دوره 28، شماره 2 - ( تابستان 1400 )                   جلد 28 شماره 2 صفحات 138-129 | برگشت به فهرست نسخه ها

Research code: 1049
Ethics code: IR.ARUMS.REC.1397.266


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Bolboli R, Siahkouhian M, Iranpour A, Pour Rahim A, Valizadeh A, Bolboli L. Effect of moderate intensity aerobic training on cardiac autonomic system function and nitric oxide levels in middle-aged males with metabolic syndrome. J Birjand Univ Med Sci 2021; 28 (2) :129-138
URL: http://journal.bums.ac.ir/article-1-2939-fa.html
بلبلی ربعلی، سیاهکوهیان معرفت، ایران پور عسگر، پوررحیم آمنه، ولیزاده آیدین، بلبلی لطفعلی. تأثیر تمرین هوازی با شدت متوسط بر عملکرد سیستم اتونوم قلبی و نیتریک اکساید در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک. مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي بيرجند 1400; 28 (2) :138-129

URL: http://journal.bums.ac.ir/article-1-2939-fa.html


1- گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
2- گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران ، m_siahkohian@uma.ac.ir
متن کامل [PDF 542 kb]   (547 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1510 مشاهده)
متن کامل:   (437 مشاهده)
 چکیده

زمینه و هدف: سبک زندگی کم­تحرکی افراد مبتلا به سندروم متابولیک خطر تهدیدکننده سلامتی این افراد می­باشد. در این پژوهش برآنیم تا اثرات فعالیت ورزشی هوازی با شدت 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بر تغییرپذیری ضربان قلب و سطوح نیتریک اکساید عروقی در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک را بررسی نماییم.
روش تحقیق: 30 نفر از مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تمرین هوازی تقسیم شدند. در دوره پیش­آزمون و پس­آزمون مقادیر شاخص­های خطر متابولیک، تغییرپذیری ضربان قلب و نیتریک اکساید در هر دو گروه سنجیده شد. گروه تمرین هوازی به مدت هشت هفته تمرین هوازی با شدت 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی را دریافت نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون­های تی زوجی و مستقل استفاده شد.
یافته‌ها: سطوح قند خون ناشتا، تری­گلیسرید، امتیاز Z متابولیک، انحراف معیار اینتروال­های نرمال، ریشه توان دوم تفاوت­های میانگین مربعات اینتروال­های موج R نسبت به موج R بعدی، امواج با فرکانس خیلی پایین، امواج با فرکانس بالا و نیتریک اکساید عروقی در گروه تمرین هوازی نسبت به گروه کنترل و دوره پیش­آزمون تفاوت معنی­داری را نشان دادند. سطوح کلسترول تام و لیپوپروتئین کم چگال نسبت به گروه کنترل و مقادیر امواج با فرکانس پایین و نسبت امواج با فرکانس پایین به بالا نسبت به دوره پیش­آزمون تفاوت معنی­داری را در گروه تمرین هوازی نشان دادند (0/01p=). لیپوپروتئین پرچگال و فشار خون با وجود تغییرات اندک تفاوت معنی­داری را در گروه تمرین هوازی نسبت به گروه کنترل و پیش­آزمون نداشت.
نتیجه‌گیری: اجرای منظم فعالیت ورزشی هوازی با شدت متوسط می­تواند به عنوان یک پروتکل تمرینی مناسب جهت بهبود عملکرد قلبی عروقی برای مردان مبتلا به سندروم متابولیک به کار گرفته شود.
 
مقدمه
چاقی با افزایش خطر بیماری قلبی عروقی، پرفشار خونی، آنژین، حمله قلبی، دیابت و سایر اختلالات سلامتی مرتبط با سیستم قلبی عروقی مرتبط می­باشد (1). با استناد به نظر سازمان بهداشت جهانی فرد با مقادیر دور کمر بیش از 40 اینچ در مردان و 35 اینچ در زنان به عنوان فرد چاق شناخته می­شود (2). در مطالعه­ای دیگر، Jeppesen و همکاران در بررسی ارتباط بین سطوح تری‌گلیسرید سرم با فشار خون سیستولی گزارش کردند که در افراد با فشار خون زیر 120میلی­متر جیوه، محدوده­ی بین 120 تا 140 میلی­متر جیوه و بالاتر از 140 میلی­مترجیوه خطر ایسکمیک قلبی به ترتیب 10، 12/9 و 12/5 درصد می­باشد. تری­گلیسرید بیش از 150 میلی­گرم در دسی­لیتر، لیپوپروتئین پرچگال کمتر از 40 میلی‌گرم در دسی­لیتر در مردان و 50 میلی­گرم در دسی­لیتر در زنان، سطوح فشار خون بیش از 130/85 میلی­متر جیوه طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی در وضعیت تهدید سلامتی قرار دارند (3). همچنین  Feldmanو همکاران در افراد دیابتی نوع اول و دوم دلیل افزایش سطوح فشار خون ناشی از تغییرات قند خون را به عوامل سیستم عصبی سمپاتیکی فوق کلیوی نسبت داده­اند. سطوح قند خون بیش از 100 میلی­گرم در دسی­لیتر به عنوان مرز خطر سلامتی تعیین شده است (4). به طور کلی می­توان اذعان نمود که وضعیت چاقی، سطوح شاخص­های چربی و قند خون با تغییرات سطوح فشار خون می­تواند مرتبط باشد. بنابراین در افرادی که در این وضعیت­های خطرزای سلامتی قرار دارند، اصطلاحاً به عنوان فرد مبتلا به سندروم متابولیک شناخته می­شوند. به طور کلی سندروم متابولیک را می­توان به صورت زیر تعریف نمود: سندرم متابولیک مطابق با دستورالعمل انجمن قلب، ریه و خون آمریکا وضعیتی است، که فرد حداقل 3 شاخص از پنج مولفه خطر زیر را داشته باشد: تری­گلیسرید 150 میلی­گرم در دسی­لیتر، لیپوپروتئین‌ پرچگال<40 میلی­گرم در دسی‌لیتر، فشار خون سیستولی130 و فشار خون دیاستولی85 میلی‌متر جیوه، گلوکز خون 100 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و دور کمر 88 در زنان و  91/5 سانتی متر در مردان (5). سازمان بهداشت جهانی در دهه­های اخیر میزان شیوع سندروم متابولیک در سنین 59-50 سال و 69-60 سال به ترتیب به میزان 15/2 و 24/3 درصد گزارش داده است (6).
به نظر می­رسد که تغییرات صورت گرفته در شاخص­های خطر متابولیک در افراد مبتلا به سندروم متابولیک با تغییرات قلبی عروقی مرتبط باشد. زیرا با استناد به ادبیات پژوهشی می­توان اذعان نمود که مراکز کنترل سطوح فشار خون تغییرات ضربان قلب نقاط اشتراک فراوانی دارند. مدولای مغز ناحیه­ای از مغز می­باشد که با تنظیم تعادل بین سیستم­های عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک (واگی) و دریافت پیام عصبی از بارورفلکس­های مختلف سیستم قلبی عروقی در تنظیم هر دوی سطوح فشار خون و ضربان قلب نقش دارد. بنابراین بررسی عملکرد سیستم اتونوم قلبی جهت کنترل تغییرات فشار خون در افراد مبتلا به سندروم متابولیک ضرورت پیدا می­کند. مطالعات زیادی به بررسی ارتباط بین شاخص­های قلبی عروقی پرداخته­اند که از این قبیل مطالعات می­توان به مطالعه پیرعلایی و همکاران اشاره نمود. پیرعلایی و همکاران تغییرات سطوح نیتریک اکساید و آنژیوتانسیون II را با تغییرات سطوح عملکرد سیستم اتونوم قلبی مرتبط دانستند و اشاره براین داشتند که نیتریک اکساید اثر مستقیمی بر تون واگی و اثر غیرمستقیمی بر سیستم عصبی سمپاتیک قلبی دارد (7). بنابراین بررسی تغییرات شاخص‌های عروقی و عملکرد سیستم اتونوم قلبی در افراد مبتلا به سندروم متابولیکی گام جدیدی در کنترل شرایط وخیم این بیماران می­باشد. سنجش تعادل سیستم­های عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک (تعادل سمپاتوواگال) با روش­های مستقیم زیادی امکان­پذیر می­باشد؛ ولی هزینه­ی بالای این روش­ها باعث مشخص شدن ارزش سنجش غیرمستقیم تعادل سمپاتوواگال سیستم اتونوم قلبی با روش غیرتهاجمی تغییرپذیری ضربان قلب گردیده است.
تغییرپذیری ضربان قلب به عنوان یک روش غیرتهاجمی و غیرمستقیم برای سنجش و ارزیابی تعدیل سیستم عصبی اتونوم قلبی معرفی شده است. تغییرپذیری ضربان قلب با دو روش زمان محور و فرکانس محور قابل بررسی می­باشد. متغیرهای زمان محور تغییرپذیری ضربان قلب شامل: SDNN (انحراف معیار اینتروال‌های دو ضربان نرمال با واحد میلی‌ثانیه)، SDANN (انحراف معیار متوسط اینتروال­های موج R نسبت به موج R بعدی با واحد میلی‌ثانیه)، rMSSD (ریشه توان دوم تفاوت­های میانگین مربعات اینتروال­های موج R نسبت به موج R بعدی با واحد میلی‌ثانیه می‌باشند. متغیرهای فرکانس محور تغییرپذیری ضربان قلب شامل: LF (دامنه­ی امواج با فرکانس پایین در محدوده­ی 0/15-0/04 هرتز/(ms2  است و این طیف فرکانسی که با عملکرد سیستم گیرنده­های فشار در بدن ارتباط دارد، HF (دامنه­ی امواج با فرکانس بالا در محدوده­ی 0/40-0/15 هرتز/(ms2   است و مرتبط با فعالیت سیستم تنفسی و سیستم اعصاب پاراسمپاتیک انسان بوده و دارای تغییرات نسبتاً سریعی می­باشد) ؛LF/HF (نسبتی از دامنه­ی امواج با فرکانس پایین به دامنه­ی امواج با فرکانس بالا)، امواج با فرکانس خیلی پایین: از محدوده فرکانسی 0/003 تا 0/04 هرتز را شامل می‌شود و TP (توان کل یا واریانسی از تمامی اینتروال­های ضربان قلب­های نرمال با واحد ms2) می­باشند (8).
مطالعات نشان داده­اند که شرکت منظم در فعالیت ورزشی هوازی در افراد مبتلا به سندروم متابولیک با تغییرات مشهودی در بهبودی شاخص­های خطر متابولیک در این بیماران همراه بوده است(13-9). به نظر می­رسد که تغییرات سطوح فشار خون شریانی، سطوح چربی‌های خون و شاخص مقاومت به انسولین در این بیماران با تغییرات عملکردی در عروق خونی و سیستم اتونوم قلبی مرتبط باشد. سایر مطالعات مرتبط در این زمینه اثرات شرکت در فعالیت ورزشی هوازی بر عملکرد سیستم اتونوم قلبی را مورد بررسی قرار داده­اند و اشاره بر این داشتند که عملکرد سیستم اتونوم قلبی بدون در نظرگیری وضعیت بیماری افراد در اثر شرکت منظم در فعالیت ورزشی هوازی بهبود می­یابد. از آنجایی که مطالعات قبلی به صورت تکی به بحث اثرات فعالیت ورزشی بر عملکرد عروقی و سیستم اتونوم قلبی و همچنین تغییرات شاخص­های خطر متابولیک پرداخته‌اند؛ با این وجود اجرای یک پژوهش با سنجش همزمان تمامی این فاکتورها در بیماران مبتلا به سندروم متابولیک ضروری به نظر می­رسد. لذا در این پژوهش برآنیم تا تأثیر فعالیت ورزشی هوازی با شدت متوسط بر عملکرد سیستم اتونوم قلبی و سطوح نیتریک اکساید در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک را بررسی نماییم.
 
روش تحقیق
روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع ­تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون بود. زمانبندی جمع­آوری داده­ها در این پژوهش در بهار سال 1398 بود. جامعه آماری این پژوهش را مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک شهر اردبیل تشکیل ­دادند. تمامی آزمودنی­ها رضایت­نامه شرکت آگاهانه در پژوهش را تکمیل نمودند و مطابق دستورالعمل کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تمامی مراحل اخذ مجوز اخلاق (IR.ARUMS.REC.1397.266) پژوهش اجرا گردید و در مرحله بعد کد کارآزمایی بالینی از مرکز مطالعات کارآزمایی بالینی ایران (IRCT20190309042990N1) دریافت گردید. در مرحله اول سلامتی عمومی و جسمانی (سنجش قند خون ناشتا، نیمرخ چربی خون و آزمایش خون CBC) آزمودنی مورد بررسی قرار گرفت و تعداد 30 نفر از افراد دارای شرایط کامل ابتلا به سندروم متابولیک در قالب معیارهای ورود به پژوهش (دور کمر بالاتر از 91/5 سانتی‌متر، سطوح تری­گلیسرید بالاتر از 150 میلی­گرم بر دسی‌لیتر، سطوح لیپوپروتئین پرچگال کمتر از 40 میلی­گرم بر دسی­لیتر، فشار خون سیستولی بالاتر از 130 میلی­متر جیوه و فشار خون دیاستولی بالاتر از 85 میلی­متر جیوه، سطوح گلوکز خون بالاتر از 110 میلی‌گرم بر دسی­لیتر) به عنوان آزمودنی­های پژوهش انتخاب گردیدند (5). معیارهای خروج از پژوهش نیز شامل ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی از قبیل بیماری ایسکمیک قلبی، دارا بودن سطوح کراتینین سرمی بالاتر از 2/26 میلی­گرم بر دسی­لیتر، دارا بودن فشار خون دیاستولی/ سیستولی بیشتر از 160/100 میلی‌متر جیوه، دفع پروتئین در خون به میزان بیش از 1 گرم در روز، کاهش وزن بیش از 10 درصد در طی دو ماه اخیر و مصرف سیگار و الکل (به دلیل اثر کاهشی مستقیم بر کاهش تون واگی) و انسولین بود. تمامی آزمودنی­ها رضایت­نامه شرکت آگاهانه در پژوهش را تکمیل نمودند و مطابق دستورالعمل کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تمامی مراحل مجوز اخلاق پژوهش اجرا گردید و در مرحله بعد کد کارآزمایی بالینی از مرکز مطالعات کارآزمایی بالینی ایران دریافت گردید. سپس آزمودنی­های پژوهش به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر) و تمرین هوازی با شدت 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی (15 نفر) اختصاص یافتند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول تعیین حجم نمونه برای مقایسه دو میانگین استفاده شد:
 
در دوره پیش آزمون و پس آزمون (یک روز بعد از آخرین جلسه دوره مداخله تمرین ورزشی) نمونه­های خونی در وضعیت ناشتا در محدوده­ی ساعتی 8 تا 9 صبح گرفته شد. مقادیر قند خون و شاخص­های خطر متابولیک با استفاده از روش آنزیمی سنجیده شد. سطوح فشار خون با استفاده از دستگاه فشارسنج در وضعیت نشسته در سه مرحله با فواصل دو دقیقه­ای سنجیده شد و میانگین دو سنجش آخر به عنوان فشار خون سیستولی و دیاستولی ثبت گردید. جهت اطلاع از وضعیت کلی سندروم متابولیک در آزمودنی­ها مقادیر امتیاز Z سندروم متابولیک برای تمامی آزمودنی­ها محاسبه گردید. از فرمول برآورد امتیاز Z سندروم متابولیک زیر استفاده گردید (5)
Zmets= [(40- HDL)/5/89] + [(تری گلیسرید - 150)/41/11] + [(قند خون ناشتا - 110)/15/82] + [( دور کمر- 91/5)/9/46] + [(فشار میانگین سرخرگی - 100)/6/65]
 
پروتکل تمرین هوازی
قبل از شروع برنامه­ی تمرینی یک جلسه آشنایی با نحوه­ی اجرای تمرینات ورزشی برای گروه­ تجربی اجرا گردید. گروه­ تجربی به مدت هشت هفته برنامه تمرین هوازی با شدت­ 65-45 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی را با توالی سه جلسه در هفته اجرا نمود. در هر جلسه تمرینی 20 دقیقه حرکات گرم کردن، 40 دقیقه بدنه­ی اصلی تمرین و 10 دقیقه حرکات سرد کردن اجرا گردید. تمامی مراحل اجرای تمرین بر روی تردمیل مدل تکنوجیم در محیط آزمایشگاهی صورت گرفت. جهت برآورد میزان درصدهایی از حداکثر اکسیژن مصرفی ابتدا با استفاده از تست بروس در یک جلسه قبل از شروع تمرینات مقادیر دقیق حداکثر اکسیژن مصرفی برای هر یک از آزمودنی­ها سنجیده شد، سپس مقادیر درصدی از حداکثر اکسیژن مصرفی (%Vo2max) برای هر یک از آزمودنی­ها محاسبه گردید. در مرحله بعدی با استفاده از فرمول David Esvin درصدهای حداکثر اکسیژن مصرفی به صورت درصدی از ضربان قلب بیشینه تبدیل شد:
37/182+ درصدی از حداکثر اکسیژن مصرفی×  0/6463 = درصدی از ضربان قلب بیشینه
همچنین در حین اجرای برنامه تمرینی بر روی تردمیل با استفاده از سیستم پولار درصد مدنظر ضربان قلب بیشینه (%MHR) کنترل گردید. در نهایت برنامه هشت هفته تمرین هوازی به صورت زیر تنظیم گردید:
 
چهار هفته اول
با %MHR متناظر با =45%Vo2max 66%MHR تا 55%Vo2max =  73%MHRبه طوری که سه دقیقه با %MHR 73و دو دقیقه با %MHR 66 به فعالیت پر داختند.
 
چهار هفته دوم
با %MHR متناظر با =55%Vo2max 73%MHR  تا 65%Vo2max =   79%MHRبه طوری که سه دقیقه با %MHR 79و دو دقیقه با %MHR 73  به فعالیت پر داختند.
 در کل جلسات تمرین هوازی دستیاران تمرینی، محقق را در کنترل شدت­ تمرین هوازی همراهی نمودند.
 
سنجش تغییرپذیری ضربان قلب
سیستم My Patch & Vx3 + ساخت کشور آمریکا DMS-Service / Company Engineering Engineering برای اندازه‌گیری تغییرپذیری ضربان قلب مورد استفاده قرار گرفت. قبل از شروع فرآیند اندازه‌گیری، دستورالعمل‌های استاندارد رعایت شده توسط آزمودنی­ها مدنظر قرار گرفت: شامل اصلاح و تمیز کردن محل اتصال الکترودها، خودداری از نوشیدن مواد حاوی کافئین 12 ساعت قبل از اندازه گیری، اجتناب از نوشیدنی‌های الکلی قبل از اندازه‌گیری، خودداری از مشارکت در هر نوع فعالیت بدنی اضافی 48 ساعت قبل از اندازه‌گیری. متغیرهای زمانی و فرکانسی دامنه تغییرات ضربان قلب پس از 5 دقیقه استراحت در دمای 24 درجه سانتیگراد در وضعیت خوابیده به پشت، به مدت 20 دقیقه ثبت شد.
 
سنجش نیتریک اکساید
بعد از 8 ساعت دوره­ی ناشتایی، نمونه خون (5 سی سی) در مرکز آزمایشگاه پزشکی اردبیل جمع‌آوری شد. سپس شاخص‌های خطر متابولیک شامل: لیپوپروتئین‌های با چگالی بالا و پایین (Kits HDL and LDL Pars Azmun)، تری گلیسیرید (Kits Triglycerides Pars Azmun)، کلسترول تام (Kits Cholesterol Pars Azmun) و گلوکز خون (اندازه‌گیری شده توسط I Magic 7، آلمان) و نیتریک اکساید (از روش اندازه‌گیریGriess  و از کیت سنجش نیتریک اکساید NatrixTM Nitric Oxide (NO)Assay Kit شرکت نوند سلامت ایران استفاده شده است) و فاکتورهای تنفسی (اندازه‌گیری شده توسط GANSHORN، آلمان) در مرکز آزمایشگاهی اندازه‌گیری گردید. برای اندازه گیری NO از سرم خونی نمونه های بیولوژیکی استفاده شده است و در انجام این مطالعه تنها NO  اندازه‌گیری شده است و متابولیت‌های دیگر NO در این مطالعه اندازه‌گیری نشد.
 
تحلیل آماری
توزیع طبیعی متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون نرمالیته­ی شاپروویلک در گروه­های پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. جهت مقایسه تفاوت­های میانگین گروه­های پژوهش از آزمون تی مستقل و جهت مقایسه تفاوت­های پیش آزمون و پس آزمون از آزمون تی همبسته استفاده شد. نتایج تمامی متغیرها به صورت میانگین و انحراف معیار گزارش گردید.
 
یافته‌ها
مشخصات عمومی آزمودنی­ها همراه با مقایسه­های بین گروهی در جدول 1 ارائه گردیده است.
نتایج نشان داد که شرکت در فعالیت ورزشی هوازی به مدت هشت هفته با شدت 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در مقایسه با گروه کنترل افزایش غیرمعنی­دار (0/05P≥) و در مقایسه با پیش آزمون کاهش معنی­دار (0/01P=) در سطوح قند خون ناشتا در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک گردید. در مقایسه با گروه کنترل سطوح کلسترول تام و لیپوپروتئین کم چگال و پرچگال در گروه­ تمرین هوازی معنی­دار نبود (0/05P≥). تنها سطوح کلسترول تام و لیپوپروتئین کم چگال نسبت به پیش آزمون در گروه فعالیت ورزشی هوازی معنی­دار بود (0/01P=). در گروه فعالیت ورزشی هوازی سطوح تری­گلیسرید و نسبت لیپوپروتئین کم چگال به پرچگال هم نسبت به گروه کنترل و هم نسبت به پیش آزمون معنی­دار بودند (0/01P=). امتیاز Z متابولیک در گروه تمرین هوازی نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل تفاوت معنی­داری را در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک نشان داد (0/01P=). سطوح فشار خون سیستولی، فشار خون دیاستولی و متوسط در گروه فعالیت ورزشی هوازی نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل تفاوت معنی‌داری نداشت (0/05P≥) ( جدول 2).
نتایج نشان داد که شرکت در فعالیت ورزشی هوازی به مدت هشت هفته با شدت 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در مقایسه با گروه کنترل تغییر غیرمعنی­دار (0/05P≥) و در مقایسه با پیش آزمون تغییر معنی­دار (0/01P=) در شاخص فرکانس محور LF و LF/HF در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک می­گردد. همچنین شاخص­های زمان محور SDNN، rMSSD و شاخص­های فرکانس محور HF، VLF تغییرپذیری ضربان قلب هم نسبت به گروه کنترل و هم دوره پیش­آزمون در گروه تمرین هوازی اثرات مطلوبی را نشان داد (0/01P=). سطوح نیتریک اکساید در گروه تمرین هوازی نسبت به گروه کنترل و دوره پیش آزمون تفاوت معنی­داری داشت (0/01P=). همچنین سطوح فشار خون سیستولی، دیاستولی و متوسط در گروه تمرین هوازی نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل تفاوت معنی­داری نداشت (0/05P≥) ( جدول 3).
    
جدول1- میانگین و انحراف معیار مربوط به ویژگی­های فردی آزمودنی­ها
متغیر گروه کنترل
(15=n)
گروه تمرین هوازی (15=n) سطح معنی­داری
سن (سال) 29/8±92/45 28/9±76/45 99/0
قد (سانتی­متر) 73/7±54/168 80/6±23/172 30/0
وزن (کیلوگرم) 10/9±41/83 02/12±37/95 06/0
شاخص توده بدنی (کیلوگرم بر مجذور متر) 77/2±37/29 76/3±28/32 96/0
درصد چربی 25/5±40/27 05/4±86/27 96/0
 

جدول2- نتایج مقایسه اثر تمرین هوازی با شدت­ متوسط بر شاخص­های لیپیدی، قند خون و امتیاز Z متابولیک
متغیرها گروه کنترل گروه تمرین هوازی مقایسه پیش و پس آزمون مقایسه گروه­های کنترل و تمرین هوازی
پیش آزمون پس آزمون پیش آزمون پس آزمون گروه کنترل گروه تمرین هوازی پیش آزمون پس آزمون
قند خون ناشتا 8/5±1/112 3/6±6/118 8/6±4/115 1/8±5/102 31/0=P *01/0=P 86/0=P 01/0=P
لیپوپروتئین کم چگال 2/3±4/101 8/5±0/105 1/4±2/100 3/6±8/91 45/0=P 12/0=P 94/0=P 01/0=P
لیپوپروتئین پرچگال 3/4±7/41 3/5±2/38 5/4±8/38 2/3±5/42 39/0=P 38/0=P 35/0=P 37/0=P
امتیاز Z متابولیک 2/1±1/5 3/1±0/5 4/1±4/5 1/1±5/1 82/0=P * 01/0=P 64/0=P 01/0=P
نیتریک اکساید 06/0±11/0 09/0±12/0 07/0±10/0 10/0±21/0 48/0=P *01/0=P 46/0=P 01/0=P
*: تفاوت معنی­دار نسبت به پیش آزمون †: تفاوت معنی­دار نسبت به گروه کنترل، قند خون ناشتا، لیپوپروتئین کم چگال و لیپوپروتئین پرچگال با واحد میلی­گرم بر دسی­لیتر، نیتریک اکساید با واحد میلی مول در لیتر

جدول3- نتایج مقایسه اثر تمرین هوازی با شدت­ متوسط بر شاخص­های تغییرپذیری ضربان قلب
متغیرها گروه کنترل گروه تمرین هوازی مقایسه پیش و پس آزمون مقایسه گروه­های کنترل و تمرین هوازی
پیش آزمون پس آزمون پیش آزمون پس آزمون گروه کنترل گروه تمرین هوازی پیش آزمون پس آزمون
SDNN 47/20±07/53 51/23±53/56 44/21±61/52 69/18±61/67 78/0=P *01/0=P 97/0=P 01/0=P
rMSSD 78/7±84/22 39/9±61/25 30/8±30/19 61/16±23/35 63/0=P *01/0=P 60/0=P 01/0=P
VLF 5/320±9/1231 3/150±7/1356 8/298±4/1161 1/369±5/1862 85/0=P *01/0=P 91/0=P 01/0=P
LF 4/313±1/5213 5/615±2/6276 7/229±3/4792 7/274±8/7143 46/0=P *01/0=P 79/0=P 01/0=P
HF 13/69±7/1017 93/73±9/1086 3/201±9/2362 7/152±4/1857 98/0=P *01/0=P 52/0=P 01/0=P
LF/HF 53/3±25/5 42/3±18/5 86/4±57/5 20/4±84/3 83/0=P *01/0=P 67/0=P 01/0=P
*: تفاوت معنی­دار نسبت به پیش آزمون : تفاوت معنی­دار نسبت به گروه کنترل. تمامی شاخص­ها با واحد میلی ثانیه، شاخص LF/HF با واحد نسبت
 
بحث
اجرای فعالیت ورزشی با شدت­ 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی با کاهش معنی­دار سطوح قند خون ناشتا تا محدوده­ی نرمال، همچنین تغییرات معنی­دار مطلوبی در شاخص­های لیپیدی (کلسترول تام، تری­گلیسرید و لیپوپروتئین کم چگال)، امتیاز Z متابولیک و شاخص­های زمان­محور و فرکانس­محور تغییرپذیری ضربان قلب مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک می­گردد. این یافته­ی پژوهش ما در زمینه­ی شاخص­های خطر متابولیک توسط سایر مطالعات مرتبط نیز حمایت می­شود. Haram و همکاران با بررسی اثر فعالیت ورزشی با شدت متوسط به این نتیجه دست یافتند که اجرای فعالیت ورزشی با شدت متوسط سبب بهبود تمامی شاخص­های خطر متابولیک در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک می­گردد (8). یکی از محدودیت­های اصلی این پژوهش عدم کنترل رژیم غذایی و محاسبه­ی کالری دریافتی و مصرفی آزمودنی­ها بود که با استناد به نتایج سایر مطالعات می­توان از اثرات مشابه اینگونه مطالعات با پژوهش ما گزارش داد. Azali و همکاران با بررسی اثر هشت هفته فعالیت ورزشی هوازی با شدت 50 تا60 از حداکثر ضربان قلب همراه با کنترل غذایی در بیماران مرد میانسال مبتلا به سندروم متابولیک به این نتیجه دست یافتند که این شدت متوسط از فعالیت ورزشی هوازی سبب اثرات معنی­داری در شاخص‌های خطر متابولیک در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک می­گردد (5). نتایج این پژوهش با یافته­های پژوهش ما موافق می‌باشد و تفاوت بین دو مطالعه در کنترل برنامه غذایی بیماران مبتلا به سندروم متابولیک می­باشد. با این وجود بدون کنترل غذایی هم نتایج پژوهش اثرات معنی­دار را به اثبات می­رساند این امر گویای اهمیت شرکت در فعالیت ورزشی هوازی و اثرات آن بر کنترل شاخص­های خطر متابولیک می­باشد.
همچنین شرکت در فعالیت ورزشی با شدت متوسط سبب بهبودی معنی­داری در شاخص­های مرتبط با تغییرپذیری ضربان قلب در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک می­گردد. این یافته­ی پژوهش ما با نتایج سایر مطالعات مرتبط در این زمینه همسو می‌باشد. Stuckey و همکاران با بررسی اثر شرکت در فعالیت ورزشی پله با شدت 85-70 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت هشت هفته در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک به این نتیجه دست یافتند که شرکت در فعالیت ورزشی هوازی سبب بهبودی وضعیت شاخص­های متابولیکی و شاخص­های تغییرپذیری ضربان قلب مرتبط با عملکرد سیستم اتونوم قلبی بدون اثر معنی‌داری بارز در سطوح فشار خون مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک می‌گردد. تنها تفاوت بین پژوهش ما و مطالعه Stuckey و همکاران شدت فعالیت ورزشی می­باشد که در پژوهش ما 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی و در مطالعه Stuckey و همکاران 85-70 درصد ضربان قلب بیشینه بود (14). با این وجود نتایج دو مطالعه نزدیک به هم و موافق بود. علاوه بر اثر فعالیت ورزشی هوازی بر تغییرپذیری ضربان قلب و سایر شاخص­های مرتبط با سندروم متابولیک، با استناد به نتایج سایر مطالعات می­توان به مکانیسم عمل­های دیگری علاوه بر تغییرات سطوح فشار خون و عملکرد سیستم اتونوم قلبی اشاره نمود. Aso و همکاران با بررسی همزمان تغییرپذیری ضربان قلب و تغییرات سطوح پروتئین واکنشگر C در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک به این نتیجه دست یافتند که سطوح بالای سرمی پروتئین واکنشگر C با فعالیت بیش از اندازه سیستم عصبی سمپاتیک مرتبط می­باشد (15). بنابراین افزایش سطوح پروتئین واکنشگر C را می­توان به عنوان یکی از مکانیسم‌های موثر در اختلال سیستم اتونوم قلبی در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک گزارش داد.
در پژوهش ما مشخص گردید که شرکت در فعالیت ورزشی هوازی با شدت متوسط علاوه بر شاخص­های خطر متابولیک و تغییرپذیری ضربان قلب منجر به تغییرات معنی­دار در سطوح نیتریک اکساید عروقی در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک بدون اثر آنچنان معنی­دار بر سطوح فشار خون در این افراد می­گردد. به نظر می­رسد که تغییرات عملکرد سیستم اتونوم قلبی با تغییرات سطوح نیتریک اکساید عروقی در افراد مبتلا به سندروم متابولیک مرتبط می­باشد. مطالعات قبلی در تقویت این یافته همسو با یافته­ی پژوهش ما می­باشند. از این قبیل مطالعات می­توان به مطالعه پیرعلایی و همکاران اشاره نمود که تغییرات عملکرد سیستم اتونوم قلبی ناشی از تغییرات سطوح نیتریک اکساید عروقی را تأیید نمودند و در واقع تغییرات سطوح نیتریک اکساید عروقی را به عنوان یک مکانیسم موثر در عملکرد سیستم اتونوم قلبی گزارش نمودند (16). به نظر می­رسد که تغییرات سطوح نیتریک اکساید عروقی با عملکرد تنگ­شدگی عروقی و تعدیل عملکرد وازوموتوری سیستم عصبی سمپاتیک باعث اعمال تغییرات در عملکرد سیستم اتونوم قلبی همراه باشد. بنابراین می­توان به محدودیت دیگری در این پژوهش اشاره نمود و سنجش شاخص­های دیگر مرتبط با عملکرد وازوموتوری عروقی را به عنوان فاکتورهای اصلی دیگر در بررسی نقش عملکردی این شاخص­ها در بهبود عملکرد سیستم اتونوم قلبی را جهت نتیجه­گیری دقیق­تر با اهمیت دانست. همچنین می­توان متصور شد که دلیل عدم تغییرات غیرمعنی­دار در سطوح فشار خون مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک در این پژوهش به دوره تمرین هوازی ارتباط داشته باشد. نتایج این پژوهش با برخی مطالعات از قبیل مطالعه Stewart همکاران مخالف می‌باشد؛ زیرا در مطالعه Stewart و همکاران همزمان با تغییرات معنی­دار در شاخص­های خطر متابولیک در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک سطوح فشار خون نیز دستخوش تغییرات معنی‌داری گردید (17). تفاوت اصلی بین دو مطالعه در دوره تمرین می­باشد که در مطالعه Stewart و همکاران دوره تمرین شش ماهه (طولانی­تر از دوره تمرین هوازی پژوهش ما) احتمالاً سبب این تغییرات معنی­دار در سطوح فشار خون در مردان مبتلا به سندروم متابولیک گردیده است. بنابراین به طور کلی می­توان تغییرات سطوح فشار خون را به دوره تمرین نسبت داد.
 
نتیجه‌گیری
به طور کلی با توجه به نتایج مطالعات قبلی و این پژوهش، می­توان نتیجه گیری نمود که اجرای منظم فعالیت ورزشی هوازی با شدت متوسط می­تواند به عنوان یک پروتکل تمرینی مناسب جهت بهبود عملکرد قلبی عروقی برای مردان مبتلا به سندروم متابولیک به کار گرفته شود. همچنین می­توان مکانیسم عمل بهبود عملکرد سیستم اتونوم قلبی در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک را تا حدودی با تغییرات سطوح نیتریک اکساید عروقی مرتبط دانست. تغییرات سطوح فشار خون در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک بیشتر به دوره تمرینی شرکت منظم در فعالیت ورزشی هوازی بستگی دارد.
 
تقدیر و تشکّر
این پژوهش برگرفته از رساله دکتری فیزیولوژی ورزشی با شماره مجوز 1049 تحت حمایت مالی دانشگاه محقق اردبیلی با کد اخلاق  IR.ARUMS.REC.1397.266اجرا گردیده است.
 
تضاد منافع
نویسندگان مقاله اعلام می‌دارند که هیچ‌گونه تضاد منافعی در پژوهش حاضر وجود ندارد.

 
منابع
1- Rosner B, Cook NR, Daniels S, Falkner B. Childhood blood pressure trends and risk factors for high blood pressure: the NHANES experience 1988–2008. Hypertension. 2013; 62(2): 247-54. DOI: 10.1161/HYPERTENSIONAHA.111.00831
2- Chamberlain JJ, Johnson EL, Leal S, Rhinehart AS, Shubrook JH, Peterson L. Cardiovascular disease and risk management: review of the American Diabetes Association Standards of Medical Care in Diabetes. Ann Intern Med. 2018; 168(9): 640-50. DOI: 10.7326/M18-0222
3- Jeppesen J, Hein HO, Suadicani P, Gyntelberg F. High triglycerides and low HDL cholesterol and blood pressure and risk of ischemic heart disease. Hypertension. 2000; 36(2): 226-32. DOI: 10.1161/01.hyp.36.2.226
4- Feldman-Billard S, Massin P, Meas T, Guillausseau PJ, Héron E. Hypoglycemia-induced blood pressure elevation in patients with diabetes. Arch Intern Med. 2010; 170(9): 829-31. DOI: 10.1001/archinternmed.2010.98
5- Azali Alamdari K, Yavari Y, Azarian Sousahab S. Effect of Aerobic Training on Overall Metabolic Risk and the Atherogenic Non-High Density Lipoprotein Cholesterol Levels in Tabriz Sedentary Males by Controlling the Effect of Nutrition. Rehab Med. 2016; 6(3): 103-112. [Persian] DOI: 10.22037/JRM.2017.1100353
6- Ernst G. Heart-Rate variability—More than Heart Beats? Front Public Health. 2017; 5: 240. DOI: 10.3389/fpubh.2017.00240
7- Iranpour A, Bolboli L. Correlation between plasma electrolytes, lipid profiles and blood pressure following aerobic exercise in water and outside water in academic active male. Razi j Med Sci. 2019 10; 26(7): 113-123. [Persian] Link
8- Haram PM, Kemi OJ, Lee SJ, Bendheim MØ, Al-Share QY, Waldum HL, Gilligan LJ, Koch LG, Britton SL, Najjar SM, Wisløff U. Aerobic interval training vs. continuous moderate exercise in the metabolic syndrome of rats artificially selected for low aerobic capacity. Cardiovascular research. 2009; 81(4): 723-32.
9- Chung J, Kim K, Hong J, Kong HJ. Effects of prolonged exercise versus multiple short exercise sessions on risk for metabolic syndrome and the atherogenic index in middle-aged obese women: a randomised controlled trial. BMC women's health. 2017; 17(1): 65. DOI: 10.1186/s12905-017-0421-z
10- Huang PL. A comprehensive definition for metabolic syndrome.  Dis Model Mech. 2009 ; 2(5-6): 231-7. DOI: DOI: 10.1242/dmm.001180
11- Musa DI, Adeniran SA, Dikko AU, Sayers SP. The effect of a high-intensity interval training program on high-density lipoprotein cholesterol in young men. J Strength Cond Res. 2009; 23(2): 587-92. DOI: 10.1519/JSC.0b013e318198fd28
12- Paoli A, Pacelli QF, Moro T, Marcolin G, Neri M, Battaglia G,et al. Effects of high-intensity circuit training, low-intensity circuit training and endurance training on blood pressure and lipoproteins in middle-aged overweight men. Lipids Health Dis. 2013; 12(1): 131. DOI: 10.1186/1476-511X-12-131
13- Villegas R, Perry IJ, Creagh D, Hinchion R, O’Halloran D. Prevalence of the Metabolic Syndrome in Middle-Aged Men and Women.Diabetes Care 2003; 26(11): 3198-3199. DOI: 10.2337/diacare.26.11.3198-a
14- Stuckey MI, Kiviniemi AM, Petrella RJ. Diabetes and technology for increased activity study: the effects of exercise and technology on heart rate variability and metabolic syndrome risk factors. Front Endocrinol (Lausanne). 2013; 4: 121. DOI: 10.3389/fendo.2013.00121
15- Aso Y, Wakabayashi S, Nakano T, Yamamoto R, Takebayashi K, Inukai T. High serum high-sensitivity C-reactive protein concentrations are associated with relative cardiac sympathetic overactivity during the early morning period in type 2 diabetic patients with metabolic syndrome. Metabolism. 2006; 55(8): 1014-21. DOI: 10.1016/j.metabol.2006.03.011 
16- Piralaiy E, Siahkuhian M, Nikoukheslat S, Bolboli L, Aslan Abadi N, Sheikhalizadeh M, Fathollahi S. Efficacy of the Moderate Intensity Aerobic training on Heart Rate Variability (HRV) in Patients with the Type-2 Diabetic Neuropathy. Med J Tabriz Univ Med Sci. 2019; 41(3): 44-52. Link
17- Stewart KJ, Bacher AC, Turner K, Lim JG, Hees PS, Shapiro EP, et al. Exercise and risk factors associated with metabolic syndrome in older adults. Am J Prev Med. 2005; 28(1): 9-18. DOI: 10.1016/j.amepre.2004.09.006
 
نوع مطالعه: مقاله اصیل پژوهشی | موضوع مقاله: فیزیولوژی ورزشی
دریافت: 1399/8/11 | پذیرش: 1399/12/24 | انتشار الکترونیک پیش از انتشار نهایی: 1400/3/9 | انتشار الکترونیک: 1400/3/30

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Birjand University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb