Abstract Original Article
Aliakbar Esmaeili[1], Ebrahim Akbarzadeh[2], Yahya Mohammadi[3],[4], Mohammadali Nemati[5],
Background and Aim: Intelligence quotient (IQ), cultural intelligence, and self-monitoring are among important and influential parameters in learning-teaching process of students. Thus, the current study examined the relationship between these parameters in the students of Birjand University of Medical Science.
Materials and Methods: The present study was a descriptive-analytic, cross-sectional type. The study population included all the students at Birjand University of Medical Sciences, selected through stratified randomized sampling method. In order to study IQ, cultural intelligence, and self-monitoring parameters R & B Cattell scale (Scale III), Erli’s Cultural Intelligence Inventory, and Snyder’s Self-monitoring Test were applied, respectively. The obtained data was fed into SPSS (V:21) software using Pearson correlation test, ANOVA, and t-test at the significant level of P≤0.05.
Results: From a total of 171 subjects participating in the study, 53.2% were female. The average age of the participants was 21.3±2.7 years. The average IQ, cultural intelligence, and self-monitoring scores were 106±10.44, 85.73±17.31, and 12.35±3.20, respectively. There was a significant correlation between cultural intelligence and self-monitoring (P<0.000; r=0/37). However, there were no significant associations between cultural intelligence and IQ scores as well as between self-monitoring and IQ scores.
Conclusion: Regarding the unfavorable cultural intelligence’ skills and abilities ;and their acquirable nature, it is suggested that University consider a significant position for educational and cultural programs in order to enhance cultural intelligence.
Key Words: IQ, Cultural intelligence, Self-monitoring, Students
Journal of Birjand University of Medical Sciences. 2016; 23 (3): 268-276.
Received: March 03, 2016 Accepted: September 17, 2016
علیاکبر اسماعیلی[8]، ابراهیم اکبرزاده[9]، یحیی محمدی[10]،[11]، محمد علی نعمتی[12]، محمدرضا رئیسون[13]،[14]
چکیده
زمینه و هدف: بهره هوشی، هوش فرهنگی و خودنظارتی از مؤلّفههای مهم و تأثیرگذار بر فرآیند یاددهی و یادگیری دانشجویان میباشد؛ بر این اساس، این مطالعه به بررسی رابطه میان بهره هوشی با هوش فرهنگی و خودنظارتی در دانشجویان پرداخت.
روش تحقیق: در یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی همبستگی، تعداد 171 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند به روش نمونهگیری تصادفی- طبقهای مورد بررسی قرار گرفتند. برای ارزیابی بهره هوشی، هوش فرهنگی و خودنظارتی بهترتیب از آزمونهای استاندارد آر بی کتل مقیاس سوم، هوش فرهنگی Earley & Ang و خودنظارتی Snyder استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای همبستگی پیرسون و آزمون تیمستقل در سطح معنیداری 05/0≥P استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمرههای ضریب هوشی، هوش فرهنگی و خودنظارتی شرکتکنندگان در مطالعه بهترتیب برابر با: 44/10±106 و 31/17±73/85 و 20/3±35/12 بود. نمره هوش فرهنگی در بین دو جنس، تفاوت قابل ملاحظهای نشان نداد. رابطه مثبت و معنیداری بین میانگین نمره هوش فرهنگی و خودنظارتی مشاهده گردید (000/0P<، 37/0R=)؛ ولی بین نمره هوش فرهنگی و ضریب هوشی و همچنین بین نمره خودنظارتی و ضریب هوشی ارتباط معنیداری مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: با توجه به وضعیت نامطلوب نمره هوش فرهنگی و البته اکتسابیبودن بخش قابل توجهی از مهارتها و قابلیتهای آن، پیشنهاد میگردد برنامههای آموزشی و فرهنگی ویژهای برای تقویت هوش فرهنگی در نظر گرفته شود.
واژههای کلیدی: بهره هوشی، هوش فرهنگی، خودنظارتی، دانشجویان
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند. 1395؛ 23 (3): 268-276.
دریافت: 13/12/1394 پذیرش: 27/06/1395
مقدمه
یکی از عواملی که با میزان یاددهی و یادگیری دانشجویان مرتبط است، بهره هوشی است. موضوع غالب در ایدههای مربوط به بهره هوشی (IQ) این است که بهره هوشی، توانایی یا ظرفیت یادگیری حقایق و مفاهیم جدید را میسنجد (1). محققین بر این باورند، افرادی که از بهره هوشی بالاتری برخوردارند، به علت دقّت و قدرت تمرکز بیشتر و نیز فعالبودن بیشتر حافظه کوتاه مدت آنها نسبت به افراد عادی، از لحاظ کمّی و کیفی قدرت یادگیری بیشتری دارند (2).
در این راستا Gij & Berlayner (1992) سه عنصر هوش را شامل: توانایی یادگیری، حلکردن مسئله و توانایی پرداختن به امور انتزاعی دانستهاند. عنصر اول یعنی توانایی یادگیری، توسط Bloom (1968) و Carroll (1936) بهعنوان اصطلاح استعداد مشخص گردید و بهصورت مقدار زمانی که شخص یادگیرنده نیاز دارد تا مطلب یا مهارتی را کسب کند، تعریف گردید (3). از رایجترین تعاریفی که در مورد هوش در متون علمی آمده است میتوان به توانایی یادگیری، دید و نگرش باز به مسائل، نتیجهگیری سریع، تفکّر انتزاعی، خلاقیّت، تمرکز حواس، توانایی درست قضاوتکردن و توانایی حل مسائل اشاره کرد که بهصورت فراگیر از واژه هوشبهر استفاده میشود (4).
یکی دیگر از عوامل مؤثّر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان، هوش فرهنگی است. مفهوم هوش فرهنگی برای نخستینبار توسط Earley & Ang از محققان مدرسه کسب و کار لندن مطرح شد. این دو، هوش فرهنگی را بهصورت قابلیّت یادگیری الگوهای جدید در تعاملات فرهنگی و ارائه پاسخهای رفتاری صحیح به این الگوها تعریف کردند. آنها معتقد بودند در مواجهه با موقعیتهای فرهنگی جدید، بهزحمت میتوان علائم و نشانههای آشنایی یافت که بتوان از آنها در برقراری ارتباط سود جست. با توجه به محیط متلاطم و پر رقابت امروز، بسیاری از سازمانهای قرن 21، چندفرهنگی شدهاند (5). بر اساس تعریفEarley & Ang ، هوش فرهنگی متفاوت از هوش اجتماعی و عاطفی است. افراد زیادی با داشتن (IQ) بالا و مهارتهای اجتماعی مناسب، در تعاملات بینالمللی شکست میخورند که علت اصلی آن پایینبودن هوش فرهنگی میباشد (6). تعریف دیگری از هوش فرهنگی، توانایی افراد برای رشد شخصی از طریق تداوم یادگیری و شناخت بهتر میراثهای فرهنگی، آداب و رسوم و ارزشهای گوناگون و رفتار مؤثّر با افرادی که با پیشینه فرهنگی و ادراک متفاوت هستند، میباشد. در نهایت گروهی از اساتید آمریکایی، اروپایی و آسیایی؛ هوش فرهنگی را ارزیابی سیستمیک ظرفیت فرد برای رویارویی با افرادی از فرهنگهای متفاوت بیان کردند (7).
محیطهای کار درمانی امروز، نیاز به دانشآموختگانی دارد که با فرهنگهای مختلف آشنا باشند تا بتوانند با سایر فرهنگها ارتباط برقرار کنند. برای این منظور نیاز به هوش فرهنگی احساس میگردد. دانشآموختگان دارای هوش فرهنگی بالا قادر خواهند بود اثر قابل توجهی در ارتباط با بیماران داشته باشند و بهخصوص در زمان بحرانهای شغلی، خود را بیشتر نشان دهند (8). همچنین در مطالعه Wright و Drewery (2016) رابطه مثبت و معنیداری بین هوش فرهنگی با عملکرد شغلی و تحصیلی افراد مشاهده شده است. هوش فرهنگی یکی از متغیّرهای قوی در پیشبینی میزان تعامل است (9)؛ از این رو هوش فرهنگی بهطور فزایندهای در دنیای رقابتی امروز اهمیت یافته است. افرادی با هوش فرهنگی پایین ممکن است قادر به ارتباط با همکاران خود از همان فرهنگ یا فرهنگهای دیگر نباشند و در نتیجه در کسب و کار دچار مشکل شوند.
یکی دیگر از متغیرهای تأثیرگذار بر موفقیّت دانشجویان، خودنظارتی است. خودنظارتی، یک ویژگی شخصیتی است که به توانایی نظارت بر رفتار خود در روابط اجتماعی اشاره دارد. این مفهوم شامل تطبیق رفتار و فرآیند تغییر رفتاری است که برای خود یا دیگران مفید نیست. دانشجویانی که خودنظارتی بالایی دارند، آمادگی و حساسیّت بالایی برای مواجهه با رخدادهای محیطی دارند. آنها به سادگی احساسات خود را تجزیه و تحلیل کرده و سعی میکنند رفتار مناسب با اهداف و شرایط خود بروز دهند (10)؛ این دانشجویان به سادگی راههای جدیدی برای مقابله با مشکلات میآموزند. دانشجویان دارای خودنظارتی بالا نهتنها قادر هستند پاسخهای حاصل از روابط اجتماعی خود را بهعنوان بازخوردی از رفتار خود در اجتماع در نظر بگیرند (11)، بلکه ظرفیت و توانایی بالایی برای ایجاد تغییر بهمنظور سازگاری بیشتر با محیط دارند. در مقابل افرادی که خودنظارتی پایین دارند، ظرفیت کمی برای سازگارکردن رفتار خود با محیط دارند (12).
مطالعات مختلفی اثربخشی خودنظارتی در افزایش رفتار تکلیفمدار و عملکرد تحصیلی را نشان دادهاند (13). نتایج مطالعه Scheithauer و همکاران (2014) که با هدف بررسی آموزش خودنظارتی بر پیشرفت تحصیلی و کاهش علائم بیشفعالی انجام گرفت نشان داد، خودنظارتی علاوه بر بهبود پیشرفت تحصیلی، تأثیر قابل توجهی در کاهش علائم بیشفعالی دارد (14). DiGangi و همکاران (1991) نیز در پژوهشی تأثیر آموزش راهبرد حوزه نظارتی را در دانشآموزان عادی مورد بررسی قرار دادند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که آموزش خودنظارتی در بهبود عملکرد تحصیلی و افزایش انگیزش دانشآموزان مؤثّر است (15).
هر چند بهرههوشی، هوش فرهنگی و خودنظارتی سه عامل مؤثّر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان بهنظر میرسد؛ ولی در بررسی بهعمل آمده در مطالعات گذشته، در این زمینه تحقیقات کمی صورت گرفته است؛ بنابراین این مطالعه به بررسی رابطه بهره هوشی و هوش فرهنگی با خودنظارتی دانشجویان پرداخت.
روش تحقیق
مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی همبستگی بود که در سال 1394 انجام گرفت. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند بود که در رشتههای مختلف تحصیلی در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و براساس مطالعه ثمری و همکاران (1386)(16) برابر با 171 نفر محاسبه گردید. نمونهگیری بهصورت تصادفی-طبقه ای انجام پذیرفت؛ به این صورت که هر دانشکده بهعنوان یک طبقه در نظر گرفته شد و از هر دانشکده متناسب با حجم جامعه، از لیست دانشجویان آن دانشکده که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، بهصورت تصادفی حجم نمونه مورد نیاز انتخاب گردید.
برای جمعآوری اطلاعات از ابزارهای زیر استفاده شد:
1- بهره هوشی: ابزار مورد استفاده در این پژوهش فرمA مقیاس 3 آر بی کتل (1963) بود. این مقیاس برای اندازهگیری هوش افراد بالاتر از دیپلم، دانشگاهیان و بهطور کلی افراد هوشمند مورد استفاده قرار میگیرد. مقیاس 3 شامل دو فرم A و B است. زمان تعیینشده برای پاسخدهی به هر یک از فرمها 14 دقیقه است. هر فرم از چهار زیرمقیاس تشکیل شده که ترتیب و زمان اجرای آنها عبارت است از: زیرمقیاس نخست، سریها با 13 مادّه که زمان اجرای آن سه دقیقه است؛ زیرمقیاس دوم، طبقهبندیها با 14 مادّه که زمان اجرای آن چهار دقیقه است؛ زیرمقیاس سوم، ماتریسها با 13 مادّه که زمان اجرای آن سه دقیقه است و زیرمقیاس چهارم، شرایط با 10 مادّه که زمان اجرای آن چهار دقیقه است. از این رو، هر فرم 50 مادّه دارد که بهصورت گروهی و مداد-کاغذی اجرا میشود. نحوه طبقهبندی بهرههوشی به این صورت است که نمره زیر 85 «مرزی»، بین 114-85 «نرمال»، بین 129-115 «باهوش» و بین 144-130 «بسیار باهوش» میباشد (17). روایی پرسشنامه آر بی کتل در مطالعه هومن و بهاری (1392) با استفاده از روایی همگرا 73/0 بهدست آمد (18). برای تعیین پایایی مقیاس از دو روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی استفاده شد که مقدار پایایی از روش آلفای کرونباخ 78/0 و با استفاده از روش بازآزمایی 73/0 بهدست آمد.
2- هوش فرهنگی: برای سنجش هوش فرهنگی از آزمون استاندارد هوش فرهنگی 20 سؤالی که توسط Ang و همکاران (19) در سال 2007 طراحی شده و توسط متخصصان داخلی بومیسازی شده است، استفاده گردید. در این پرسشنامه هر سؤال بهصورت 7 گزینهای از کاملاً موافق تا کاملاً مخالف نمرهگذاری میشود و نمره کل پرسشنامه بین 20 تا 140 متغیّر میباشد. نتایج آن توسط راهنمای پاسخ به سؤالات امتیازدهی شده و برای هر امتیاز سطحی از هوش فرهنگی توصیف میشود. نمره 126 و بالاتر نشانگر هوش فرهنگی «عالی»، امتیاز بین 125- 95 هوش فرهنگی «متوسط» و امتیاز 94 هوش فرهنگی «پایین» را نشان میدهد (20). روایی و پایایی پرسشنامه هوش فرهنگی Ang توسط حسنی (1394) بر اساس روایی صوری و ضریب آلفای کرونباخ بهترتیب: 79/0 و 89/0 بهدست آمد (21). همچنین میزان پایایی این مقیاس در مطالعه کمالیان و همکاران (1393) 82/0 بهدست آمد (22).
3- برای سنجش خودنظارتی از پرسشنامه استاندارد Selfmonitiring Mark Snyder (1974) 25مادّهای استفاده شد. پاسخدهی به این آزمون بهصورت گزینههای درست و نادرست بهمنزله تأیید و عدم تأیید مضمون هر یک از مادهها در مورد فرد مورد مطالعه میباشد. Snyder فرض نموده است که مقیاس خودنظارتی، دربرگیرنده 5مؤلّفه میباشد که ساختار نظری خودنظارتی را تشکیل میدهند. این آزمون فقط یک نمره دارد که بهعنوان نمره فرد در پیوستار خودنظارتی در نظر گرفته میشود. نتایج آزمون توسط راهنمای پاسخ به سؤالات امتیازدهی شده و برای هر امتیاز سطحی از خودنظارتی تعیین میشود. تقسیمبندی سطوح به این صورت است که نمره بین 1 تا 8 خودنظارتی «کم»، نمره 9 تا 14 خودنظارتی «متوسط» و نمره 15 تا 25 خودنظارتی «بالا» میباشد. روایی پرسشنامه خودنظارتی Snyder به تأیید افراد صاحبنظر رسید. پایایی این پرسشنامه نیز در مطالعه اعتباریان و پورولی (1387) 84/0 بهدست آمد (23).
بعد از آموزشهای لازم در خصوص نحوه تکمیل پرسشنامهها به دانشجویان انتخابشده، پرسشنامههای مربوط به سنجش بهره هوشی، هوش فرهنگی و خودنظارتی توسط آنان تکمیل گردید. پس از جمعآوری دادهها و ورود آن به نرمافزار SPSS (ویرایش 21)، از آمار توصیفی (درصد، فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( T مستقل، ضریب همبستگی پیرسون) در سطح معنیداری 05/0≥P استفاده شد.
یافتهها
بر اساس اطلاعات جمعآوریشده در این مطالعه، از مجموع 171 نفر دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند 91نفر (2/53%) از دانشجویان مورد مطالعه زن و 37نفر (6/21%) دانشجوی رشته پزشکی بودند. میانگین سنّی دانشجویان 7/2±3/21 بود (جدول 1).
جدول 1- توزیع فراوانی جنس و رشته تحصیلی در دانشجویان مورد مطالعه
نام متغیر |
ابعاد |
فراوانی |
درصد |
جنس |
پسر |
80 |
8/46 |
دختر |
91 |
2/53 |
|
رشته تحصیلی |
پزشکی |
37 |
6/21 |
پرستاری |
26 |
2/15 |
|
هوشبری |
21 |
3/12 |
|
اتاق عمل |
19 |
1/11 |
|
رادیولوژی |
24 |
14 |
|
بهداشت |
28 |
4/16 |
|
مامایی |
16 |
4/9 |
میانگین نمره ضریب هوشی دانشجویان مورد مطالعه 44/10±106 با حداقل 84 و حداکثر 135، میانگین نمره هوش فرهنگی 31/17±73/85 با حداقل 40 و حداکثر 128 و میانگین نمره خودنظارتی 2/3±35/12 با حداقل 4 و حداکثر 21 تعیین گردید (جدول 2).
جدول 2- توزیع فراوانی وضعیت ضریب هوشی، هوش فرهنگی و خودنظارتی در دانشجویان مورد مطالعه
نام متغیر |
ابعاد |
فراوانی |
درصد |
ضریب هوشی |
مرزی (نمره کمتر از 85) |
5 |
9/2 |
نرمال (114-85) |
102 |
6/59 |
|
باهوش (129-115) |
49 |
6/28 |
|
بسیارباهوش (144-130) |
15 |
9/8 |
|
هوش فرهنگی |
کم (کمتر از 94 ) |
114 |
7/66 |
متوسط (95 - 125) |
55 |
7/32 |
|
عالی (بالاتر از 126) |
2 |
06/0 |
|
خودنظارتی |
کم (1 الی 8) |
18 |
5/10 |
متوسط (9 الی 14) |
102 |
1/59 |
|
بالا (15 الی 25) |
51 |
4/30 |
جدول 3- برآورد ضریب همبستگی بین نمره بهره هوشی، هوش فرهنگی با خودنظارتی
نام متغیّر |
نام متغیر |
||
ضریب هوشی 177=N |
خودنظارتی 177=N |
هوش فرهنگی 177=N |
|
ضریب هوشی |
- |
036/0=r 641/0=p |
084/0=r 273/0=P |
خودنظارتی |
- |
- |
371/0=r 001/0=P |
جدول 4- مقایسه میانگین نمره ضریب هوشی، هوش فرهنگی و خودنظارتی بر حسب جنس در دانشجویان مورد مطالعه
نام متغیّر |
شاخص آماری |
سطح معنیداری |
|
جنس |
|||
مرد (80N=) |