جستجو در مقالات منتشر شده


17 نتیجه برای رمضانی

عباس علی رمضانی، محمدرضا میری،
دوره 10، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1382 )
چکیده

مقدمه و هدف: برای دستیابی به توسعه اجتماعی پایدار به همیاری تک تک افراد جامعه نیاز است و رابطین بهداشتی پیشتاز این همیاری عمومی هستند که داوطلبانه قدم در راه مشارکت مردم در تامین و ارتقا سطح سلامتی جامعه گذاشته اند. این مطالعه با هدف ارزشیابی عملکرد و علل قطع همکاری رابطین بهداشتی با مراکز بهداشتی درمانی بیرجند انجام گرفت.مواد و روشها: در یک مطالعه توصیفی - تحلیلی تعداد 142 نفر از رابطین بهداشتی که در زمان پژوهش با مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه همکاری می کردند و 62 نفر از رابطین بهداشتی که طی 5 سال گذشته قطع همکاری نموده بودند توسط 2 پرسشنامه ساختاری مجزا مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین جهت ارزشیابی عملکرد مراکز بهداشتی و درمانی در خصوص طرح رابطین بهداشتی تعداد 6 مرکز بهداشتی و درمانی دارای رابط بهداشتی توسط چک لیست استاندارد وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج میانگین مدت همکاری رابطین بهداشتی 27.81 ماه بود و %84.5 رابطین بهداشتی از فعالیت های خود احساس رضایت داشتند و %92.3 آنان مهمترین انگیزه شرکت خود در طرح رابطین بهداشتی را ارتقا سطح آگاهی و دانش بهداشتی خود و دیگران عنوان نمودند. مهمترین دلایل قطع همکاری رابطین بهداشتی به ترتیب اولویت: 1- مهاجرت، 2- فاصله زیاد محل زندگی رابطین بهداشتی از مراکز بهداشتی و درمانی و 3- گرفتاری های شغلی بود که تمامی مشکلات یاد شده مربوط به مشکلات خانوادگی داوطلب بود.نتیجه گیری: با توجه به استراتژی های سازمان بهداشت جهانی مبنی بر حل مشکلات بهداشتی توسط خود مردم، توجه به انتخاب افراد واجد شرایط در طرح رابطین بهداشت برای ارتقا سطح سلامتی افراد جامعه و جلوگیری از عوامل قطع همکاری آنها کاملا ضروری به نظر می رسد.
محمدرضا میری، عباس علی رمضانی، حسین حنفی،
دوره 12، شماره 1 - ( تابستان 1384 )
چکیده

زمینه و هدف: دستیابی به توسعه اجتماعی پایدار به همیاری تک تک افراد جامعه نیاز دارد و تامین و ارتقای سطح سلامت که یکی از زیر بنایی ترین ابعاد تکامل اجتماعی بشر است، شاید بیش از جنبه های دیگر توسعه نیازمند همکاری عمومی باشد و رابطین بهداشتی پیش نیاز این همیاری عمومی هستند که داوطلبانه قدم در راه مشارکت مردم در تامین و ارتقای سطح سلامتی جامعه گذاشته اند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اجرای طرح رابطین بهداشت روستاهای اقماری بر میزان آگاهی و نگرش بهداشتی زنان روستایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، آگاهی و نگرش بهداشتی تعداد 121 نفر از زنان 49-15 ساله تحت پوشش چهار روستای اقماری خانه های بهداشت به عنوان گروه مورد در قبل و بعد از اجرای طرح رابطین بهداشت با تعداد 94 نفر از زنان 49-15 ساله تحت پوشش چهار روستای اقماری بدون رابط به عنوان گروه شاهد در دو مرکز بهداشتی، درمانی روستایی مقایسه شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه و به صورت مصاحبه حضوری انجام شد. داده ها با استفاده از آزمونهای t زوج شده و علامت (Sign) در سطح معنی داری P≤0.05 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمره آگاهی و نگرش بهداشتی زنان روستایی در دو گروه مورد و شاهد، بعد از اجرای طرح رابطین بهداشت افزایش یافته بود و اختلاف معنی داری در هر دو گروه قبل و بعد از مداخله وجود داشت (P<0.001)؛ در مقایسه اختلاف میانگین ها، اختلاف معنی داری بین دو گروه مورد مطالعه حاصل گردید (P<0.001).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش و تاثیر مثبت اجرای طرح رابطین بهداشت روستاهای اقماری بر میزان آگاهی و نگرش بهداشتی زنان روستایی، به نظر می رسد وجود رابطین بهداشت روستاهای اقماری در ارتقای سطح آگاهی و نگرش و به دنبال آن عملکرد بهداشتی زنان روستایی بسیار موثر و ارزشمند است؛ بنابراین اجرای این طرح در تمام مراکز بهداشتی و درمانی روستایی توصیه می شود.

عباس علی رمضانی، محمدرضا میری، فریبا شایگان،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1386 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف اصلی برنامه رابطین بهداشتی، ارتقا آگاهی و دانش آنان با استفاده از یک نظام آموزش فعال و مطلوب و تقویت نمودن مهارتهای آنان می باشد. لزوم برگزاری کلاسهای آموزشی مختلف درباره شیوه های زندگی سالم برای این قشر، در رابطه با تغذیه، تحرک، مقابله با استرس و مهارتهای زندگی ضروری به نظر می رسد تا علاوه بر کسب تواناییها و دانش عمومی، مهارتهای زندگی را نیز بیاموزند و به شیوه ای مناسب به جامعه منتقل نمایند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش بهداشت بر ارتقا سطح آگاهی رابطین بهداشت درباره شیوه های زندگی سالم طراحی و اجرا شد.روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 112 نفر از رابطین بهداشت که با مرکز بهداشتی، درمانی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند همکاری داشتند، مورد مطالعه قرار گرفتند و در کلاسهای آموزشی تغذیه، بهداشت مواد غذایی، تحرک، مقابله با استرس و مهارتهای زندگی شرکت کردند. به منظور ارزشیابی تاثیر آموزش، از پرسشنامه های ساختار یافته برای مقایسه سطح دانش و آگاهی رابطین بهداشت، قبل و پس از آزمون استفاده شد؛ داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری t زوج و Tukey در سطح معنی داری P<0.01 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: میانگین نمره آگاهی در کل مباحث آموزشی، قبل از مداخله 21.01 بود که بعد از مداخله به 27.88 افزایش یافت؛ این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (P<0.01). بیشترین و کمترین افزایش میزان آگاهی به دنبال مداخله آموزشی به ترتیب مربوط به سطح تحصیلات دانشگاهی و سطح تحصیلات ابتدایی بود؛ اختلاف سطح آگاهی رابطین بهداشت در سطوح مختلف تحصیلات نیز معنی دار بود (P<0.001).نتیجه گیری: مقایسه میانگین نمره آگاهی در رابطه با شیوه های زندگی سالم در قبل و بعد از مداخله نشان داد که آموزش مستمر رابطین بهداشت مثمر ثمر می باشد و لزوم برگزاری کلاسهای مختلف آموزشی جهت رابطین بهداشت بسیار ضروری به نظر می رسد؛ همچنین آموزش دادن توسط رابطین بهداشت با سطح تحصیلات بالاتر، به آنهایی که سطح تحصیلات کمتری دارند، موثر بوده است؛ بنابراین انتخاب رابطین بهداشتی از میان افراد تحصیلکرده، می تواند در امر ارتقا سطح سلامت جامعه موثرتر باشد.
موسی صالحی، سید حمیدرضا طباطبایی، عباسعلی رمضانی، عاطفه اصغریان، مطهره حیدری،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده

  زمینه و هدف : بر اساس مدل ادراکی یونیسف رفتار افرادی که به نحوی در مراقبت از کودکان نقش دارند، در پیامد رفتار مراقبت یعنی رشد کودک، تأٌثیر فراوان دارد. شاخص آنتروپومتریک وزن و قد برای سن ( WAZ و HAZ ) برای تشخیص سوء تغذیه و پایش رشد به طور گسترده به کار می‌رود. مطالعه حاضر با هدف تأثیر آموزش تغذیه و بهداشت با مدل ادراکی به مادران بر رشد دانش‌آموزان راهنمایی دخترانه شیراز انجام شد.

  روش تحقیق: در یک مطالعه نیمه تجربی همه دانش‌آموزان دختر در سه مدرسه راهنمایی از ناحیه چهار شیراز که به صورت تصادفی انتخاب شدند، مورد ارزیابی قد و وزن و سن قرار گرفتند و شاخصهای وزن برای سن و قد برای سن با نرم‌افزار EPI محاسبه و دخترانی که شاخصهای مذکور در آنها کمتر از 1- بود، مورد بررسی قرار گرفتند. مادران این دختران هفته‌ای یک بار به مدرسه دعوت شدند و به آنان در زمینه‌های تغذیه، سلامتی، برنامه‌ریزی درسی و تحرک و ورزش آموزش داده شد. پنج ماه بعد، قد و وزن دختران اندازه‌گیری و شاخصهای وزن برای سن و قد برای سن مجدداً محاسبه گردید. دانش‌آموزان دختر ناحیه سه شیراز (که از نظر اقتصادی شبیه ناحیه چهار بودند)، به عنوان شاهد انتخاب شدند. مادران در گروه شاهد آموزش ندیدند و تمامی شاخصهای فوق در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه‌گیری شد. داده‌های جمع‌آوری شده، با استفاده از روش تحلیل روند خطی در نسبتها و آزمونهای آماری t زوج شده در سطح معنی‌داری 05/0 P £ مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.

  یافته‌ها: مقایسه مقادیر فوق رشد معنی‌داری را در شاخص وزن به سن نشان داد (038/0> P ). تغییر معنی‌داری در شاخص قد به سن مشاهده نشد (34/0= P ). تغییرات شاخصهای فوق در گروه شاهد در این مدت معنی‌دار نبودند. انتقال دختران مورد مطالعه از ناحیه سوء تغذیه شدید و متوسط به ناحیه سوء تغذیه خفیف هم در این مدت زمان حائز اهمیت و معنی‌دار بود (05/0> P ).

  نتیجه‌گیری : در این مطالعه با استفاده از آموزش به والدین 25% دختران به رشد لازم رسیدند و رشد همه افراد دچار سوء تغذیه شدید بهبود یافت؛ به نظر می‌رسد آموزش تغذیه به مادران روش مؤثری در جهت کاهش سوء تغذیه دانش‌آموزان دختر باشد و لزوم برگزاری کلاسهای آموزشی برای مادران در زمینه تغذیه ضروری به نظر می رسد.


محمدحامد حسینی، عباسعلی رمضانی، محمد حنفی بجد، حسن حمیدی، کاظم صمیمی، محمدعلی محسن‌زاده، مالک مبینی، سمانه مالکی، غلامرضا آبی، حمیده توسلیان،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: مسمومیت‏های شغلی کشاورزان با عوامل آفت‏کش یکی از مسائل مهم بهداشتی در کشورهای در حال توسعه است. افزایش آگاهی کشاورزان اهمیت ویژه‏ای برای اقدامات پیشگیری دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آگاهی کشاورزان خراسان جنوبی در زمینه مسمومیت‏های شغلی در سال 1388 انجام شد.

  روش تحقیق: در این مطالعه مقطعی، 818 کشاورز با روش نمونه‏گیری خوشه‏ای از شهرستان‏های استان انتخاب شدند. برای همه افراد، پرسشنامه ‏ ای به روش مصاحبه، شامل اطلاعات جمعیت‏شناختی و میزان آگاهی از اقدامات احتیاطی (پیشگیری)، وسایل حفاظت فردی و نشانه‏ها و عوارض مسمومیت شغلی، تکمیل شد. داده ‏ ها با استفاده از نرم‏افزار SPSS (ویرایش 5/11) و آزمون ‏ های آماری لازم در سطح معنی‏داری 05/0>P تجزیه و تحلیل شدند.

  یافته‌ها: از بین کشاورزان مورد مطالعه، 802 نفر (04/98%) مرد و 16 نفر (96/1%) زن بودند. میانگین سن و سابقه کاری آنها به ترتیب 7/14±7/50 و 8/15±29 سال بود. میانگین نمره آگاهی از اقدامات احتیاطی 07/2±62/14 از 18 نمره، آگاهی از وسایل حفاظتی 78/1±94/4 از 7 نمره، و آگاهی از نشانه‏های مسمومیت 02/4±9/7 از 16 نمره بود. ارتباط معنی‏داری بین نمره آگاهی از اقدامات احتیاطی با سطح تحصیلات (003/0=P)، سن (002/0=P) و محل سکونت کشاورزان (001/0>P) مشاهد شد. مقایسه میانگین نمره این آگاهی با جنس و سابقه کار، ارتباط معنی داری را نشان نداد (05/0>P).

  نتیجه‌گیری: ارتقای سطح آگاهی بهداشتی کشاورزان در مورد خطرات سموم غیرمجاز، وسایل حفاظت فردی، رعایت مسائل زیست‌محیطی با اجرای برنامه‏های مناسب آموزشی الزامی است؛ همچنین اجرای تمهیدات لازم توسط نهادهای دولتی مربوطه برای توسعه سم‏پاشی با وسایل مکانیزه توصیه می‏شود.


غلامعلی حمیدی، مهدی هنرکار رمضانی، میثم نورانی آرانی، اژدر حیدری، حمیدرضا بنفشه،
دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1392 )
چکیده

 زمینه و هدف: درد نوروپاتیک، به دنبال آسیب یا اختلال سیستم اعصاب محیطی و مرکزی ایجاد می‌شود. از آنجایی که درمان این نوع دردها با مشکلات زیادی روبرو بوده و مورد بحث می‌باشند؛ در این مطالعه به بررسی اثر احتمالی اتوسوکسیماید به عنوان یک داروی ضدّ تشنّج و مسدودکننده کانال‌های کلسیمی نوع T بر تظاهرات رفتاری درد نوروپاتیک القاشده در موش‌های صحرایی پرداخته شد.

 روش تحقیق: مطالعه به صورت تجربی، بر روی شش گروه و هر گروه شامل 8 رأس موش‌های صحرایی نر نژاد Sprague Dawley در محدوده وزنی 230 تا 280 گرم انجام شد. گروه‌ها شامل: گروه کنترل، گروه آسیب فشاری مزمن بر عصب سیاتیک(CCI)  و گروه‌های دریافت‌کننده دارو شامل: گروه اتوسوکسیماید با سه غلظت 100، 200 و 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم و یک گروه دریافت‌کننده نرمال‌سالین بودند. آلودینیای حرارتی، مکانیکی و هیپرآلژزیای حرارتی، روز قبل از جراحی و 3، 5، 7، 14 و 21 روز بعد از جراحی ارزیابی شدند. آنالیز آماری ANOVA تکراری،  با استفاده از نرم‌افزار SPSS (ویرایش 16) برای مقایسه نتایج حاصل از تستهای رفتاری انجام شد.

 یافته‌ها: پاسخ رفتاری حیوانات گروه CCI در مقابل گروه شاهد، نسبت به تحریکات مکانیکی و حرارتی غیر دردناک (پدیده آلودینیا) و تحریکات حرارتی دردناک (پدیده هایپرآلژزیا) افزایش معنی‌داری را نشان داد (P<0/01)؛ همچنین پاسخ رفتاری حیوانات گروه دریافت‌کننده داروی اتوسوکسیماید با دوزهای مختلف نسبت به گروه نرمال‌سالین کاهش معنی‌داری را نشان داد (P<0/01 ،P<0/05).

 نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می‌دهد مدل درد CCI، به طور مؤثّری پاسخ رفتاری را به هر دو محرک حرارتی و مکانیکی افزایش می‌دهد؛ همچنین تجویز سیستمیک اتوسوکسیماید، تظاهرات رفتاری درد نوروپاتیک القاشده به روش CCI را به طور معنی‌داری کاهش می‌دهد؛ لذا اتوسوکسیماید می‌تواند به عنوان یک پتانسیل درمانی احتمالی جدید در درد نوروپاتیک مطرح گردد.


طیبه رمضانی، جواد بهارآرا، نگار صغیری،
دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: کلاله زعفران، به‌طور گسترده، بر ضدّ بیماری‌های مختلف انسان استفاده می‌شود. با توجه به خواص و موادّ تشکیل‌دهنده این گیاه، در مطالعه حاضر، اثرات عصاره آبی زعفران بر القای تمایز سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق‌شده از مغز استخوان موش صحرایی به سمت استئوبلاست، بررسی شد. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، سلول‌های مغز استخوان ران موش‌های صحرایی جدا شد و فلوسایتومتری برای شناسایی سلول‌ها انجام گرفت. در گروه تجربی، سلول‌های بنیادی، با غلظت‌های مختلف 5/0، 1، 5/1 و 2 میلی‌گرم در میلی‌لیتر عصاره آبی زعفران، تیمار شدند. اثر سیتوتوکسیک عصاره آبی زعفران، به‌روش MTT و اثرات تمایزی آن، با رنگ‌آمیزی آلیزارین قرمز و سنجش فعالیت آلکالین‌فسفاتاز بررسی شد. یافته‌ها: نتایج فلوسایتومتری با استفاده از آنتی‌بادی بر ضدّ CD44، بنیادی‌بودن سلول‌های مورد استفاده را تأیید نمود. یافته‌های حاصل از سنجش MTT نشان داد، این عصاره با غلظت حدود 5/1 میلی‌گرم در میلی‌لیتر ، در مدت 24 ساعت منجر به مرگ 50 درصد سلول‌های بنیادی مشتق از مغز استخوان رت می‌شود (001/0P<). نتایج رنگ‌آمیزی نشان داد، عصاره آبی زعفران، به‌صورت وابسته به دوز (بیشترین تمایز در غلظتg/ml µ700)، در مدت 21 روز منجر به تمایز این سلول‌ها به استئوبلاست می‌گردد؛ همچنین فعالیت آلکالین‌فسفاتازی بالاتر در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل ، در روز 14 مشاهده گردید (001/0P<). نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق‌شده از مغز استخوان رت تیمارشده با عصاره آبی زعفران، در مسیر تمایز، به استئوبلاست وارد می‌شوند.


شهین شادیانی، جواد بهارآرا، علیرضا ایرانبخش، طیبه رمضانی،
دوره 24، شماره 3 - ( پاييز 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سولفورافن نوعی ایزوتیوسیانات با اثرات ضدّ سرطانی است. در این مطالعه، اثر سولفورافن بر رگ‌زایی در پرده کوریوآلانتوئیک جوجه و فعالیت آنتی‌اکسیدانی آن بررسی شد.
روش تحقیق: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، تخم‌مرغ نطفه‌دار به‌طور تصادفی در 7 گروه هشت‌تایی شامل گروه‌های: شاهد، شاهد آزمایشگاهی و پنج گروه تیمار با دوزهای 50، 100، 200، 400 و µg/ml 800 سولفورافن در سه تکرار تقسیم شدند. در روز دوم انکوباسیون، پنجره ای روی تخم‌مرغ‌ها ایجاد و در روز هشتم تیمار انجام شد .روز دوازدهم، از تمام نمونه‌ها عکس تهیه شد و تعداد و طول انشعابات عروقی روی پرده کوریوآلانتوئیک و نیز در جنین‌ها، وزن و طول سری-دمی محتوی هموگلوبین عروق، با آزمون درابکین اندازه‌گیری شد. اثرات آنتی‌اکسیدان سولفورافن با آزمون DPPH و ABTS بررسی شد. نتایج با آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه (ANOVA) و نرم‌افزارSPSS  (نسخه 16) در سطح معنی‌داری 05/0، تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد، در غلظت µg/ml50 سولفورافن، اثرات معنی‌داری بر روند رگ‌زایی مشاهده نشد؛ در حالی که در غلظت‌های 100، 200، 400 و µg/ml 800 از سولفورافن به‌صورت وابسته به دوز منجر به مهار تعداد، طول و محتوی هموگلوبین عروق خونی و کاهش وزن جنین‌ها و طول سری-دمی در مقایسه با گروه کنترل گردید. نتایج حاصل از آزمون‌های آنتی‌اکسیدان DPPH و ABTS نشان داد که این ماده به‌صورت وابسته به دوز منجر به مهار رادیکال‌های آزاد  می گردد.
نتیجه‌گیری: سولفورافن دارای خواص ضدّ رگ‌زایی و آنتی‌اکسیدانی است و می‌تواند کاندیدای مناسب برای درمان بیماری‌های مرتبط با رگ‌زایی باشد.
 


میترا مودی، غلامرضا شریف زاده، صدیقه رمضانی، لیلی جلیلیان،
دوره 24، شماره 4 - ( زمستان 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: شناسایی عوامل مؤثّر بر اتخاذ رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دانش‌آموزان، گامی در ارتقای سلامت دهان است. مطالعه حاضر به‌منظور تعیین قدرت پیشگویی‌کنندگی سازه‌های مدل پندر در رابطه با رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دانش‌آموزان ابتدایی شهر نهبندان، در سال تحصیلی 96-1395 انجام شد.
روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، بر روی 464 دانش‌آموز پایه پنجم و ششم ابتدایی شهر نهبندان انجام شد. دانش‌آموزان به‌روش تصادفی سیستماتیک وارد مطالعه شدند. ابزار پژوهش، پرسش‌نامه استاندارد بررسی سازه‌های مدل پندر بود. داده‌ها پس از ورود به نرم‌افزار  SPSS (ویرایش 19)، با کمک آزمون‌های آماری آنالیز واریانس یک‌طرفه، تست تعقیبی توکی، کای‌اسکوئر، تست دقیق فیشر، رگرسیون خطی و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. از آمار توصیفی نیز برای شرح و توصیف داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین سنّی افراد مورد مطالعه، 0/79±11/48 سال بود. بر اساس نتایج آزمون Anova، بین تحصیلات پدر و سازه‌های رفتار (0/035=P)، الگوسازی بین‌فردی (0/05=P) و تأثیرگذاری وضعیتی (0/011=P) و نیز بین تحصیلات مادر و خودکارآمدی (0/022=P) از مدل پندر اختلاف معنی‌داری مشاهده گردید. اختلاف بین رفتارهای مسواک‌زدن (0/001P=)، مراجعه به دندانپزشک (0/008=P) و جنسیت نیز معنی‌دار بود. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد، ارتباط معنی‌داری بین سازه‌های خودکارآمدی درک‌شده، احساسات مثبت نسبت به رفتار، تأثیرگذارنده‌های بین‌فردی و تعهد به طرح عمل با رفتار سلامت دهان و دندان دانش‌آموزان وجود داشت (0/05>P).
نتیجه‌گیری: برای تغییر رفتارهای دهان و دندان دانش‌آموزان می‌توان از مدل ارتقای سلامت به‌عنوان یک الگوی استاندارد استفاده نمود.

محمود برفی، محمدرضا میری، عباسعلی رمضانی، انسیه نوروزی،
دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: مصرف سیگار یک رفتار پیچیده آموخته شده است و برنامه های آموزشی با فراهم ساختن دانش و آگاهی لازم نقش مهمی در توانا ساختن افراد دارد، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مبتنی بر تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده بر مصرف سیگار در مردان سیگاری شهرستان زیرکوه انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، نمونه گیری در سال 1395 به روش خوشه‌ای از بین مردان سیگاری تحت پوشش تمامی خانه های بهداشت شهرستان زیرکوه، با حجم نمونه 94 نفر ( 47=n انجام شد. ابزار گرد آوری اطلاعات شامل پرسش نامه محقق ساخته مبتنی بر سازه های تئوری رفتار برنامه ریزی شده بود که و از نظر روایی و پایایی، تایید شد. مداخله آموزشی در6 جلسه 90 دقیقه‌ای برای گروه مداخله انجام و پرسشنامه برای هر دو گروه قبل، بلافاصله و سه ماه بعد از مداخله تکمیل گردید. داده ها به کمک آزمون های آماری Tمستقل، کای اسکوئر، آنالیز واریانس تکرار شده در سطح معنی داری 0/05 تحلیل شد.
یافته‌ها: یافته ها نشان دادکه تفاوت معنی داری در میانگین نمرات آگاهی، نگرش، هنجار انتزاعی، کنترل رفتاری درک شده، قصد رفتار و رفتار مصرف سیگار در بین افراد گروه مداخله در مقایسه نمره قبل و بعد از انجام مداخله به وجود آمد (0/001p< ) اما این تغییرات در گروه کنترل معنی دار نبود.
نتیجه‌گیری: آموزش مبتنی بر تئوری رفتار برنامه­ریزی شده میتواند تاثیر قابل ملاحظه ای بر اصلاح رفتار مصرف سیگار در مردان جامعه روستایی داشته باشد.

طاهر شهریاری، عباسعلی رمضانی، عاطفه غلامی، عبدالحکیم ذوالفقاری،
دوره 25، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به افزایش روز افزون جمعیت در جهان، نیاز مردم به میوه‌ها و سبزی‌ها روز به روز افزایش می‌یابد. میوه‌ها و سبزی‌ها بخش مهمی از رژیم غذایی انسان را تشکیل می‌دهند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آلودگی میکروبی در سالاد و سبزیجات عرضه‌شده در رستوران‌ها و فست‌فودهای شهر بیرجند انجام گرفت.
روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی، پس از شناسایی رستوران‌ها و فست‌فودهایی که عرضه‌کننده سالاد و سبزیجات در شهر بیرجند در سال 1394 بودند، تعداد 100 عدد نمونه به‌صورت تصادفی در شرایط کاملاً استریل از هر یک از رستوران‌ها و فست‌فودها جمع‌آوری شد. نمونه‌ها در شرایط استاندارد به آزمایشگاه منتقل و میزان آلودگی میکروبی آنها براساس روش‌های کار آزمایشگاهی استاندارد مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران تعیین گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بیشترین آلودگی سبزی و سالاد به‌ترتیب مربوط به مخمر (28%)، استافیلوکوک اروئوس (13%) و اشرشیاکلی E.Coli (9%) بود و آلودگی انتروکوک و تخم انگل در نمونه‌های جمع‌آوری شده دیده نشد. نمونه‌های گرفته شده، 69درصد مطابق با استاندارد و 31 درصد مطابق با استاندارد نبود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج آزمایش‌های انجام‌شده، حدود 31درصد نمونه‌ها دارای آلودگی بودند که نشان می‌دهد شستشوی اولیه سبزیجات انجام می‌گیرد، ولی احتمالاً ضدّ عفونی انجام نمی‌گردد؛ بنابراین آموزش در زمینه ضدّ عفونی سبزیجات و مواد اولیه سالاد و بازرسی و نمونه‌برداری مرتب و مداوم سالاد و سبزیجات، ضروری به نظر می‌رسد.
مریم خدادادی، حدیقه دری، عباسعلی رمضانی، مرضیه عدالتیان، اقدس ملکی، زهرا عصاری،
دوره 26، شماره 2 - ( تابستان 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: فلزات سنگین سرب و کادمیوم، ترکیبات سمی و سرطان‌زایی هستند که از طریق پوست جذب ‏می‌شوند. هدف از این مطالعه، تعیین میزان فلزات سنگین سرب و کادمیوم در مارک‌های پرمصرف لوازم آرایشی ابروی (ریمل و تاتو) توزیع‌شده در شهر بیرجند بود.
روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، با مراجعه به اتحادیه صنف لوازم آرایشی و مرکز بهداشت بیرجند، با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده، تعداد 12 مرکز انتخاب و با مراجعه به آنها، تعداد 63 نمونه پرمصرف از محصولات ریمل و تاتوی ابرو انتخاب شد. با توجه به محدودبودن برندهای لوازم آرایشی ابرو، از کلّیه برندهای موجود نمونه‌برداری شد. با روش هضم اسیدی و دستگاه جذب اتمی، مقدار سرب و کادمیوم نمونه‌های مورد مطالعه تعیین گردید. داده‌ها با کمک آزمون‌های آماری کروسکال‌والیس و من‌ویتنی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین غلظت سرب در نمونه‌های ریمل و تاتو به‌ترتیب بین 227/4-51/8 میکروگرم بر گرم و 313/6-37/1 میکروگرم بر گرم و در تمامی نمونه‌های مورد مطالعه غلظت کادمیوم «صفر» بود. بین نمونه‌های مختلف تاتوی مورد آزمایش، از نظر غلظت سرب اختلاف آماری معنی‌داری وجود داشت (0/05P<)؛ ولی اختلاف بین نمونه‌های ریمل از نظر آماری معنی‌داری نبود (0/761P=).
نتیجه‌گیری: با توجه به غیرمجازبودن میزان غلظت فلز سنگین سرب در نمونه‌های آرایشی رایج و نیز عدم تفاوت قابل ملاحظه در بین برندهای معروف، اطلاع‌رسانی کافی در مورد خطرات مصرف زیاد اینگونه مواد، ضروری است.

عاطفه غلامی، سمیه احمدی، انسیه نوروزی، عباسعلی رمضانی،
دوره 27، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پوسیدگی دندان شایع‌ترین بیماری دوران کودکی است که برخلاف سایر بیماری‌های عفونی این بیماری را نمی‌توان توسط آنتی‌بیوتیک متوقف کرد. این مطاله با هدف تعیین آگاهی، نگرش و عملکرد دانش‌آموزان ابتدایی شهر بیرجند در خصوص بهداشت دهان و دندان در سال 1395 طراحی و اجرا گردید.
روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی، بر روی 390 نفر از دانش‌آموزان دوره دوم ابتدایی شهر بیرجند در سال 1395 انجام شد. افراد با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه‌ای با 4 بخش اطلاعات دموگرافیک، آگاهی (7 سؤال)، نگرش (10 سؤال) و عملکرد (8 سؤال) بود. داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط نرم‌افزار SPSS  (ویرایش 18) و با استفاده از آزمون‌های آماریt-test   مستقل و ANOVA در سطح معنی‌داری P<0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: اکثر افراد (40/5%) دارای آگاهی متوسط بودند. به‌طور کلی 2/6درصد افراد دارای نگرش ضعیف،25/6 درصد دارای نگرش متوسط و 71/8 درصد دارای نگرش خوب بودند. میانگین نمره عملکرد دانش‌آموزان 1/71±5/48 برآورد گردید. اکثر افراد مورد مطالعه (40/3%) دارای عملکرد متوسط، 31/5درصد دارای عملکرد خوب و 28/2 درصد دارای عملکرد ضعیفی بودند. بین میزان آگاهی و نگرش، آگاهی و عملکرد و همچنین بین نگرش و عملکرد، ارتباط آماری معناداری به‌دست آمد (0/001P=).
نتیجه‌گیری: نگرش دانش‌آموزان از بهداشت دهان و دندان در سطح خوبی بود؛ اما میزان آگاهی و عملکرد آنها در سطح متوسط قرار داشت که این مسئله نیاز به گسترش برنامه‌های آموزشی در جهت ارتقای بهداشت آگاهی و عملکرد دانش‌آموزان و والدین آنها را درخصوص بهداشت دهان و دندان آشکار می‌سازد.
 
زهرا سعادتی، طاهر شهریاری، محمدحسن نمائی، فاطمه سهل آبادی، عباسعلی رمضانی،
دوره 27، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیوآئروسول‌هـا ذرات هـوابردی هسـتند کـه شامل باکتری‌ها، ویروس‌ها‌ و قارچ‌ها هستند. واکنش انسان نسبت به بیوآئروسول‌هـا بسیار متفاوت اسـت. این مطالعه با هدف تعیین تراکم ذرات باکتریایی قابل‌کشت در هوای داخل و خارج مهدکودک‌های شهر بیرجند انجام گردید.
روش تحقیق: این مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی بود. شهر بیرجند بر اساس موقعیت جغرافیایی به 5 منطقه تقسیم شد و 6 مهد به صورت تصادفی انتخاب شد. نمونه‌برداری در شیفت صبح از 6 مهدکودک منتخب صورت گرفت. محیط کشت‌های مورد استفاده برای باکتری‌ها تریپتیک سوی آگار بود. نمونه­برداری در دبی L/min 28/3 در زمان 35 دقیقه در فاصله‌ای 0/8 تا 1 متر از سطح زمین در مرکز هر کلاس انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و آزمون‌های آماری من-ویتنی و کروسکال والیس صورت گرفت و سطح معناداری (0/05P<) در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بیشترین میانگین بار میکروبی باکتریایی در ماه بهمن با مقادیر (CFU/m3) 8/04±3/83 و ذرات معلق در اسفندماه (CFU/m3) 382/54±196/13 بود. بین تراکم باکتریایی با ذرات معلق و دما 0/05<P) ارتباط معناداری وجود نداشت. بین تراکم باکتریایی و کل ذرات معلق ارتباط معناداری وجود داشت. (0/05>P). بین میزان انواع ذرات معلق (PM1، PM2.5،PM10 ) با محیط داخل و خارج مهدکودک رابطه معناداری وجود داشت (0/05>P).
نتیجه‌گیری: از یافته‌های این مطالعه می‌توان غلظت آلودگی باکتریایی از نظر کمی و نوع جنس‌های شناسایی شده و مقدار ذرات معلق موجود در هوا را برای جلوگیری از اثرات سوء بر سلامتی شناسایی نمود.
فاطمه نوزادی، طاهر شهریاری، عباسعلی رمضانی، سعید یوسفی،
دوره 28، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده

شیر از منابع مهم تغذیه‌ای بوده و تقلّب در شیر یک تهدید جدی برای سلامتی انسان محسوب می‌شود. این مطالعه با هدف تعیین وجود تقلّب مواد خنثی کننده و شیرخشک در شیرخام و شیر پاستوریزه توزیع شده در شهر بیرجند در سال 1397 طراحی و اجرا گردید. در این مطالعه توصیفی- تحلیلی تعداد 271 نمونه شیر (۱۸۱ نمونه شیر خام و ۹۰ نمونه شیر پاستوریزه) مورد بررسی و داده‌ها پس از تحلیل آماری با نرم افزار spss در سطح معنی‌داری 0/05>P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته‌های این پژوهش، در هیچ یک از نمونه‌های شیر مورد مطالعه مواد خنثی کننده مشاهده نشد. تعداد ۱۷ نمونه (6/3 درصد) از شیر‌های مورد مطالعه دارای شیر خشک بودند و بیشترین توزیع فراوانی نسبی شیرخشک (در نمونه‌های مثبت تقلّب شیرخشک)، مربوط به شیر خام (۱۴ نمونه) بود. در این مطالعه ارتباط آماری معنی‌داری بین فراوانی نسبی شیرخشک با مکان فروش شیر و فصل عرضه با وجود شیرخشک ارتباط معنی­داری مشاهده گردید. (0/05>P).
به نظر می‌رسد توزیع این گونه محصولات دست‌کاری شده در مناطقی از شهر که وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم مناسب نیست و نیز در فصل زمستان از شیوع بیشتری برخوردار باشد. با توجه به نتایج مطالعه حاضر وجود یک سیستم کنترل کارآمد، اتخاذ تدابیر پیشگیرانه برای جلوگیری از آلودگی شیر بسیار ضروری است.

مصطفی حسین زاده، عباسعلی رمضانی، علی یوسفی نیا، مریم خراشادی زاده، قائم براتی، مریم خدادادی،
دوره 28، شماره 4 - ( زمستان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کرونا ویروس تبدیل به یک پاندمی جهانی شده و بیشتر کشورهای جهان را درگیر نموده است. آرایشگاه به‌عنوان یکی از اماکن عمومی است که اغلب در اثر رعایت‌نکردن اصول بهداشتی و استفاده از لوازم آلوده می‌تواند بیماری‌های واگیر نظیر ایدز، هپاتیت و بیماری‌های پوستی را منتقل کند. این مطالعه با هدف بررسی رعایت پروتکل‌ها و دستورالعمل‌های موجود در خصوص پیشگیری و کنترل بیماری کرونا در آرایشگاه‌های مردانه شهر بیرجند در سال 1399 انجام شد.
روش تحقیق: در مطالعه مقطعی - تحلیلی حاضر با روش نمونه‌گیری تصادفی، به 145 آرایشگاه در سطح شهر بیرجند مراجعه شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات در این مطالعه چک‌لیست تهیه شده از آیین‌نامه راهنمای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بود. داده‌های به‌دست‌آمده توسط نرم‌افزار آماری 18SPSS و با استفاده از آزمون‌های من ویتنی و کروسکال والیس در سطح معناداری (0/05Pمورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که میانگین کلی رعایت پروتکل‌های بهداشتی و الزامات سلامت محیط و کار، 2/52±24/28 و میانگین رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در حیطه بهداشت و حفاظت فردی، بهداشت ساختمان، بهداشت ابزار و تجهیزات و بهداشت مواد غذایی به ترتیب 2/08±13/73، 0/68±2/31 ،0/64±7/22 و 0/11±1/01 بود. ارتباط معناداری بین میزان رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی و متغیر سن و منطقه جغرافیایی مشاهده شد (0/05P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه، لزوم آموزش در جهت رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی و نظارت مداوم توسط کارشناسان بهداشتی در آرایشگاه‌های مردانه ضروری به نظر می‌رسد.

سعیده خسروی بیژائم، فهیمه نیک رفتار، مجید شایسته، حمید آزادمهر، صدیقه رمضانی، قاسمی، حسین حاتمی کیا،
دوره 29، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه با‌‌توجه به تغییر سبک‌زندگی و گذار اپیدمیولوژیک،‌ بیماری‌های غیرواگیر همچون فشارخون‌ بالا و عوامل‌خطر مربوط به آن به یکی از مهم‌ترین اولویت‌های سلامت تبدیل شده‌اند. ‌لذا این مطالعه با‌ هدف بررسی شیوع فشارخون بالا و عوامل‌ خطر مرتبط با آن در جنوب‌شرقی ایران در سال‌های 1395 و 1400 انجام ‌شد.
روش تحقیق: در‌ این مطالعه توصیفی که بخشی از طرح ملی استپس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بود، بزرگسالان بالای 18‌سال مقیم در استان خراسان‌جنوبی که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند،‌ به‌روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند‌مرحله‌ای طبقه‌بندی‌شده انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه پیمایش ملی عوامل‌خطر بیماری‌های غیرواگیر (اطلاعات بوم‌شناسی،‌ سنجش‌های رفتاری،‌ جسمانی و بیولوژیک) زیر‌نظر نویسندگان حوزه معاونت بهداشتی دانشگاه توسط تیم پرسشگری جمع‌آوری شد و با استفاده آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون کای اسکوئر) در نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: شیوع فشارخون بالا در سال 1395،‌4/25درصد بود و در‌ سال 1400 به 4/36درصد افزایش یافت.‌ با این‌که درصد آگاهی بیماران افزایش یافته؛ اما درصد پوشش دریافت‌ مؤثر درمان از 8/39 درصد به 4/27 درصد کاهش یافته است.‌ شیوع عوامل‌خطر رفتاری در سال 1400 نسبت به سال 1395 کاهش و شیوع عوامل‌خطر جسمانی‌ (به‌جز اضافه‌وزن)‌ افزایش داشته‌است. درصد‌استفاده‌ از نمک‌پاش کاهش‌ یافته اما همچنان از میانگین کشوری بالاتر است و مصرف مناسب میوه و سبزیجات از میانگین کشوری کمتر است.
نتیجه‌گیری: ‌شیوع فشارخون بالا در استان خراسان‌جنوبی در نتیجه افزایش تدریجی عوامل‌خطر جسمانی و عدم رعایت رژیم‌غذایی سالم در‌حال افزایش است. براین‌اساس اتخاذ سیاست‌ها و مداخلات پیشگیرانه با‌توجه به عوامل‌خطر شایع و تأکید بر پیگیری درمان ضروری به‌نظر می‌رسد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2023 CC BY-NC 4.0 | Journal of Birjand University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb