جستجو در مقالات منتشر شده


۲۳ نتیجه برای حیدری

طوبی کاظمی، بهروز حیدری، راضیه رضایی، غلام رضا شریف زاده، اصغر زربان،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( زمستان ۱۳۸۴ )
چکیده

زمینه و هدف: کاتاراکت به عنوان یک مشکل بهداشت عمومی در سراسر جهان و عامل اصلی نابینایی محسوب می شود که عوامل متعددی در تشکیل آن نقش دارند. مطالعه حاضر با هدف تعیین برخی عوامل خطر از جمله وضعیت فشار خون، شاخص توده بدنی (BMI)، میران تحصیلات، شغل و سیگار کشیدن، در بیماران مبتلا به کاتاراکت انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۱۷۶ بیمار مبتلا به کاتاراکت (گروه مورد) و ۱۷۶ فرد سالم (گروه شاهد) مراجعه کننده به بیمارستان ولی عصر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بیرجند با هم مقایسه شدند. دو گروه از نظر سن و جنس همسان شدند؛ سپس فشار خون، قد و وزن افراد مورد مطالعه اندازه گیری و پرسشنامه ای حاوی اطلاعات مورد نظر تکمیل شد. اطلاعات جمع آوری شده پس از کدگذاری، با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای Chi-Square,t و Logistic Regression در سطح a=۰,۰۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: سابقه فشار خون بالا (۲۹,۵% در گروه مورد و ۱۹.۳% در گروه شاهد) (P=۰.۰۲۶)، میزان تحصیلات پایین (۸۸.۱% بی سواد در گروه مورد و ۶۴.۲% در گروه شاهد) (P<۰.۰۰۱)، شغل کشاورزی (۳۵.۲% در گروه مورد و ۲۲.۲% در گروه شاهد) (P<۰.۰۰۱) و سیگار کشیدن (۱۸.۸% در گروه مورد و ۱۰.۸% در گروه شاهد) (P=۰.۰۳۵) در بیماران گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود؛ اما BMI در گروه شاهد بیشتر بود (۶.۸% در گروه مورد و ۱۶.۵% در گروه شاهد) (P<۰.۰۰۱).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که پرفشاری خون، کشیدن سیگار و سطح تحصیلات پایین از جمله عوامل خطر کاتاراکت محسوب می شوند و لازم است جهت کنترل آنها برنامه های مداخله ای صورت گیرد.

محمدحسین داوری، بهروز حیدری، ابراهیم شیرزاده، فاطمه شخص امام پور،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده

زمینه و هدف: پیوند کامل قرنیه (Penetrating Keratoplasty: PK) درمان نهایی درصد قابل توجهی از بیماریهای قرنیه می باشد؛ از طرفی شایعترین پیوند بافتی انسان طی چهل سال اخیر محسوب می شود؛ به دلیل مطالعات نسبتا محدود منطقه ای در این زمینه در کشورمان و تغییر در اندیکاسیون های پیوند، مطالعه حاضر به منظور تعیین اندیکاسیون و نتایج کلینیکی حاصل از این عمل در شهر بیرجند انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی، پرونده تمام بیمارانی که در دو بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بیرجند تحت عمل پیوند قرنیه قرار گرفته بودند (طی سالهای ۸۱-۱۳۷۹) مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. از نظر سنی بیماران به دو گروه زیر ۲۵ سال و بالای ۲۵ سال تقسیم شدند؛ از نظر شغل نیز بیماران به سه گروه کشاورز و دامدار، مشاغل سخت شهری (کارگر، صنعتگر)، مشاغل آسان شهری (کارمند، راننده، خانه دار و محصل) طبقه بندی شدند. مشخصات فردی بیماران، تشخیص کلینیکی قبل از عمل، چشم پیوندی و اندیکاسیون پیوند قرنیه، با استفاده از پرسشنامه خودساخته جمع آوری گردید؛ داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری t و Chi-Square در سطح معنی داری a=۰,۰۵ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: در مجموع پرونده ۸۰ بیمار، مورد مطالعه قرار گرفت. اندیکاسیون های پیوند قرنیه به ترتیب شامل کدورت قرنیه (لوکوم) %۶۲,۵، قوز قرنیه (%۲۰ (Keratoconus: KC و سایر موارد %۱۷.۵ بود. لوکوم قرنیه به ترتیب در مردان و زنان شامل %۶۸.۴ و %۷۳.۹ موارد پیوند بود. KC در گروه سنی کمتر از ۲۵ سال شایعترین علت پیوند قرنیه در این مطالعه بود.
نتیجه گیری: کدورت قرنیه (لوکوم) اندیکاسیون اصلی پیوند قرنیه در این تحقیق بود؛ این یافته با نتایج سایر مطالعات مغایرت دارد و شاید علت آن شرایط خاص منطقه بیرجند و شایع بودن ترومای قرنیه و عفونت ناشی از آن در اثر اصابت خار زرشک و ایجاد لوکوم قرنیه باشد که این مساله نیاز به مطالعه بیشتری دارد.

موسی صالحی، سید حمیدرضا طباطبایی، عباسعلی رمضانی، عاطفه اصغریان، مطهره حیدری،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده

  زمینه و هدف : بر اساس مدل ادراکی یونیسف رفتار افرادی که به نحوی در مراقبت از کودکان نقش دارند، در پیامد رفتار مراقبت یعنی رشد کودک، تأٌثیر فراوان دارد. شاخص آنتروپومتریک وزن و قد برای سن ( WAZ و HAZ ) برای تشخیص سوء تغذیه و پایش رشد به طور گسترده به کار می‌رود. مطالعه حاضر با هدف تأثیر آموزش تغذیه و بهداشت با مدل ادراکی به مادران بر رشد دانش‌آموزان راهنمایی دخترانه شیراز انجام شد.

  روش تحقیق: در یک مطالعه نیمه تجربی همه دانش‌آموزان دختر در سه مدرسه راهنمایی از ناحیه چهار شیراز که به صورت تصادفی انتخاب شدند، مورد ارزیابی قد و وزن و سن قرار گرفتند و شاخصهای وزن برای سن و قد برای سن با نرم‌افزار EPI محاسبه و دخترانی که شاخصهای مذکور در آنها کمتر از ۱- بود، مورد بررسی قرار گرفتند. مادران این دختران هفته‌ای یک بار به مدرسه دعوت شدند و به آنان در زمینه‌های تغذیه، سلامتی، برنامه‌ریزی درسی و تحرک و ورزش آموزش داده شد. پنج ماه بعد، قد و وزن دختران اندازه‌گیری و شاخصهای وزن برای سن و قد برای سن مجدداً محاسبه گردید. دانش‌آموزان دختر ناحیه سه شیراز (که از نظر اقتصادی شبیه ناحیه چهار بودند)، به عنوان شاهد انتخاب شدند. مادران در گروه شاهد آموزش ندیدند و تمامی شاخصهای فوق در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه‌گیری شد. داده‌های جمع‌آوری شده، با استفاده از روش تحلیل روند خطی در نسبتها و آزمونهای آماری t زوج شده در سطح معنی‌داری ۰۵/۰ P £ مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.

  یافته‌ها: مقایسه مقادیر فوق رشد معنی‌داری را در شاخص وزن به سن نشان داد (۰۳۸/۰> P ). تغییر معنی‌داری در شاخص قد به سن مشاهده نشد (۳۴/۰= P ). تغییرات شاخصهای فوق در گروه شاهد در این مدت معنی‌دار نبودند. انتقال دختران مورد مطالعه از ناحیه سوء تغذیه شدید و متوسط به ناحیه سوء تغذیه خفیف هم در این مدت زمان حائز اهمیت و معنی‌دار بود (۰۵/۰> P ).

  نتیجه‌گیری : در این مطالعه با استفاده از آموزش به والدین ۲۵% دختران به رشد لازم رسیدند و رشد همه افراد دچار سوء تغذیه شدید بهبود یافت؛ به نظر می‌رسد آموزش تغذیه به مادران روش مؤثری در جهت کاهش سوء تغذیه دانش‌آموزان دختر باشد و لزوم برگزاری کلاسهای آموزشی برای مادران در زمینه تغذیه ضروری به نظر می رسد.


مهرداد جهانشاهی، محمد جعفر گلعلی پور، کامران حیدری،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: سفالومتری از شاخه‌های علم آنتروپومتری است. با توجه به اهمیت شاخص‌های آنتروپومتریک و کاربرد آن در جراحی پلاستیک، پزشکی قانونی، آناتومی و ارتودنسی، این مطالعه به منظور تعیین انواع شکل صورت پسران جوان در گروههای قومی شهرستان گرگان انجام شد. روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به صورت مقطعی روی ۳۹۸ نفر پسر ۱۷-۲۰ ساله در دو گروه قومی فارس بومی و ترکمن که از نظر بالینی سالم بودند، به روش سفالومتری انجام شد. در این بررسی طول و عرض صورت توسط سفالومتر مدّرج میلیمتر مارتین سالر، با دقت ۵/۰ میلیمتر و خط‌کش T اندازه‌گیری شد و به کمک این ابعاد، شاخص پروسوپیک به دست آمد و بر اساس این شاخص شکل صورت به پنج گروه بین‌المللی طبقه‌بندی شد؛ سپس فراوانی و درصد طبقات شکل صورت در دو گروه قومی مورد مقایسه قرار گرفت. در بررسی رابطه شاخصهای ریخت‌شناسی با گروه قومی از آزمون کای اسکوئر و به منظور مقایسه میانگین اندازه‌های آنتروپومتریک از آزمون تی در سطح اطمینان ۹۵% (۰۵/۰=) استفاده گردید. یافته‌ها: شکل غالب صورت در گروه قومی فارس بومی از نوع مزو‌پروسوپیک (۴۴%) و در گروه ترکمن نیز از نوع مزو‌پروسوپیک (۴/۳۸%) بود. نوع نادر شکل صورت در بالغین مذکر فارس بومی، هایپرلپتوپروسوپیک و هایپر اوری پروسوپیک (۴%) و در گروه قومی ترکمن هایپر اوری پروسوپیک (۶/۸%) بود. میانگین شاخص پروسوپیک در دو گروه قومی ذکر شده تفاوت آماری معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری: این مطالعه علاوه بر مشخص‌کردن انواع (تیپ‌های) صورت در این منطقه، نشان‌ داد تنوع شکل صورت در گروههای قومی، به علت عامل ژنتیکی و وراثت، می‌تواند متنوع باشد.
ایرج شهرامیان، حمیدرضا محمودزاده ثاقب، زهرا حیدری،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف: متادون و بوپرنورفین به ترتیب آگونیست و آگونیست نسبی گیرنده‏های اپیوئیدی می‏باشند. اپیوئیدها دارای اثرات جانبی بر روی بافت‏های مختلف بدن بویژه بافت کلیه می‏باشند. در این مطالعه اثر متادون و بوپرنورفین بر تغییرات حجمی کلیه موش صحرایی نر مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ۱۵ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن ۱۵±۲۵۰ گرم انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. نمونه‌ها در گروه اول mg/kg ۵/۰ متادون و در گروه دوم ng/kg ۳۰ بوپرنورفین به طور روزانه و به صورت تزریق داخل صفاقی، به مدت ۱۵ روز دریافت نمودند. به نمونه‌های گروه سوم (شاهد)، نرمال‏سالین تزریق شد. پس از آخرین تزریق، حیوانات بیهوش شدند و کلیه راست آنها خارج گردید. کلیه‏ها پس از جدا‏کردن غده فوق‏کلیه و کپسول، توسط محلول فرمالین ۷% بافر شده به مدت ۷۲ ساعت ثابت شدند. سپس در آگار ۵/۳% قالب‏گیری و توسط دستگاه برش بافت، برش‏های تاجی به ضخامت یک میلی‏متر از آنها تهیه شد. با استفاده از روش کاوالیری و شمارش نقاط، حجم کلیه‏ها محاسبه و مقایسه بین گروه‏ها با استفاده از آزمون آماری غیرپارامتری کروسکال‏والیس انجام شد. سطح معنی‏داری ۰۵/۰>P در نظر گرفته ‏شد. یافته‌ها: میانگین حجم کلیه در گروه تجویز متادون ۸/۴۴±۴/۶۰۲، در گروه تجویز بوپرنورفین ۴/۸±۴/۵۶۶ و در گروه شاهد ۳/۱۶±۴/۵۶۶ میلی‏متر مکعب بود. مقایسه گروه‏ها با آزمون آماری کروسکال‏والیس، تفاوت معنی‏داری را در حجم کلیه نشان نداد (۰۵/۰>P). نتیجه‌گیری: متادون و بوپرنورفین با دوز و مدت مورد استفاده در این مطالعه اثر محسوسی بر تغییرات حجم کلیه نشان ندادند؛ هرچند افزایش نسبی حجم کلیه در گروه تجویز متادون در مقایسه با گروه بوپرنورفین و شاهد می‏تواند نشانگر تغییرات آسیب‏شناختی ابتدایی کلیه تحت تاثیر این اپیوئید باشد.


غلامحسین یعقوبی، بهروز حیدری، محمدعلی یعقوبی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۸ )
چکیده

کبودی دور چشم به دنبال علل ضربه‏ای به ناحیه سر و گردن و علل غیر ضربه‏ای دیده می‏شود. در این مقاله یک مورد خود به خودی کبودی دور چشم غیرضربه‏ای دو طرفه در خانمی ۲۴ ساله در ماه هشتم حاملگی گزارش شده است. این بیمار ۱۲ ساعت پس از استفراغ، متوجه کبودی دور چشمانش شد که این کبودی به صورت دو طرفه با برتری در چشم راست بود. بیمار سابقه تروما و عمل جراحی قبلی سر و گردن را ذکر نمی‏کرد. حدّت بینایی، معاینات چشمی، فشار خون و آزمایش ادرار بیمار طبیعی بود. این کبودی، ۲۰ روز بعد از مراجعه اول بیمار، کاملا رفع شد و بیمار پس از گذشت شش ماه مشکلی نداشت. علل عمومی و موضعی زیادی برای ایجاد خونریزی دور چشم وجود دارد ولی علت بروز خود به خودی کبودی دور چشم در بیمار حامله‏ای که شواهد بیماری پره‏اکلامپسی را ندارد، ناشناخته است.


زهرا سلیمی، رضا حیدری، وحید نجاتی، آزاده اسکندری، زهرا قاسمی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: گونه‌های فعال اکسیژن و استرس اکسیداتیو، نقش مهمی در توسعه ناهنجاری‌های دیابتی بازی می‌کنند. با توجه به اهمیت گیاهان دارویی، در این مطالعه، اثر عصاره آبی سماق (Rhus coriaria L) بر پراکسیداسیون لیپیدی و نفروپاتی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ۳۰ سر رت نر نژاد ویستار به وزن ۱۸۰ تا ۲۳۰ گرم استفاده شد. موش‌ها به ۵ گروه ۶‌تایی تقسیم شدند. به رت‌های گروه کنترل هم حجم ماده تزریقی سرم فیزیولوژی تزریق شد. رت‌های گروه دوم، با تزریق صفاقی تک دوز آلوکسان ( mg/kgbw١٢٠) دیابتی شدند. به رت‌های گروه سوم، چهارم و پنجم علاوه بر تیمار مشابه گروه دوم، عصاره آبی سماق به ترتیب با دوزهای ٥٠، ١٠٠ و mg/kg ٢٥٠ به مدت ٤ هفته گاواژ گردید. در پایان دوره تیمار، نمونه‌های خون از قلب جمع‌آوری شد. غلظت مالون‌ دی‌آلدئید (MDA) پلاسما به عنوان محصول نهایی پراکسیداسیون لیپیدی اندازه‌گیری شد؛ به علاوه بافت کلیه جدا شد و با استفاده از رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین برای آنالیزهای هیستولوژی آماده شد. داده‌ها از نظر آماری، با استفاده از آنالیز واریانس یک‌طرفه و آزمون Tukey بررسی گردید. یافته‌ها: تیمار با عصاره سماق منجر به کاهش معنی‌دار سطح MDA در گروه‌های دیابتی تحت تیمار با عصاره در مقایسه با گروه کنترل و گروه دیابتی شد (۰۵/۰>P)؛ به علاوه تیمار با عصاره منجر به بهبود قابل ملاحظه عوارض جانبی ناشی از دیابت قندی یعنی بهبود اندازه فضای ادراری و کاهش هیالینه شدن شریانچه آوران در بافت کلیه رت‌های دیابتی شد. نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که سماق می‌تواند سبب کاهش پراکسیداسیون لیپیدی و آسیب کلیه در رت‌های دیابتی ‌شود.
آزاده اسکندری، رضا حیدری، فرح فرخی، زهرا سلیمی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه استرس اکسیداتیو و رادیکال‌های آزاد ناشی از آن به عنوان یک عامل مهم در پاتوژنی ناشی از دیابت شناخته می‌شود. در این مطالعه تأثیر عصاره آبی ریزوم مرغ بر نفروپاتی ناشی از دیابت و پراکسیداسیون لیپیدها در پلاسما بررسی شده است. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ۳۰ رت نر بالغ نژاد ویستار به طور تصادفی در ۵ گروه ۶تایی قرار گرفتند. به رت‌های گروه کنترل سرم فیزیولوژی تزریق شد. رت‌های گروه دوم، با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسینSTZ) ) با دوز mg/kg,ip۷۰ دیابتی شدند. به رت‌های دیابتی گروه سوم، چهارم و پنجم، عصاره آبی ریزوم مرغ به ترتیب با دوزهای ۵۰، ۲۵۰ و mg/kg ۵۰۰ به مدت ۴ هفته خورانده شد. بعد از پایان دوره تیمار، از قلب رت‌ها خون‌گیری به عمل آمد و بعد از بازکردن حفره شکم، کلیه‌ها برداشته شد و در محلول فرمالین ۱۰٪ قرار گرفت. میزان مالون‌دی‌آلدئید MDA)) پلاسما به عنوان شاخص پراکسیداسیون لیپیدها مورد سنجش قرار گرفت. نمونه‌های کلیوی نیز بعد از برش‌گیری و رنگ‌آمیزی، از نظر تغییرات ساختمانی بررسی شدند. یافته‌ها: سطح MDA پلاسما در رت‌های دیابتی درمان شده با عصاره در دوز mg/kg۵۰۰ کاهش معنی‌داری نسبت به گروه دیابتی کنترل نشان داد (۰۱/۰=P). در کلیه موش‌های دیابتی گروه کنترل تحلیل گلومرولی، اتساع فضای ادراری و تغییرات هیالینه‌ شدن جدار عروق مشاهده شد. این تغییرات در رت‌های تحت تیمار با عصاره تخفیف نشان داد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره آبی ریزوم مرغ سبب کاهش پراکسیداسیون لیپیدهای پلاسما و تخفیف آثار بافتی نفروپاتی دیابتی می‌شود.
علی‌اکبر حیدری، محمدجواد قبولی، کیارش قزوینی، مریم مجتبوی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: کشت و رنگ‌آمیزی‌های زیل‌نلسون و فلوئورسنت، روش‌های استاندارد تشخیص سل هستند. وقت‌گیر بودن و گاه دقت پایین آنها مطرح‌کننده نیاز به روش‌های تشخیصی سریع‌تر و دقیق‌تر می‌باشد؛ روش‌هایی که بتوانند در موارد عدم دسترسی به نمونه مناسب جهت اسمیر و کشت، جایگزین اقدامات تهاجمی گردند و علاوه بر آسان و سریع‌بودن، دقت تشخیصی قابل قبول داشته باشند. هدف از این مطالعه، بررسی ارزش تشخیصی PCR خون در سل ریوی می‌باشد. روش تحقیق: این مطالعه روایی یک روش تشخیصی، بر روی ۶۴ بیمار مبتلا به سل ریوی اثبات شده (بر اساس معیارهای پروتکل ملی سل) و ۲۸ فرد کاملاً سالم انجام گرفت. از تمام این افراد ۵/۴ میلی‌لیتر خون تهیه و با ۵/۰ میلی‌لیتر EDTA مخلوط گردید. آزمایش PCR پس از DNA Extraction با استفاده از پرایمر SI ۶۱۱۰ انجام شد. یافته‌ها: میانگین سنی گروه مورد، ۶/۱۸±۸/۴۹ و در گروه شاهد ۵/۱۸±۲/۴۸ بود و از این افراد به ترتیب ۴/۴۸% در گروه مورد و ۲۵% در گروه شاهد مرد بودند.PCR خون در ۲۳ بیمار مبتلا به سل ریوی، مثبت گزارش شد؛ اما هیچکدام از افراد گروه شاهد، PCR مثبت نداشتند که حساسیت ۷/۳۵% و ویژگی ۱۰۰% برای این آزمایش محاسبه می‌گردد. نتیجه‌گیری: با در نظر گرفتن ویژگی ۱۰۰% PCR (علی‌رغم حساسیت کم)، در شرایطی که دسترسی به یک نمونه مناسب وجود ندارد، PCR مثبت خون نیاز به انجام اقدامات تهاجمی را برطرف می‌کند و با قطعی‌شدن سریع تشخیص و درمان زودرس، بیمار نجات می‌یابد.


آزاده رنجبر حیدری، جینا خیاط‌زاده، مهدی کشته‌گر،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: بهبود زخم، فرایند پیچیده‌ای شامل ۴ مرحله: هومئوستاز، التهاب، تکثیر و بازسازی مجدد می‌باشد. در بیماری دیابت قندی، فرایند بهبود زخم بسیار تضعیف شده است. از این رو معرفی ترکیبات جدید جهت تسریع التیام زخم، مورد استقبال واقع می‌شود. انتظار می‌رود گیاه جغجغه (Prosopis farcta) با دارابودن اثرات ضدّ التهابی، ضدّ میکروبی و ضدّ دیابتی خود، احتمالاً موجب تسریع فرایند التیام زخم‌های دیابتی گردد. لذا مطالعه حاضر به بررسی اثر عصاره آبی ریشه گیاه جغجغه، بر روند ترمیم زخم در موش‌های دیابتی پرداخت. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، ۱۸سر موش صحرایی نر نژاد ویستار، به طور تصادفی به ۳ گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی و گروه تیمار (دیابتی تیمار با عصاره ریشه گیاه) تقسیم شدند. گروه‌های دیابتی، با تزریق STZ دیابتی شدند. در همه گروه‌ها، در دو طرف پشتی بدن، سه سوراخ به قطر ۴ میلی‌متر ایجاد شد. به مدت ۲ روز، روزی ۳ بار، گروه‌های تیمار تحت درمان موضعی با عصاره آبی ریشه گیاه جغجغه وگروه‌های کنترل، تحت تیمار با نرمال‌سالین قرارگرفتند. در روزهای ۴، ۸ و ۱۰، از سوراخ‌های در حال ترمیم، نمونه‌برداری مجدد (قطرmm ۶) انجام شد. در بررسی بافت‌شناسی، تراکم سلول‌های التهابی و تشکیل مجدد اپی‌تلیوم پوست و عروق خونی جدید، در ناحیه در حال ترمیم، در همه گروه‌ها مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها: روند تشکیل سلول‌های التهابی (در روز ۱۰ پس از پانچ)، ضخامت اپی‌تلیوم (از روز۴ تا ۱۰) و تراکم عروق خونی (در روز ۴ و ۸)، در سوراخ‌های گروه دیابتی تیمار شده با عصاره آبی ریشه، به طور معنی‌داری (۰۰۱/۰>P و ۰۱/۰>P) نسبت به گروه‌های کنترل تغییر نشان داد. نتیجه‌گیری: باتوجه به نتایج فوق، عصاره ریشه گیاه جغجغه، احتمالا ًبا تسریع روند التهابی، تکثیر اپی‌تلیوم و تشکیل عروق خونی، دارای نقش مؤثر بر روند ترمیم زخم‌های دیابتی است؛ هر چند مطالعات بیشتر در این زمینه مورد نیاز می‌باشد.
غلامحسین یعقوبی، بهروز حیدری،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده

خانم ۴۴ ساله‌ای با کاهش بینایی و مگس‌پران از ۴ روز قبل در چشم راستش، به کلینیک چشم‌پزشکی مراجعه نمود که در معاینه چشم، بهترین حدّت بینایی تصحیح‌شده در چشم راست ۸۰/۲۰ و در چشم چپ ۲۰/۲۰ بود. بررسی سگمان قدامی، در هر دو چشم طبیعی بود. فوندوسکوپی چشم راست، پارگی شبکیه بعد از ۱۵ ماه از جراحی نزدیک‌بینی را نشان داد. جداشدگی شبکیه ساب‌کلینیکال، با خونریزی زجاجیه همراه بود. معاینه ته چشم در چشم چپ، در حدّ طبیعی بود. در اطراف پارگی، فتوکوآگولاسیون با لیزر دیود انجام شد. جداشدگی شبکیه ساب‌کلینیکال و خونریزی ویتره، یک ماه بعد از فتوکوآگولاسیون با لیزر، با موفقیت و بهبودی همراه گردید؛ ولی گسترش چین‌خوردگی ماکولا، حدّت بینایی بیمار را به ۲۰۰/۳ کاهش داد.


سید ابراهیم حسینی، مژده حیدری،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: والسارتان به عنوان آنتاگونیست گیرنده‌های آنژیوتانسین II (Ang II)، در درمان اختلالات فشار خون مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر بافت‌های مختلف بدن دارای تأثیر است؛ لذا این مطالعه، با هدف بررسی اثر داروی والسارتان بر عملکرد محور هیپوفیز- گناد در موش‌های صحرایی ماده بالغ انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه، از ۴۰ سر موش صحرایی ماده بالغ که به ۵ گروه ۸ تایی شامل: گروه‌های کنترل، شاهد و ۳ گروه تجربی تقسیم شدند، استفاده گردید. در ابتدا، با تزریق عضلانی استرادیول والرات و پروژسترون، حیوانات هم سیکل شدند و سپس به حیوانات گروه شاهد، روزانه یک میلی‌لیتر روغن زیتون (حلال دارو) و به گروه‌های تجربی نیز روزانه دوزهای ۱۰۰، ۲۰۰ و ۴۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن، داروی والسارتان گاواژ گردید. حیوانات گروه کنترل، تحت هیچ تیماری قرار نگرفتند. کلّیه تجویزها برای مدت ۲۱ روز انجام و در روز پایانی، با خونگیری از قلب حیوانات و تهیه سرم مورد نیاز با کمک کیت‌های هورمونی مربوطه، میزان هورمون‌های FSH، LH، استروژن و پروژسترون اندازه‌گیری شد. داده‌ها با کمک آزمون تجزیه و تحلیل واریانس یک‌طرفه ANOVA و آزمون تعقیبی توکی، مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج آنالیز آماری داده‌ها نشان داد که داروی والسارتان با دوزهای ۲۰۰ و mg/kg۴۰۰، باعث کاهش معنی‌دار هورمون‌های FSH، LH، استروژن و پروژسترون در سطح معنی‌داری ۰۵/۰P< می‌شود. نتیجه‌گیری: والسارتان به عنوان آنتاگونیست رسپتورهای Ang II، احتمالاً با مهار ترشح هورمون‌های گنادوتروپین و بلوکه‌نمودن اثر آنها بر سلول‌های فولیکولی، باعث کاهش هورمون‌های جنسی ماده می‌گردد.
غلامعلی حمیدی، مهدی هنرکار رمضانی، میثم نورانی آرانی، اژدر حیدری، حمیدرضا بنفشه،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده

 زمینه و هدف: درد نوروپاتیک، به دنبال آسیب یا اختلال سیستم اعصاب محیطی و مرکزی ایجاد می‌شود. از آنجایی که درمان این نوع دردها با مشکلات زیادی روبرو بوده و مورد بحث می‌باشند؛ در این مطالعه به بررسی اثر احتمالی اتوسوکسیماید به عنوان یک داروی ضدّ تشنّج و مسدودکننده کانال‌های کلسیمی نوع T بر تظاهرات رفتاری درد نوروپاتیک القاشده در موش‌های صحرایی پرداخته شد.

 روش تحقیق: مطالعه به صورت تجربی، بر روی شش گروه و هر گروه شامل ۸ رأس موش‌های صحرایی نر نژاد Sprague Dawley در محدوده وزنی ۲۳۰ تا ۲۸۰ گرم انجام شد. گروه‌ها شامل: گروه کنترل، گروه آسیب فشاری مزمن بر عصب سیاتیک(CCI)  و گروه‌های دریافت‌کننده دارو شامل: گروه اتوسوکسیماید با سه غلظت ۱۰۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم و یک گروه دریافت‌کننده نرمال‌سالین بودند. آلودینیای حرارتی، مکانیکی و هیپرآلژزیای حرارتی، روز قبل از جراحی و ۳، ۵، ۷، ۱۴ و ۲۱ روز بعد از جراحی ارزیابی شدند. آنالیز آماری ANOVA تکراری،  با استفاده از نرم‌افزار SPSS (ویرایش ۱۶) برای مقایسه نتایج حاصل از تستهای رفتاری انجام شد.

 یافته‌ها: پاسخ رفتاری حیوانات گروه CCI در مقابل گروه شاهد، نسبت به تحریکات مکانیکی و حرارتی غیر دردناک (پدیده آلودینیا) و تحریکات حرارتی دردناک (پدیده هایپرآلژزیا) افزایش معنی‌داری را نشان داد (P<۰/۰۱)؛ همچنین پاسخ رفتاری حیوانات گروه دریافت‌کننده داروی اتوسوکسیماید با دوزهای مختلف نسبت به گروه نرمال‌سالین کاهش معنی‌داری را نشان داد (P<۰/۰۱ ،P<۰/۰۵).

 نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می‌دهد مدل درد CCI، به طور مؤثّری پاسخ رفتاری را به هر دو محرک حرارتی و مکانیکی افزایش می‌دهد؛ همچنین تجویز سیستمیک اتوسوکسیماید، تظاهرات رفتاری درد نوروپاتیک القاشده به روش CCI را به طور معنی‌داری کاهش می‌دهد؛ لذا اتوسوکسیماید می‌تواند به عنوان یک پتانسیل درمانی احتمالی جدید در درد نوروپاتیک مطرح گردد.


وحید قوامی قنبرآبادی، جمشید جمالی، علیرضا حیدری بکاولی، محمد طیبی، حسین نظری حیانو، محمدتقی شاکری،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده

 زمینه و هدف: ﻃﻮل زﻣﺎﻧﻲ ﻣﻮج QRS، یک پیشگوییکننده قوی برای مرگ و میر به‌‌‌ویژه در بیماران با نارسایی قلبی است. مطالعات انجام‌شده در مورد نقش مدت زمان QRS، در پیشگویی حوادث آریتمیک بطنی در بیماران دارای دفیبریلاتور داخل قلبی (ICD)، نتایج متناقضی داشتهاند. از آنجا که آریتمی‌های بطنی در بیماران دارای ICD، ثبت شده و با شوک الکتریکی (شوک به‌جا یا نابه‌جا) خاتمه داده می‌شوند، در این مطالعه به بررسی رابطه مدت زمان QRS با وضعیت دریافت شوک‏های به‌جا و نابه‌جای ICD پرداخته شد.

 روش تحقیق: در یک مطالعه مقطعی، ۶۵ بیمار مبتلا به بیماری قلبی که به علل مختلف برای پیشگیری از مرگ ناگهانی، تحت تعبیه ICD قرار گرفته بودند، بررسی شدند. قبل از تعبیه ICD، مدت زمان QRS در الکتروکاردیوگرام سطحی بیماران، اندازه‌گیری و ثبت شد؛ همچنین متغیرهای سن، جنس، اندیکاسیون تعبیه، سابقه خانوادگی مرگ ناگهانی قلبی و مدت زمان QTc بیماران ثبت گردید. در ویزیتهای پیگیری، بیماران، تحت بازبینی ICD قرار گرفتند و وضعیت دریافت اولین شوک‏های به‌جا یا نابه‌جای ICD در آنها بررسی و ثبت گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از رگرسیون لجستیک در نرمافزار آماری SPSS (ویرایش ۵/۱۱) استفاده شد.

 یافته‌ها: میانگین سن بیماران ۲۰/۱۷±۹۲/۴۷ سال بود. ۱۸ نفر (۷/۲۷%) از بیماران مؤنث بودند و ۵۸ نفر (۲/۸۹%) سابقه خانوادگی مرگ ناگهانی قلبی داشتند. میانگین مدت زمان موج QRS ۱۱۷/۹۴±۳۶/۷۸هزارم ثانیه و میانگین مدت زمان QTc ۴۶۶/۹۷±۶۲/۴۲هزارم ثانیه بود. وضعیت دریافت شوک‏های به‌جا یا نابه‌جای ICD، با مدت زمان QRS ارتباط معنی‌داری نداشت اما در میان متغیرهای مورد بررسی، تنها با شرکت سازنده ICD ارتباط معنی‌دار داشت (P<۰/۰۰۱).

 نتیجه‌گیری: مدت زمان QRS، با وضعیت دریافت شوک‌های به‌جا یا نابه‌جای ICD، ارتباط معنی‌داری ندارد و نمی‏توان از آن به عنوان پیشگویی‌کننده حوادث آریتمیک بطنی در بیماران دارای ICD استفاده کرد.

 


محمد صالحی، سید مسعود هاشمی کروئی، آیت الله نصرالهی عمران، مسعود مبینی، مریم اصغر حیدری،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: گیاه باریجه (Ferula gummosa)، یکی از گیاهان بومی ایران است که دارای خواص دارویی از جمله خواص ضدّ قارچی می‌باشد. این مطالعه به‌منظور تعیین اثر عصاره‌های آبی و الکلی ریشه باریجه بر رشد قارچ‌ها انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، عصاره‌های آبی، اتانولی و متانولی پودر ریشه گیاه باریجه، به‌روش سوکسله تهیه شد؛ سپس اثر ضدّ قارچی آن در رقّت ۱/۰ با مقادیر مختلف، به سه روش دیسک‌گذاری، چاهک و تعیین MIC (Minimum inhibitory concentration) و MFC (Minimum fungicidal concentration) بر ضدّ سه سویه پاتوژن قارچی کاندیدا آلبیکنس (PTCC ۵۰۲۷)، آسپرژیلوس‌فومیگاتوس (PTTC ۵۰۰۹) و تریکوفیتون‌روبروم (PTTC ۵۱۴۳) مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: در روش دیسک و چاهک، هیچ‌گونه اثر مهاری نشان داده نشد. MIC و MFC تمامی عصاره‌ها برای آسپرژیلوس‌فومیگاتوس و ترایکوفیتون‌روبروم، بیشتر از ۱۰۴×۵ میکروگرم بر میلی‌لیتر بود. MIC عصاره اتانولی و متانولی برای کاندیداآلبیکنس به‌ترتیب برابر با: ۱۰۳×۱۲/۳ و ۱۰۴×۲۵/۱ میکروگرم بر میلی‌لیتر و MFC نیز به‌ترتیب برابر با: ۱۰۴×۲۵/۱ و ۱۰۴×۵/۲ بود. نتیجه‌گیری: عصاره متانولی و اتانولی باریجه می‌تواند فعالیت ضدّ قارچی بر ضدّ مخمر کاندیدا آلبیکنس در محیط آزمایشگاه داشته باشد؛ درحالی‌که قارچ‌های آسپرژیلوس‌فومیگاتوس و ترایکوفایتون‌روبروم، احتمالاً هیچ حساسیّتی نسبت به این نوع از عصاره‌ها ندارند.
فروغ حیدری، زهرا راشکی قلعه نو،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: سودوموناس آئروژینوزا، یکی از مهم‏ترین عوامل عفونت‏های بیمارستانی است که سالانه جان بیماران بسیاری را تهدید می‏کند. با توجه به توانایی ذاتی و اکتسابی این باکتری در ایجاد مقاومت به بسیاری از عوامل ضدّ میکروبی، شناسایی الگوی مقاومت آنتی‌بیوتیکی در کنترل مناسب آن اهمیت بالایی دارد. همچنین بررسی الگوی ژنتیکی ایزوله‏ها، در مدیریت عفونت‏های ناشی از این باکتری ضروری است. هدف از این مطالعه، بررسی تشابه ژنتیکی و مقاومت آنتی‌بیوتیکی ایزوله‏های سودوموناس آئروژینوزا با استفاده از نشانگر مولکولی RAPD-PCR بود.

روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- مقطعی، با هدف بررسی الگوهای ژنتیکی و مقاومت آنتی‌بیوتیکی ایزوله‏های سودوموناس آئروژینوزای جمع‌آوری‌شده از بیمارستان‏های آموزشی زابل انجام شد. مقاومت آنتی‌بیوتیکی ۱۰۰ ایزوله بالینی با روش انتشار دیسک و الگوهای ژنتیکی با روش RAPD-PCR بررسی شد.

یافته‌ها: نشانگر ملکولی RAPD-PCR، درجه بالایی از چندشکلی را در میان ایزوله‏های سودوموناس آئروژینوزا در منطقه سیستان نشان داد؛ همچنین بین حساسیت آنتی‌بیوتیکی و الگوی تنوّع ژنتیکی، هیچ‌گونه ارتباطی مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: یافته‏های به‌دست‌آمده از این مطالعه نشان می‏دهد که دندروگرام‌‌ حاصل از RAPD-PCR، بیانگر کارآیی بالای این روش در مطالعه جمعیت‏شناختی ایزوله‏های سودوموناس آئروژینوزا در منطقه سیستان است.


بهروز حیدری، غلامحسین یعقوبی، محمود صادقی، فاطمه بختیار پاک‌زاد،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: نزدیک‌بینی از شایع‌ترین شکایات مراجعه‌کنندگان به چشم پزشکان است. با توجه به رو به رشد بودن این اختلال، این مطالعه با هدف بررسی عوامل مرتبط با پیشرفت نزدیک‌بینی در بیماران مراجعه‌کننده به کلینیک چشم پزشکی بیمارستان ولیعصر شهر بیرجند  طراحی شد.

روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی، با روش نمونه‌گیری غیر احتمالی آسان و اتفاقی، ۴۰۳ فرد نزدیک‌بین مراجعه‌کننده به کلینیک چشم‌پزشکی بیمارستان ولیعصر بیرجند در سال ۱۳۹۱ انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق‌ساخته بود که توسط اپتومتریست تکمیل گردید. افزایش بیشتر از نیم دیوپتر دلالت بر پیشزفت نزدیک‌بینی داشت. پس از تکمیل پرسشنامه‌ها، داده‌ها در نرم‌افزار SPSS  (ویرایش ۱۶) وارد شد و به‌وسیله آزمون آماری Chi-Square تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: در این مطالعه پیشرفت نزدیک‌بینی در ۴/۴۷% افراد در چشم راست و در ۶/۴۷% افراد در چشم چپ مشاهده گردید. پیشرفت نزدیک‌بینی با متغیرهای سن و ساعات مطالعه در شبانه‌روز (در هر دو چشم) و متغیّرهای جنس و ساعات استفاده از عینک در شبانه‌روز (در یک چشم) ارتباط معنی‌داری داشت.

نتیجه‌گیری: پیشرفت نزدیک‌بینی با متغیّرهای سن و ساعات مطالعه در شبانه‌روز (در هر دو چشم) و متغیّرهای جنس و ساعات استفاده از عینک در شبانه‌روز ارتباط دارد؛ بنابراین کنترل این متغیرها می‌تواند نقش پیشگیری‌کننده و یا درمانی برای افرادی که زمینه ابتلا به این عیب انکساری را دارند یا به آن مبتلا هستند، داشته باشد.


جواد حیدری، مهوش جعفری، سعید خزایی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: حشره‌کش‌های ارگانوفسفره نظیر دیازینون می‌توانند سیستم دفاعی آنتی‌اکسیدانی بدن را مختل کنند. آنتی‌اکسیدان‌ها از استرس اکسیداتیو سلول‌ها محافظت می‌کنند. در این مطالعه، خواص آنتی‌اکسیدانی N-استیل‌سیستئین (NAC) و ویتامین‌های E و C در کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از دیازینون در بافت طحال موش صحرایی مقایسه شد.

روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، تعداد ۴۸ موش‌ صحرایی نر نژاد ویستار به‌طور تصادفی به ۸ گروه مساوی شامل گروه‌های: کنترل، دریافت‌کننده دیازینون (mg/kg ۱۰۰)، دریافت‌کننده NAC (mg/kg ۱۶۰)، دریافت‌کننده ویتامین E (mg/kg ۱۵۰)، دریافت‌کننده ویتامین C (mg/kg ۲۰۰)، دریافت‌کننده دیازینون با NAC، دریافت‌کننده دیازینون با ویتامین E و دریافت‌کننده دیازینون با ویتامین C تقسیم شدند. ۲۴ ساعت بعد از تزریق داخل صفاقی، حیوانات بیهوش و بافت‌های طحال آنها جدا شدند. بعد از هموژنه‌کردن بافت‌ها، آنزیم‌های سوپراکسیددیسموتاز (SOD)، کاتالاز (CAT)، گلوتاتیون S- ترانسفراز (GST) و لاکتات دهیدروژناز و غلظت‌های گلوتاتیون (GSH) و مالون‌دی‌آلدئید از طریق روش‌های بیوشیمیایی تعیین شدند.

یافته‌ها: دیازینون سبب افزایش فعالیت SOD و GST و کاهش فعالیت آنزیم CAT و غلظت GSH در طحال گردید (۰۱/۰P<). تجویز آنتی‌اکسیدان‌های NAC و یا ویتامین E، سبب بهبود SOD و GAT گردید.

نتیجه‌گیری: دیازینون باعث القای استرس اکسیداتیو در طحال می‌شود. NAC از طریق افزایش سنتز گلوتاتیون و ویتامین‌های E و C از طریق پاکسازی رادیکال‌های آزاد، باعث کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از دیازینون می‌شود. مقایسه اثرات این آنتی‌اکسیدان‌ها بر روی غلظت گلوتاتیون و فعالیت GST نشان می‌دهد که خاصیت آنتی‌اکسیدانی NAC بیشتر از ویتامین‌های E و C است.


طاهره فخاریان، شیما حیدری، قدسیه آذرکار، علیرضا احسان بخش،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات زیادی در زمینه اجزای مختلف سندرم متابولیک در همراهی با کبد چرب غیر الکلی و ارتباط آن با افزایش ضخامت انتیمامدیای شریان کاروتید به‌عنوان یک عامل خطر بیماری‌های قلبی انجام شده است؛ ولی در ارتباط با نقش کبد چرب غیر الکلی به‌عنوان یک عامل خطر مستقل در افزایش ضخامت انتیمامدیای شریان کاروتید، مطالعات کمی انجام شده است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی اثر کبد چرب غیر الکلی بر روی ضخامت انتیمامدیای شریان کاروتید به‌عنوان یک عامل خطر آترواسکلروز بود.

روش تحقیق: در این مطالعه مورد- شاهدی، ضخامت انتیمامدیای کاروتید راست و چپ در ۱۰۵ نفر با پروب  MHz۷-۵ اندازه گیری شد.. افراد مورد مطالعه، در سه گروه ۳۵ نفری شامل دو گروه بیماران دارای درجه خفیف تا شدید کبد چرب غیر الکلی با و بدون عوامل خطر قلبی و یک گروه شاهد قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های ANOVA و تست‌توکی، با استفاده از نرم‌افزار SPSS (ویرایش ۲۲) تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: طبق نتایج به‌دست‌آمده، میانگین ضخامت لایه انتیمامدیا راست در گروه شاهد ۰۵/۰±۰۹/۰، در گروه کبد چرب با عامل خطر ۷۵/۰±۲۲/۰و در گروه کبد چرب بدون عامل خطر ۸۰/۰±۲۶/۰ و میانگین ضخامت لایه انتیمامدیا چپ در گروه شاهد ۵۲/۰±۱۳/۰، در گروه کبد چرب با عامل خطر ۸۰/۰±۱۸/۰ و در گروه کبد چرب بدون عامل خطر ۸۲/۰±۲۶/۰ بود. طبق این یافته‌ها، میانگین ضخامت لایه انتیمامدیا راست و چپ در افراد گروه شاهد با افراد گروه کبد چرب با عامل خطر و بدون عامل خطر در سطح ۰۱/۰P< اختلاف معنی‌داری داشت.

نتیجه‌گیری: بیماری کبد چرب می‌تواند در افزایش ضخامت لایه انتیمامدیای شریان کاروتید به‌عنوان یک شاخص آترواسکلروز نقش داشته باشد. این مسأله حتی در درجات خفیف کبد چرب نیز قابل مشاهده است.


محمد مهدی حیدری، شیرین قاسمی، فائقه حاجی حسینی، مهدی حدادزاده،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری عروق کرونری (CAD)، بیماری چندعاملی وراثتی است و شریان­هایی که تامین کننده خون به قلب هستند سخت و بایک می­شوند. هدف از این مطالعه، بررسی پلی‌مورفیسم rs۵۱۸۶ (A۱۱۶۶C) ژن AGTR۱ به‌عنوان عامل خطر در بیماران ایرانی مبتلا به عروق کرونری بود.

روش تحقیق: در این مطالعه مورد- شاهدی، از ۱۴۱ بیمار مبتلا به آترواسکلروز عروق کرونری که در بیمارستان افشار یزد تحت عمل جراحی CABG قرار گرفته بودند، و ۱۳۷ فرد سالم نیز به‌عنوان گروه شاهد بررسی شدند. پس از استخراج DNA از نمونه‌های خونی، پلی‌مورفیسم rs۵۱۸۶ (A۱۱۶۶C) ژن AGTR۱  به روش Tetra-primer ARMS-PCR مورد بررسی قرار گرفت. برای آنالیز داده‌های ژنتیکی (مدل‌های co-dominant, dominant, recessive) از آنالیز رگرسیون لجستک چندگانه (Multiple logistic regression) توسط نرم‌افزار آماری SPSS (ویرایش ۲۲) استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که ۴/۶۷% افراد دارای پلی‌مورفیسم AA، ۹/۲۶% دارای پلی‌مورفیسم AC و ۷/۵% دارای پلی‌مورفیسم CC بودند. نتایج نشان داد که پلی‌مورفیسم A۱۱۶۶C ژن AGTR۱ از نظر آماری دارای تفاوت معنی‌دار در دو گروه بود.

نتیجه‌گیری: پلی‌مورفیسم A۱۱۶۶C ژن AGTR۱، احتمالاً می تواند ﻧﻘش ﻣﺆﺛّﺮی در اﻓـﺰاﻳﺶ ﺧﻄـﺮ اﺑـﺘﻼ ﺑـﻪ بیماری عروق کرونری داشته و می‌تواند در مطالعات بالینی به‌کار رود.



صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات پزشکی ترجمانی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Translational Medical Research

Designed & Developed by : Yektaweb