۰ مرد) انتخاب شدند. افراد گروه مورد به مدت ۸ جلسه تحت آموزش گروهی ابراز وجود قرار گرفتند. به منظور ارزیابی متغیرها قبل و بعد از آموزش از آزمون عزّت نفس Ellis Pop و پرسشنامه افسردگی بک ( Beck ) استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (ویرایش ۱۶) و آزمونهای MANCOVA و تی، در سطح معنیداری ۰۵/۰>p تجزیه و تحلیل شد ند.
یافتهها: آموزش ابراز وجود در گروه مورد، موجب افزایش میزان عزّت نفس و کاهش میزان افسردگی دانشجویان به صورت معنیداری گردید (۰۰۱/۰ =p برای هر دو)؛ اما این تأثیر در گروه شاهد مشاهده نشد (۰۵/۰ >p ) .
نتیجهگیری: میتوان از آموزش مهارتهای ابراز وجود به عنوان روشی در جهت افزایش بهداشت روانی دانشجویان رشتههای پزشکی استفاده نمود .
علی قلعهایها، محمدکاظم ضرابیان، محمد حقیقی، نوشین شیرخانلو،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تصویر ذهنی از بدن به تصویر و احساسی گفته میشود که شخص از اندازه و شکل بدن خود و اجزای سازنده آن در ذهن دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اختلال در تصویر ذهنی از بدن، با استفاده از آزمون نقاشی آدمک، بین بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و مقایسه آن با افراد غیر افسرده انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۳۰ نفر بیمار مبتلا به افسردگی اساسی بستریشده در بخش روانپزشکی بیمارستان فرشچیان همدان به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند؛ همچنین ۳۰ نفر از افراد غیر افسرده که از نظر ویژگیهای جمعیتشناختی نظیر جنس، سن، سطح تحصیلات و وضعیت تأهل با گروه مورد، همسان بودند، به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. تمام افراد مورد مطالعه با استفاده از مصاحبه بالینی ساختاریافته روانپزشکی و آزمون نقاشی آدمک با روش McHover مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزار SPSS (ویرایش ۱۶) و در سطح معنیداری ۰۵/۰>P تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: مقایسه نقاشیها بیانگر بروز بیشتر علایم حذف عضو، جایگزینی نادرست اندام، اندازه غیرمتعارف، بد ریختی تصویر، تناسب نادرست اندامها، استفاده از اشکال هندسی برای ترسیم و جایگزینی نادرست تصویر در نقاشی گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد بود (۰۱/۰>P، برای همه موارد). تفاوت معنیداری در میزان بروز شفافیت تصویر بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: وجود اختلال در تصویر ذهنی یک فرد مبتلا به افسردگی اساسی نسبت به بدن خود، میتواند بیانگر تغییر در فرایندهای قشری و ادراکی مغز باشد.
محمد مهدی حسنزاده طاهری، مرضیه مقرب، سید هادی اخباری، محمدرضا رئیسون، عمادالدین حسنزاده طاهری،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی از شایعترین پدیدههای هیجانی قرن حاضر است که در بین دانشجویان از ۲۰% تا ۶۱% شیوع دارد. شروع تحصیل در دانشگاه از مراحل بسیار حساس زندگی هر دانشجو میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع افسردگی در دانشجویان جدیدالورود دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی، تمامی دانشجویان پذیرفتهشده و ثبت نام کرده در سال تحصیلی ۸۹-۱۳۸۸ به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه دو بخشی جمعآوری گردید. قسمت اول حاوی سؤالات جمعیتشناختی بود و در قسمت دوم، دانشجویان به آزمون افسردگی ۲۱ سؤالی بک (Beck) پاسخ میدادند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS (ویرایش ۵/۱۱) در سطح معنیداری ۰۵/۰>P تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: در مجموع ۲۳۱ پرسشنامه تکمیل و بررسی شد. ۲۸ نفر (۱/۱۲%) از دانشجویان دچار درجاتی از افسردگی بودند که در ۲۳ نفر (۱۰%) خفیف و در ۵ نفر (۱/۲%) متوسط بود. هیچ موردی از افسردگی شدید مشاهده نگردید. بین شیوع افسردگی در بین دانشجویان و سطح درآمد خانواده (۰۲/۰=P) و شغل مادر (۰۳/۰=P) ارتباط آماری معنیداری مشاهده گردید.
نتیجهگیری: با وجود پایین بودن شیوع افسردگی در دانشجویان جدیدالورود دانشگاه علوم پزشکی بیرجند و مشاهده افسردگی در دانشجویان با درآمد کم خانواده، شاید بتوان با کاهش مشکلات اقتصادی و مشاوره از پیشرفت احتمالی افسردگی در دانشجویان در طول تحصیل جلوگیری نمود.
سجاد خدایی، رضا دستجردی، فاطمه حقیقی، سید علیرضا سعادتجو، عزیزالله کرامتی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از رایجترین عوارضی که مبتلایان به سرطان از آن رنج میبرند مشکلات روانی مانند افسردگی، کاهش عملکرد حیاتی و افزایش خطر مرگ میباشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر گروهدرمانی شناختی-رفتاری بر کاهش افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان میباشد. روش تحقیق: این پژوهش مطالعهای نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری متشکل از بیماران مبتلا به سرطان بیمارستان امام رضا(ع) شهرستان بیرجند در سال ۸۸- ۸۹ بوده و حجم نمونه هم شامل ۲۴ بیمار مبتلا به سرطان میباشد که بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV و آزمون افسردگی بک انتخاب شدند که به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسهی ۵/۱ ساعته تحت درمان شناختی-رفتاری به صورت گروهی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه درمان روانشناختی دریافت نکردند. به منظور تجزیه و تحلیل یافتهها از نرمافزار spss ۱۵,۰ و آزمونهای آماری Tزوج و تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافتهها: نتایج حاصل نشان داد که پس از اعمال روشهای درمان، میزان افسردگی بیماران گروه آزمایش به ۳۸/۷±۵۸/۸ کاهش پیدا کرد که از نظر آماری معنادار بود ( ۰۰۱/۰ > P) در حالی که میزان افسردگی گروه کنترل (۸۷/۱۱±۳۳/۲۸) کماکان ثابت بوده است. نتیجهگیری: درمان شناختی-رفتاری نقش پراهمیتی بر کاهش میزان افسردگی بیماران مبتلا به سرطان دارد. مداخلهی شناختی میتواند از طریق کاهش افسردگی، شناخت بیماران را تغییر دهد و آنها را قادر سازد که عقیده مثبتتری در کنترل خودشان داشته باشند.
فاطمه سمیعی سیبنی، زینب علیمرادی، طاهره صادقی،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: شیوه زندگی میتواند باعث ایجاد استرس، اضطراب و به دنبال آن افزایش فشار خون شود. با توجه به نقش مؤثر پرستاران در اجرای برنامههای آموزشی برای افزایش میزان خود کنترلی بیماران، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش رفتارهای ارتقادهنده سبک زندگی بر استرس، اضطراب، افسردگی و کنترل فشارخون بیماران مبتلا به هیپرتانسیون منطقه مینو در قزوین در سال ۱۳۸۹ طراحی و اجرا شد. روش تحقیق: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون تکگروهی بود که ۵۵ نفر از بیماران مبتلا به فشار خون ساکن در منطقه مینو در شهر قزوین، نمونههای پژوهش را تشکیل دادند. در ابتدای پژوهش، پرسشنامه ویژگیهای دموگرافیک و پرسشنامه عمومی DAS-۲۱ (استرس، اضطراب، افسردگی) توسط نمونهها تکمیل و فشار خون آنها توسط پژوهشگر ارزیابی و ثبت شدند؛ سپس ۴ جلسه آموزشی یک ساعته، به صورت بحث گروهی در ۵ گروه ۱۱نفره (۲ جلسه در هفته) برگزار گردید و در پایان هر جلسه فشار خون بیماران اندازهگیری شد. ۴ ماه بعد از اتمام مداخله، مجدداً پرسشنامهها توسط نمونههای مورد پژوهش تکمیل و فشار خون آنها ثبت گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون آماری Paired T-test با ۰۵/۰P< تحت نرمافزار SPSS (ویرایش ۱۷) استفاده شد. یافتهها: یافتههای این پژوهش تفاوت آماری معنیداری را در میانگین نمرات استرس (۰۰۷/۰P=)، اضطراب (۰۳۲/۰P=) و افسردگی (۰۰۰/۰P=) قبل و بعد از مداخله نشان داد، اما تفاوت آماری معنیدار در میانگین فشار خون سیستول و دیاستول قبل و بعد از مداخله وجود نداشت. نتیجهگیری: آموزش گروهی طی ۴ جلسه، میتواند سبب بهبود کنترل اضطراب، استرس و افسردگی در مبتلایان به فشار خون بالا گردد.
فرحناز شاکه نیا، بهروز بهروز، مهران فرهادی، شعله امیری، بهزاد بهروز،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: کودکان با عزّت نفس پایین، مستعد ابتلا به افسردگی هستند و افسردگی، بر کیفیّت زندگی و عملکرد تحصیلی تأثیر میگذارد؛ لذا پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه شادی، بر کاهش نشانههای افسردگی، ابعاد آن و عزت نفس کودکان انجام شد.
روش تحقیق: مطالعه از نوع نیمهتجربی، با گروههای مداخله و کنترل و طرح پیشآزمون- پسآزمون، بر روی دانشآموزان دبستانی ناحیه یک شهر اصفهان، در سال ۱۳۹۱ انجام شد. ۳۰ نفر از کودکان دارای معیار پژوهش، به روش نمونهگیری هدفمند و مبتنی بر ملاک، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. مداخلات شامل ۵ جلسه گروهی هفتگی (۶۰ دقیقهای) آموزش شادی برای کودکان و ۷ جلسه گروهی هفتگی (۴۰ دقیقهای) برای والدین (مادر) بود. به منظور ارزیابی افسردگی و عزّت نفس کودکان، از مقیاسهای CDI و RSS ، قبل و بعد از مداخله استفاده گردید . دادهها، با استفاده از نرمافزار SPSS (ویرایش ۱۶) و به کمک آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس تکمتغیّری تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: آموزش برنامه شادی، بر کاهش نشانههای افسردگی کل و ابعاد خلق منفی، مشکلات بینفردی، فقدان لذّت و عزّت نفس منفی و نیز بر عزّت نفس کودکان گروه آزمایش، اثرات معنیداری داشته (۰۵/۰ P< ) ، اما بر بعد ناکامی، تأثیر معنیداری نداشته است ( ۰۵/۰ P> ) ؛ همچنین اثر تعاملی جنسیّت و عضویّت گروهی بر افسردگی و عزّت نفس، معنیدار نبود.
نتیجهگیری: برنامه آموزش شادی، میتواند نشانههای افسردگی کودکان را کاهش و عزّت نفس آنها را افزایش دهد؛ لذا لازم است در کنار سایر درمانهای افسردگی مورد توجه واقع شود.
عبدالله امیدی، ابوالفضل محمدی، فاطمه زرگر، گودرز عکاشه،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال افسردگی عمده، شایعترین اختلال روانی با عودهای مکرّر است. یکی از زمینههای آسیبشناسی در افسردگی، وجود افکار و نگرشهای ناکارآمد در افراد است. درمان شناختی- رفتاری، یکی از پرکاربردترین درمانها در فاز فعّال این اختلال است و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی، یکی از درمانهای جدید در حوزه پیشگیری از عود اختلال افسردگی اساسی است. این مطالعه، با هدف ارزیابی اثربخشی درمان تلفیقی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان شناختی در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری کلاسیک بر نگرشهای ناکارآمد بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی انجام شده است. روش تحقیق: این مطالعه، به روش نیمهآزمایشی و با انتخاب تصادفی در دسترس انجام شد. از بین بیماران مراکز مشاوره دانشگاه تهران، دانشگاه شاهد و کلینیک توانبخشی صبا، تعداد ۹۰ بیمار از بین ۱۶۰ پرونده فعال روانپزشکی با معیارهای تشخیصی برای اختلال افسردگی اساسی انتخاب شدند. بیماران در سه گروه ۳۰ نفره شامل: گروه شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT)، رفتاردرمانی شناختی سنتی (CBT) و درمان متداول (TAU)، بهطور تصادفی قرار گرفتند و در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون، با استفاده از مصاحبه بالینی ساختاریافته، آزمون نگرشهای ناکارآمد و آزمون افسردگی بک، ارزیابی شدند. نتایج، با آزمون تحلیل کوواریانس و آزمونهای تعقیبی تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان میدهند که گروه تلفیقی و گروه CBT در مرحله پسآزمون، کاهش معنیداری در نگرشهای ناکارآمد و میزان افسردگی نشان دادند؛ در حالیکه در گروه TAU که درمان دارویی صرف برای آنها انجام شد، تفاوت معنیداری بین مراحل پیشآزمون و پسآزمون مشاهده نشد. نتیجهگیری: نتایج بیانگر این هستند که تلفیق درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی با CBT، نسبت به درمان دارویی، اثراتی مشابه با CBT سنتی دارد و میتواند از طریق کاهش تأثیر نگرشهای ناکارآمد، منجر به کاهش علایم افسردگی شود.
علی برخوری، محمدعلی حقبین، نبی بنازاده، بهناز بیرجندی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی اساسی از شایع ترین بیماریهای روان پزشکی شناخته میشود. . تشنّجدرمانی الکتریکی، همچنان مؤثّرترین درمان افسردگی اساسی میباشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه اثر دو روش القای بیهوشی با تیوپنتال سدیم و کتامین بر نتایج درمانی تشنّجدرمانی الکتریکی در بیماران افسرده اساسی بود. روش تحقیق: این مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفیشده دوسوکور، بر روی۶۰ بیمار مبتلا به افسردگی اساسی که بیماری آنها قبلاً توسط روانپزشک، تأیید شده و نیاز به تشنّجدرمانی الکتریکی داشتند، انجام شد. بیماران، در دو گروه ٣٠ نفری قرار گرفتند و در یک گروه، بیهوشی توسط کتامین و در گروه دیگر توسط تیوپنتال سدیم انجام شد و پاسخ درمانی انرژی مصرفی، مدّت زمان تشنّج و شدّت افسردگی (معیار همیلتون) در دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش ۲۱) و با کمک آزمونهای آماری mann-whitney و Chi-Square تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: شدّت افسردگی در هر دو گروه، ۶ هفته بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله کاهش آماری معنیداری نشان داد (۰۰۱/۰P<)؛ همچنین انرژی مصرفی، ۶ هفته بعد از مداخله (گروه کتامین ۴/۷±۸۰ و گروه تیوپنتال سدیم ۲/۱۲±۷/۸۴)، در گروه دریافتکننده تیوپنتال سدیم بالاتر از گروه دریافتکننده کتامین بود، ولی این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود. مدت زمان تشنّج نیز ۶ هفته بعد از مداخله، در گروه کتامین (۱/۱۰±۲/۳۳) و گروه تیوپنتال سدیم (۱/۲۱±۵/۳۲) بررسی شد که در گروه کتامین، بالاتر بود ولی این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود. نتیجهگیری: با توجه به افزایش طول مدّت تشنّج و کاهش شدّت افسردگی ناشی از مصرف کتامین در محدوده درمانی و و نظر به اثر ضدّ افسردگی آن، این دارو میتواند بهعنوان جانشین مناسبی برای شروع بیهوشی در بیماران مبتلا به افسردگی کاندید انجام تشنّجدرمانی الکتریکی مورد استفاده قرار گیرد. ..
ناهید رحمانی بیدختی، محمود صادقی خراشاد، بیتا بیجاری،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی، بهدلیل شیوع بالا و پیامدهای بعدی آن، یکی از مسائل مهم بهداشتی است. با توجه به مشکلات خاص تحصیل در رشته پزشکی و اهمیت سلامت روان در دانشجویان این رشته، مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع افسردگی و مقایسه آن در دانشجویان دو سال اول و دو سال آخر رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد. روش تحقیق: این مطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی، بر روی ۱۵۱ نفر (۸۴ نفر در سالهای اول و دوم و ۶۷ نفر در سالهای ششم و هفتم) از دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، در سال ۱۳۸۹ انجام شد. ارزیابی افسردگی، توسط آزمون کوتاه Beck، در دو گروه که بهصورت سرشماری انتخاب شده بودند، انجام گرفت. دادهها پس از جمعآوری و ورود به نرمافزار آماری SPSS (ویرایش ۱۵)، با کمک آزمونهای آماری کایاسکوئر و تیمستقل، در سطح معنیداری α کوچکتر از ۰۵/۰ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: تعداد ۱۵۱ دانشجو با میانگین سنی ۲±۲۲ سال، در این مطالعه شرکت کردند. شیوع افسردگی در کلّ ۱۵۱ نفر در تمام انواع خفیف، متوسط و شدید، ۸/۳۱% بود. شیوع افسردگی در دانشجویان سالهای اول و دوم رشته پزشکی، %۸/۲۹ و در دانشجویان دو سال آخر این رشته %۳/۳۴ بود که این اختلاف از نظر آماری معنیداری نبود. شیوع افسردگی، در پسران بیشتر از دختران بود که این تفاوت نیز از نظر آماری معنیدار نبود؛ همچنین ارتباط شیوع افسردگی با متغیّرهایی مانند: سن، محل سکونت، تحصیلات والدین، وضعیت مسکن و شغل والدین، معنیدار نبود. نتیجهگیری: به نظر میرسد، شیوع افسردگی در دانشجویان پزشکی نسبتاً بالا باشد، اگر چه تحصیل در رشته پزشکی، تأثیر قابلملاحظه ای در وضعیّت افسردگی دانشجویان ندارد.
محمد دهقانی فیروزآبادی، غلامرضا منشئی، زهرا دانای سیج، غلامرضا شریفزاده،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن، بهطور چشمگیری در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانپزشکی بهویژه افسردگی و اضطراب قرار دارند. نتایج پژوهشها، بیانگر اثربخشی مدیریت استرس بهشیوه شناختی- رفتاری بر افسردگی و اضطراب است. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به صرع و میگرن انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه کارآزمایی بالینی نیمهتجربی، از بین مراجعین به کلینیک مغز و اعصاب، ۲۱ بیمار مبتلا به صرع و ۱۹ بیمار مبتلا به میگرن که براساس مصاحبه بالینی و پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک، تشخیص افسردگی خفیف تا متوسط و اضطراب منتشر برای آنها داده شد، بهروش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه درمانی قرار گرفتند. هر گروه، بهطور جداگانه روش مدیریت استرس را دریافت کردند و بهمنظور مقایسه میزان بهبودی افسردگی و اضطراب، برای افراد هر گروه، قبل و پس از انجام مداخلات درمانی، پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS (ویرایش ۱۵) و با کمک آزمونهای آماری تیزوجی و مستقل، در سطح معنیداری ۰۵/۰P< تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: در این مطالعه، مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری، بر علائم افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به صرع و میگرن بهطور معنیداری مؤثّر واقع شد و بین نمرات پیشآزمون و پسآزمون، تفاوت معنیداری وجود داشت (۰۰۱/۰>P)؛ ولی بین دو گروه از نظر اثربخشی درمان، اختلاف معنیداری وجود نداشت. نتیجهگیری: بر اساس نتایج این تحقیق، روش مدیریت استرس، بر افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به صرع و میگرن مؤثّر است و نوع بیماری عصبشناختی، بر اثربخشی درمان، تأثیری ندارد. این روش میتواند در کنار دارودرمانی، بهصورت ترکیبی بهکار رود.
محمود شیرازی، حسین کوهکن عظیم، الهه خسروانی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران تحت همودیالیز، مشکلات مختلفی را در ارتباط با عوارض بیماری مانند مشکلات جسمی، اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی تجربه میکنند که این مشکلات میتوانند زمینهساز بروز اختلالات روانی در بیماران باشند. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی روانی به شیوه دوسا بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس بیماران همودیالیزی انجام شد.
روش تحقیق: این مطالعه نیمهتجربی، بر روی ۳۰ نفر از بیماران مرد همودیالیزی دارای پرونده در انجمن حمایت از بیماران کلیوی و مراکز خصوصی شهر زاهدان انجام شد. بیماران، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. بیماران گروه آزمایش در ۱۱ جلسه درمان ۴۵دقیقهای، تحت درمان آرامسازی روانی حرکتی دوسا قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-۲۱) بود. دادهها با استفاده از نرمافزار آماریSPSS (ویرایش ۱۹) و آزمونهای آماری تیمستقل و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمره افسردگی، اضطراب و استرس قبل از مداخله در بیماران گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری نداشت (۰۵/۰P>)؛ ولی بعد از مداخله در بیماران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل این تفاوت بهطور معنیداری کمتر بود (۰۰۱/۰P<). همچنین میانگین نمره افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران گروه آزمایش بعد از مداخله نسبت به قبل از آن بهطور معنیداری کاهش داشت (۰۰۱/۰P<)؛ ولی در بیماران گروه کنترل تفاوت معنیداری بهدست نیامد (۰۵/۰P>).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که توانبخشی روانی به شیوه دوسا بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس بیماران همودیالیزی تأثیر دارد؛ بنابراین پیشنهاد میگردد علاوه بر تجویز دارو، مداخلات روانشناختی برای این بیماران انجام شود.
ژیوار شافعی، سعید عباسی ملکی، فیروز قادری پاکدل،
دوره ۲۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: در طبّ سنتی، از بنفشه معطر بهعنوان ضدّ التهاب، خوابآور، آرامبخش، آنتیاکسیدان، ضدّ اضطراب و درمانکننده اختلالات عصبی-روانی استفاده میشود؛ از این رو، در این مطالعه اثر حاد ضدّ افسردگی عصاره هیدرو الکلی بنفشه معطر در موش سوری بررسی شد.
روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ۱۱۴سر موش سوری نر نژاد آلبینو، بهشکل تصادفی به گروههای دریافتکننده نرمالسالین (کنترل)(ml/kg, i.p۱۰)، فلوکستین (ml/kg, i.p۲۰)، ایمیپرامین (ml/kg, i.p۳۰) و عصاره بنفشه معطر (۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ml/kg, i.p ۴۰۰) تقسیم شدند. سنجش میزان افسردگی با آزمونهای رفتاری شنای اجباری (Forced swimming test)، معلّقماندن دم (Tail suspension test) و جعبه باز (Open field test) انجام گرفت.
یافتهها: بنفشه معطر (mg/kg ۱۰۰ تا ۴۰۰) سبب کاهش مدّتزمان بیحرکتی (بهترتیب برابر با ۰/۰۱P< و ۰/۰۰۱P<) در هر دو آزمون شنای اجباری و آزمون معلقماندن دم شد. عصاره این گیاه، زمان شناکردن را (بهترتیب ۰/۰۱P< و ۰/۰۰۱P<) بدون تغییر معنیدار در زمان صعودکردن (۰/۰۵P>) افزایش داد. در آزمون جعبه باز، دوزهای mg/kg۲۰۰ و mg/kg۴۰۰ بنفشه معطر سبب کاهش تعداد عبور از مربع و روی دو پا ایستادن (بهترتیب ۰/۰۵P< و ۰/۰۱P<) شد.
نتیجهگیری: احتمالاً دوزهای حاد بنفشه معطر، شبیه فلوکستین سبب بروز اثرات ضدّ افسردگی میشود.
سمانه حاجی محمدخانی، زهرا عابدیان، امین اظهری، محمدتقی شاکری، مهدی طالبی،
دوره ۲۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان زودرس و پیامدهای آن شامل نارسی نوزاد و بستریشدن در بخش NICU، با صدمات روحی- روانی به مادر و خانواده همراه است که با انجام مداخلات کمهزینه و عملی برای کاهش صدمات روحی- روانی میتوان نقش مهمی در ارتقای سلامت مادران داشت. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینهای جسمی- ذهنی بر افسردگی بعد از زایمان زودرس انجام شد.
روش تحقیق: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی ۱۰۰ زن با زایمان زودرس در هفته ۲۸-۳۶، در بیمارستانهای دولتی شهر مشهد در سال ۱۳۹۸ انجام شد. نمونهگیری به روش بلوکبندی تصادفی انجام و افراد مورد مطالعه به روش در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه کنترل (۵۰ نفر) و مداخله (۵۰ نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله تمرینهای ورزشی کششی را به همراه مراقبه توسط پژوهشگر در روز سوم بعد از زایمان، با تواتر دو جلسه در هفته تا ۸ جلسه، انجام دادند و گروه کنترل مراقبتهای معمول را دریافت کردند. پرسشنامه افسردگی Beck برای هر دو گروه در ۲۴ ساعت اول بعد از زایمان و در انتهای مطالعه تکمیل شد. تحلیل آماری دادهها با آزمونهای آماری تیمستقل، منویتنی و ویلکاکسون انجام گرفت.
یافتهها: میانگین نمرات افسردگی در گروه مداخله و کنترل در انتهای پژوهش تفاوت آماری معنادار داشت (۰/۰۰۱≥P). میانگین نمره افسردگی در گروه مداخله در ابتدا و انتهای پژوهش معنادار بود (۰/۰۰۱>P).
نتیجهگیری: برنامه ورزشی کششی با تمرکز روی جسم متعاقب زایمان میتواند میزان افسردگی در مادران با زایمان زودرس را کاهش دهد.
الهام باغبان باغستان، فاطمه شهابیزاده، تکتم سادات جعفرطباطبایی،
دوره ۳۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: ارتقای کارکردهای اجرایی از طریق بازی از راههای بهبود یادگیری کودکان دچار مشکلات یادگیری است که اثربخشی قطعی آن نیاز به بررسی بالینی دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی کودکان به شیوه بازی توام با مداخلات فراتشخیصی مشکلات هیجانی مادران بر اضطراب، افسردگی و کیفیت خواب این کودکان بود.
روش تحقیق: این پژوهش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری (دوماهه) بر روی ۴۲ کودک ۷ تا ۹ ساله در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد. گروههای آزمایش یک و دو تحت آموزش کارکردهای اجرایی به شیوهی بازی قرار گرفتند. همچنین به مادران کودکان گروه آزمایش ۲ پروتکل یکپارچه مداخلات فراتشخیصی آموزش داده شد و مادران گروه آزمایشی اول به عنوان گروه کنترل مادران آموزشی دریافت نکردند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر با رعایت پیشفرضهای آماری در سطح معنیداری (۰۵/۰α=) تحلیل شد.
یافتهها: در متغیر کیفیت خواب در مرحله پیگیری و پسآزمون (۰/۰۰۱>P) و متغیرهای اضطراب مرحله پسآزمون (۰/۰۴P=) و پیگیری (۰/۰۵P=) و در متغیر افسردگی (۰/۰۰۱>P) بین گروههای مداخله و کنترل تفاوت معنیدار بود و مداخله باعث ارتقای کیفیت خواب کودکان و بهبود شاخصهای اضطراب و افسردگی در هر دو گروه مداخله شده بود که این تأثیر در گروه کودکان و مادران بیشتر بود (۰/۰۰۱>P).
نتیجهگیری: آموزش کارکردهای اجرائی بهشیوه بازی با مداخلات فراتشخیصی مشکلات هیجانی مادران، بر نشانگان روانشناختی و کیفیت خواب کودکان با اختلال یادگیری مؤثر بود که میتواند بخشی از برنامه آموزشی دستاندرکاران آموزشوپرورش برای حل این مشکلات باشد.
*
مسئول مکاتبات: فاطمه شهابیزاده
پست الکترونیکی: f_shahabizadeh@yahoo.com
View ORCID iD Profile
You can also search for this author in: PubMed ResearchGate Scopus Google Scholar Google Scholar Profile